احوال اين روزهاي دردمنداني كه پولي براي هزينه بيمارستان و دارو ندارند
بيماراني كه درد و درمانشان را رها ميكنند
بنفشه سامگيس
به دنبال افزايش مشكلات معيشتي اقشار بيبضاعت، جمعي از پزشكان و درمانگران كشور درباره آمار رو به رشد تعداد بيماران نيازمندِ ناتوان از پرداخت هزينههاي بستري در بيمارستانهاي دولتي هشدار دادند.
حسين كرمانپور؛ مدير اورژانس بيمارستان سينا، روز جمعه در توييتي نوشت: «تعداد بيماراني كه مرخص شده اما با وجود داشتن بيمه درماني، پولي در بساط ندارند يا كتمان ميكنند يا هر علت ديگر، رو به افزايش است. گاهي، ديگر همتختيهاي بيمار و گاهي پزشكان و پرستاران بخش، پول روي هم ميگذارند براي كمك و گاهي خود بيمارستان تخفيف ميدهد! اين روال تاب نخواهد آورد!»
كرمانپور به «اعتماد» ميگويد كه از اينجور بيماران؛ بيبضاعتهاي ناتوان از پرداخت هزينه درمان، نه فقط در بيمارستان سينا كه يك بيمارستان آموزشي با تعرفه دولتي و پذيراي قشر فقير است، در باقي بيمارستانهاي دولتي هم فراوان است.
«از دو يا سه سال قبل تا امروز، هفتگي و ماهانه با تعداد زيادي از بيماران مواجهيم كه منتظر تاييد مددكاري بيمارستان براي تخفيف هزينههاي بستري هستند؛ تخفيف پاي صورتحساب 50 هزار توماني يا 50 ميليون توماني. پزشكان بيمارستان به دفعات دستمزد خودشان را به عنوان تخفيف حذف ميكنند ولي در اغلب موارد، تخفيف 100 يا 200 يا 300 هزار توماني هم كافي نيست و بيمار، نميتواند باقي هزينه را بپردازد. در چنين وضعيتي، با وجود آنكه درمان بيمار تمام شده و بايد مرخص شود، چند روز روي همان تخت ميماند تا چارهاي براي جبران هزينهها پيدا شود. تختهاي بستري بيمارستان سينا در تمام ايام سال پر است و وقتي با اينگونه بيماران مواجه ميشويم، چارهاي جز موافقت با ادامه بستري بيمار نداريم درحالي كه صف طولاني از بيماران منتظر بستري هم بيرون بيمارستان ايجاد شده است.»
كارمند بيمارستاني در استان سيستان و بلوچستان، طي 5 سال اخير با تعداد زيادي از خانوادههاي ناتوان از پرداخت هزينه بستري بيمارانشان مواجه شده و شاهد بوده كه مسوولان بيمارستان، تا زمان تسويه هزينهها و جبران بدهي بيمار، به شكلي غيرمستقيم او را در بخش بستري زنداني كرده و مانع از ترك بيمارستان شدهاند.
«در چند مورد، اقوام يا دوستان بيمار، تمكن مالي داشتند و قطعهاي طلا يا تكه زميني فروختند تا هزينه بيمارستان را پرداخت كنند و بيمارشان، آزاد شود. اما بيشتر از اين موارد، خانوادههايي ديدم كه تا چند پشت دورترشان، بيبضاعت بودند و آه در بساط نداشتند و بيمارشان هم مثلا يك فرد تصادفي بود با شكستگيهاي متعدد و جراحات فراوان كه هزينه درمانش به 15 ميليون تومان رسيده بود. براي اين بيماران به امام جمعه شهرستان متوسل شديم يا سراغ فرماندار يا نماينده شهرستان رفتيم كه دستخطي براي شوراي تامين استان بنويسند و وخامت وضعيت اقتصادي بيمار و اطرافيانش را تاييد كنند. در صورتي كه موفق به دريافت چنين دستنوشتهاي ميشديم، پزشك معالج هم ميپذيرفت كه از دستمزد خودش صرفنظر كند و آنچه باقي ميماند؛ رقم ناچيز فرانشيز بود. تلخترين بخش مشاهداتم اين بوده كه بيمار تا زمان تسويه هزينهها، گروگان بيمارستان است و حتي اگر فوت كند، جسدش را هم به خانواده تحويل نميدهند تا زماني كه تكليف پرداخت هزينههاي بستري و درمان؛ چه از طريق همان مكاتبات با مسوولات استاني يا از طريق كمكهاي نيكوكارانه و مراسم گلريزان معلوم شود.»
اين كارمند بيمارستان، به ياد ميآورد كه زمستان پارسال، بيمار بيبضاعتي در يكي از بيمارستانهاي استان بستري شد كه درمان و دوران نقاهتش فقط 10 روز طول كشيد اما اين بيمار به مدت دو ماه در بيمارستان بستري بود و اجازه خروج از محوطه بيمارستان نداشت تا زماني كه بعد از مكاتبات متعدد با مقامات استاني، مطالبه 20 ميليون توماني بيمارستان به 750 هزار تومان رسيد كه همين رقم هم توسط يك فرد نيكوكار پرداخت شد و بعد از دو ماه، به بيمار «بهبود يافته» اجازه خروج از بيمارستان دادند.....
م. ك؛ رييس يك بيمارستان خصوصي در شمال تهران، ميگويد كه فعلا اغلب مراجعان بيمارستانهاي خصوصي، با كمك بيمه تكميلي قادر به پرداخت هزينههاي درمان هستند اما تاكيد ميكند كه از دو ماه آينده و بعد از اتمام موجودي تجهيزات مصرفي بيمارستان؛ تجهيزاتي كه با ارز 4200 توماني در سال 1400 يا حتي دلار 28 هزار توماني ابتداي سال 1401 خريداري شده بود، حتما هزينه تمام شده درمان براي بيماران مراجعهكننده به بيمارستانهاي خصوصي هم بسيار بيشتر از رقمهاي امروز خواهد بود، چراكه مسوولان بيمارستانها ديگر قادر به خريد اقلام مصرفي با دلار 40 هزار توماني و 50 هزار توماني نيستند و تامين اين تجهيزات را به بيمار واگذار ميكنند و با وجود آنكه هزينه بستري و خدمات در بيمارستان، از تعرفه مصوب پيروي ميكند، اما هزينههاي كمرشكن درمان زماني خود را نشان ميدهد كه پزشكان بيمارستان، نسخه تجهيزات مصرفي موردنياز براي جراحي و درمان را به همراه بيمار ميسپرند و او را به بازار تجهيزات پزشكي ميفرستند تا پروتزي كه فروردين پارسال و با دلار به نرخ 28 هزار تومان، 11 ميليون تومان بود را، امسال و با دلار 50 هزار توماني، 20 ميليون تومان بخرد.
م. ك، بعدازظهر ديروز و بعد از پايان جلسه ترازبندي بيمارستان به «اعتماد» گفت: «سال 1400، سود مختصري داشتيم. سال 1401 به زياندهي رسيديم و اين زياندهي تا امروز هم ادامه دارد. قادر به نوسازي هيچيك از تجهيزات نيستيم. تعداد بيماران مان كاهش يافته كه با ادامه گراني هزينههاي زندگي، بايد منتظر كاهش بيشتر مراجعات باشيم.»
پرستاران شاغل در بيمارستانهاي دولتي، گزارشهاي متعددي درباره بيماران ناتوان از پرداخت هزينه بيمارستان براي محمد شريفيمقدم؛ دبيركل خانه پرستار ميفرستند. شريفيمقدم در تحليل احوال اين روزها و اين آدمها به «اعتماد» ميگويد: «اولين تبعات حقوق 7 ميليون توماني يك كارگر، كوچكتر شدن سفره خانوار است. كاهش قدرت خريد و افزايش فشار اقتصادي بر مردم در دو سال اخير كاملا ملموس است و حتما اين شرايط به هزينههاي درمان و سلامت مردم هم سرايت ميكند. از پارسال كه به دنبال حذف ارز ترجيحي، قيمت دارو تا 200درصد افزايش يافت، به دفعات شنيديم كه بسياري از بيماران بيبضاعت، يا از خريد دارو و ادامه درمان و مراجعه به بيمارستان چشمپوشي كردهاند يا در وضعيت اضطراري و حاد، به بيمارستانهاي دولتي روي آوردهاند تا حداقل، هزينه بسيار كمتري بپردازند اگرچه كه انتظار طولانيمدت براي دريافت حداقل خدمات در مراكز درماني دولتي، باز هم جواب درد مردم را نميدهد. هفتههاي پاياني پارسال در يكي از بيمارستانهاي اصفهان شاهد بودم كه بيماري با گرفتگي عروق به بيمارستان مراجعه كرد و بايد در اولين فرصت انژيو پلاستي براي او انجام ميشد. هزينه اين عمل 3 ميليون تومان بود و بيمار گفت كه قادر به پرداخت اين هزينه نيست. در همين بيمارستان، از خانوادهاي تعريف كردند كه براي ترخيص دختر 14 سالهشان كه دچار سوختگي شده بود، بايد 50 ميليون تومان پرداخت ميكردند و چون امكان پرداخت اين رقم را نداشتند، اين كودك به مدت دو ماه در بيمارستان زنداني شده بود و اجازه خروج نداشت تا زماني كه خانواده توانست با وام و قرض، هزينه ترخيص فرزندش را جور كند.»
شريفيمقدم چشمانداز ناخوشايندي براي اين شرايط ميبيند: «فرض كنيد كه فرد مبتلا به ديسك كمر، به دليل ناتواني از پرداخت هزينه جراحي از درمان منصرف شود. اين فرد به تدريج فلج ميشود. فرض كنيد يك مبتلاي گرفتگي عروق، به دليل ناتواني از پرداخت هزينه جراحي از درمان منصرف شود. اين فرد دچار ايست قلبي ميشود. يك مبتلاي سرطان در صورت ناتواني از پرداخت هزينههاي شيمي درماني و دارو، دوباره به همان پله اول بيماري سقوط ميكند. طبق گزارشهايي كه همكاران پرستارم از بيمارستانهاي دولتي به من ميدهند، شرايط به گونهاي است كه بيماران بيبضاعت به دليل ناتواني از تامين هزينه درمان، دچار مرگ تدريجي و زودرس خواهند شد. امروز در بيمارستانهاي دولتي بزرگ شهر تهران مثل بيمارستان شريعتي، بيمارستان سينا و بيمارستان امام كه با هزينههاي مناسب، حداقل خدمات را ارايه ميدهند، تعداد زيادي از بيماران كه از شهرهاي دور و نزديك راهي تهران شدهاند را ميتوان شناسايي كرد كه به دليل فقر و مشكلات معيشتي، بعد از اطلاع از هزينه درمان، از مداواي درد خود منصرف ميشوند. طي سالهاي اخير، اخبار فراواني درباره فرار بيماران از بيمارستانهاي جنوب پايتخت دريافت كردهام؛ بيماراني كه قادر به پرداخت هزينه درمان نبودهاند و بعد از بهبودي و پايان دوره نقاهت، به طريقي از بيمارستان گريختهاند. چندي قبل شنيدم در يكي از بيمارستانهاي بزرگ تهران، براي جلوگيري از فرار بيماران فقير، اتاقي جداگانه براي بيماران در حال بهبودي درنظر گرفتهاند و بيماران تا زمان تسويه هزينه بيمارستان، در اين اتاق به شكل محترمانهاي زنداني ميشوند.»
مدير يكي از انجمنهاي حمايت از بيماران خاص در استان مازندران، در گفتوگو با «اعتماد» از ناتواني برخي خانوادهها از خريد داروي بيمارانشان به دليل گراني قيمت ميگويد. اين مدير كه حاضر به ذكر نام خود نيست، دو خانواده را به ياد ميآورد كه نيمههاي پارسال و به دنبال گراني قيمت دارو، به مدت چند ماه توان خريد داروي بيمارشان را نداشتند و ميگويد: «هرگونه وقفه در مصرف دارو براي اين بيماران، مساوي است با بياثر شدن درمان و پيشرفت بيماري.»
خانواده مبتلايان اسكيزوفرني، گروه ديگري هستند كه طي ماههاي اخير، به دليل سنگيني بار هزينه دارو و درمان بيمار، سر دوراهي سقوط به اعماق دره فقر به دليل ادامه درمان يا رها كردن مداواي بيمار و تماشاي مرگ زودرس بيمارشان ايستادهاند. طيبه دهباشيزاده؛ مديرعامل انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی به «اعتماد» ميگويد: «هزينه دارو ودرمان مبتلايان اسكيزوفرني مانند ساير بيماران اعصاب و روان بالاست به خصوص كه اين بيماران با چالش پوشش بيمهاي هزينهها هم مواجهند. در حال حاضر، خانوادههاي تعدادی از بيماران ما به دليل بار سنگين هزينه زندگي در تهران و به خصوص هزینه مسکن در پایتخت، قصد مهاجرت به شهرهاي كوچك دارند تا قادر به تامين معاش باشند كه اين اقدام، مساوي با رها كردن درمان بيمار است چون اين بيماران در شهر تهران و كلانشهرهاي بزرگ و برخوردار، به خدمات توانبخشي و حمايتهاي اجتماعي با كيفيت دسترسي دارند و از درمان مناسب بهره ميبرند اما درصورت مهاجرت به شهرهاي كوچك و كمبرخوردار، از هرگونه خدمت بازتواني محروم ميشوند كه نتيجه اين اتفاق، تبديل اين افرادِ در حال درمان، به يك بيمار مزمن ناتوان از بازگشت به زندگي عادي است.»