راهبردهايي كه نبايد فراموش شود
بنابراين هركسي كه به دنبال پاره پاره كردن جامعه بوده و آناني كه دائما با برچسب و انگزنيها، ديگران را محكوم و غيرسازي ميكردند در همين راستا عمل ميكنند. اگر بخواهيم در اين چند دهه، تقسيمبنديها و تقسيمسازيهايي كه در سخنرانيها، نوشتارها، برنامهسازيها و حتي گزينشهاي صورت گرفته را بررسي كنيم به خوبي دنبالكنندگان اين مشي، مشخص ميشوند.
۲- به نظرم يكي از موضوعاتي كه همواره موجب اختلاف ميان مردم و دور كردن سلايق و نگاهها از كنار هم بوده، مساله انتخابات است. نهادهايي كه در هر دورهاي، خطكشيهاي جديد ايجاد كرده و عدهاي را به نام غيرخودي، بيخودي و... از مدار مشاركت خارج كرده و در نتايج حاصل از انتخابات چندگانه شدن جامعه قابل ارزيابي است. بنابراين اولين مخاطب در اين مسير، مسوولان تصميمسازي و تصميمگير در ايجاد محدودههاي حضور سلايق در رقابتهاي انتخاباتي هستند. صندوقهاي راي يك تجربه بشري براي پيشگيري از افراطيگرايي، قطبيسازي و نزاعهاي خياباني است و صندوق راي به مثابه يك نهاد ميتواند پاسخگوي نيازها و تغييرخواهيها و تنظيمكننده گرايشهاي جامعه و ايجادكننده جامعه باثبات باشند. بيترديد صندوقها نقشي مهم در پيشگيري از دوگانهسازيها دارند.
۳- يكي از مواردي كه كمتر به آن توجه شده و نقشي مهم در پاره پاره كردن جامعه و بيرون نگاه داشتن بخشي از آن، از فعاليتهاي اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصاد است، موضوع تعيين صلاحيتها در كارراهه مسير زندگي، شغلي، تحصيلي و... آحاد جامعه است.
نهادهايي كه سرنوشت انسانها در دست آنهاست در سالهاي گذشته، با نگرشها و تصميمات خود، سرنوشت بسياري را جابهجا كرده، همچنين موجبات دلسردي بسياري را از مسير حركت در جامعه فراهم نموده و نوعي انسداد اقتصادي- اجتماعي را موجب شدهاند. عدم امكان فعاليت براي برخي از افرادي كه وجودشان ميتوانست براي كشور موثر و مفيد باشد ولي به سمت مهاجرت سوق پيدا كردهاند از همين محذوفان گزينشهاي سليقهاي سياسي و فرهنگي بودهاند. عدم امكان حضور در مراكز دانشگاهي چه در مراحل تحصيلات بالاتر يا حتي اخراج برخي اساتيد پيماني كه اين روزها قطع ارتباطشان زياد به گوش ميرسد يا عدم زمينه حضور دانشآموختگاني از اين دست در مراكز اجرايي، مصداق اين نوع نگاه و رويه هستند. - نگارنده در ابتداي سال ۹۲، براي ارتقاي دانشگاهي و همچنين شركت در انتخابات شوراي شهر تهران به جرم عضويت در گروهكها!! رد صلاحيت شد و كمتر از دو سه ماه بعد با نتايج صندوقهاي راي و انتخابات ۹۲ براي وزارت به مجلس معرفي گرديد.-
۴- گاهي فكر ميكنم صداوسيما خود را موظف به پاسخگويي و برنامهسازي صرفا براي بخش محدودي از هموطنانمان ميداند و همين امر سبب كوچ مرجعيت رسانهاي اعم از خبري و تفريحي شده و آثار زيانبار امنيتي نيز به بار آورده است. اين نوع برنامهسازي را به عنوان «عمليات و اقدامات تحكيمي» ميتوان قلمداد كرد كه صرفا تقويت نظري و عقيدتي يك گروه را مدنظر قرار ميدهند. به نظر ميرسد براي تحقق ديدگاه رهبري، صدا و سيما بايد به كانون چالشهاي نظري ديدگاههاي مختلف، ايجاد روشنگري از ميان گفتوگوها و جاي داشتن ديدگاه همه ايرانيان براي ابراز نظراتشان تبديل شود. بدونترديد مصلحت ايران، در اين گشايش نهفته است.
از يكسو، روان و ذهن جامعه را از دست رسانههاي بدخواه ايران رهانيده و از سوي ديگر، ظرفيت انتخابگري و حركت درست و مبتني بر منافع كشور فراهم ميشود.
۵- موضوع اختلافانگيز و دوقطبيساز ديگر در روزهاي اخير، بحث حجاب و بيحجابي است. در گام اول، براي پرهيز از اين قطبيسازي عمل به ديدگاه رهبر انقلاب كه با اشاره به مطرح شدن موضوع حجاب خاطرنشان كردند: «در اين موضوعات بايد بسيار متين و منطقي و به دور از احساساتِ بيمورد، ورود كرد» را بايد مدنظر قرار داد.
برخي سخنها از برخي تريبونها و برخي اقدامات مانند پلمبها و استفاده از جملات و كلمات تحقير و تحريككننده لجاجتآور به جز عميق كردن فاصلهها و ايجاد قطبيسازيهاي همراه با چالش، فايده ديگري براي جامعه ندارد.
راهها و نكات زيادي براي جلوگيري از شكاف و دامن نزدن به اختلاف وجود دارد. همچنين كارهاي زيادي ميتوان براي در كنار هم قراردادن محبتآميز سلايق و نگاهها تدبير كرد.
من نگرانم اين سخنان، مخاطبي در ميان سياستگذاران و كساني كه ابزار اجراي آن را دارند، نيابد.