نخستين مرگ فضانورد
مرتضي ميرحسيني
تقريبا همه ميدانستند كه در چنين سفرهايي خطرات زيادي وجود دارد و حتي مرگ هم يكي از گزينههاي محتمل است. همه ميدانستند، اما اين «دانستن» زماني واقعيتر شد كه براي نخستينبار يكي از فضانوردان در اجراي درست ماموريتي كه به عهدهاش گذاشته بودند ناكام ماند و در بازگشت به زمين سقوط كرد و كشته شد. نامش ولاديمير كاماروف بود. شانزدهم مارس 1927 در مسكو، در خانوادهاي بسيار فقير متولد شد، اما به مدرسه رفت و تحصيل كرد. از كودكي به رياضيات علاقه داشت، اما در گذر از نوجواني، علايقش كمي تغيير كرد و به صنايع هوايي دل بست. در مقطعي از جنگ دوم جهاني -كه شوروي از 1941 عملا درگيرش شده بود- از ادامه تحصيل بازماند، اما بعد، در روياي خلباني، به مدرسه هوانوردي مسكو درخواست پذيرش داد. درخواستش را پذيرفتند. چند ماهي از ورود او به اين مدرسه نگذشته بود كه شنيد پدرش در جنگ، به شكلي نامعلوم كشته شده است. همان روزها، متأثر از جنگ، محل مدرسه هوانوردي را تغيير دادند و خلبانان آينده را از مسكو، به جايي در سيبري بردند. البته آموزشهاي اين مدرسه به خلباني محدود نميشد و شاگردان چيزهاي زيادي، از جانورشناسي گرفته تا زبانهاي خارجي را فراميگرفتند. ولاديمير كاماروف همه واحدهاي درسي را با موفقيت پشت سر گذاشت، دوره تحصيل را به پايان برد و در صف اعزام به جبهه جنگ قرار گرفت. اما پيش از آنكه نوبت به او برسد، جنگ تمام شد. بعد از جنگ، تحصيلاتش را با شركت در دورههاي پيشرفتهتر تكميل كرد و براي ادامه خدمت نظامي به يكي از پايگاههاي هوايي شوروي در قفقاز رفت. سال 1948 مادرش را از دست داد و سال 1950 ازدواج كرد. صاحب دو فرزند، يك دختر به اسم ايرينا و پسري به اسم يوگني شد. مدارج ترقي را يكي پس از ديگري طي كرد و با درجه ستواني به يگان مهندسي منتقل شد و سپس، زماني كه تازه درجه سروانياش را گرفته بود براي عضويت در «گروه يكم نيروي هوايي شوروي» -كه بخشي از پروژه فضايي اين كشور بود- اعلام آمادگي كرد. عضويت در اين گروه سه هزار متقاضي داشت و از ميانشان، بيست نفر، ازجمله ولاديمير كاماروف انتخاب شدند. براي اينكه ماجرا كش پيدا نكند و جزييات و اسامي گوناگون درگيرمان نكنند، از چند سال بعدي سريع ميگذرم. كاماروف جدي و باهوش بود، اما جزو شش نفر منتخب انتخاب نشد، چون يكي از معيارهاي اصلي، يعني سن مناسب را نداشت. آن زمان (سال 1959) سي و دو سال داشت و سن معيار بيست و هفت سال اعلام شده بود، اما پس از بازبيني پروندهاش او را نگه داشتند، چون هم مهندس و هم دانشآموخته مدرسه هوانوردي مسكو بود. در دورههاي جديد آموزشي شركت كرد و هنگام يكي از تمرينات آسيب ديد. قلبش نيز درست كار نميكرد. تصميم گرفتند او را كنار بگذارند، اما اصرار كرد كه بماند و پزشكان و تصميمگيران نيروي هوايي را به پذيرش خواستهاش متقاعد كرد. در چند برنامه از برنامههاي فضايي شوروي، مثل وستوك و وسخود حضور داشت تا سرانجام نوبت به پروژه سايوزـ1 رسيد. در اين پروژه آلكسي ليونف و يوري گاگارين هم حضور داشتند و گاگارين خلبان جانشين كاماروف بود. ماموريت سايوزـ1 نخستين ماموريت كاماروف در فضا بود و آخرينشان هم شد. سايوزـ1 بعد از چند بار گردش به دور زمين به مشكل برخورد و گويا در سيزدهمين دور، نقص فنياش معلوم شد. ماموريتش را لغو كردند و به كاماروف، كه تنها سرنشين آن بود دستور بازگشت دادند، چون ميدانستند كه خلبان به انگيزه و اراده نياز دارد، همسرش را هم به مركز كنترل و فرماندهي بردند تا با او صحبت كند. به روايت سايت وايسداتكام، كاماروف كه مطمئن بود زنده به زمين نميرسد از همسرش خداحافظي كرد. البته در هجدهمين دور، به نظر ميرسيد كه خطر كمتر شده است و حتي كپسول با سرعت و زاويه مناسب وارد جو زمين شد. اما متأسفانه يكي از چترهاي كاهش سرعت باز نشد و كاماروف با سرعت 145 كيلومتر بر ساعت، جايي در استان اورنبورگ در جنوب روسيه سقوط كرد. گويا درجا كشته شد (24 آوريل 1967). كپسول هم كه دماي آن مدام بيشتر ميشد، داغ كرد و منفجر شد. بقاياي جسد كاماروف را پاي ديوار كرملين خاك كردند. او زمان مرگ چهل سال داشت.