قيمتها و تعامل مردم باهم
ابراهيم عمران
قيمت مرغ را بالاتر از فلان عدد نخريد. كرايه تاكسي را بيشتر از آنچه مصوب شده است، نپردازيد. اين دو گزاره همواره در صحبتهاي برخي از تصميمگيران به وفور يافت ميشود. آنچه اما در اين ميان مورد غفلت قرار ميگيرد بازي با روح و روان شنوندگان است. گويندگان بنا بر وظيفه سازماني و گاهي هم دستوري اين موارد را براي خالي نبودن عريضه ميگويند. به راستي كداميك از ما مرغ را، تخممرغ را به قيمت گفتهشده خريدهايم؟! اگر هم چنين قيمتهايي واقعيت بيروني داشته باشد؛ در برخي ميادين است و بس كه نميتوان آن را تعميم داد. داستان تاكسيهاي كرايهاي آنهم كه از چشم اسفنديار و زهد ابليس معروفتر است! همگان بارها شاهد بگو مگوي رانندگان و مسافرين بودهايم. آنهم به دليل بيان چنين قيمتهايي كه هيچگاه رعايت نميشود. داستان چرايي عدم رعايت كردن نيست در اين يادداشت. آنچه جان مايه اين چند خط است؛ به موردي برميگردد كه در سازمانها و نهادهاي تصميمگير رعايت آن جايگاهي ندارد. انگار اين تصميمگيران در فضايي خارج از اتمسفر فعلي كشور زيست مينمايند! بهتر است با نگفتن و اعلام دستوري اينگونه قيمتها كار را به طرفين بسپاريم. با مثالي ميتوان آن را شرح داد. در آرايشگاههاي مردانه و البته كمتر زنانه؛ قيمتها بيشتر مرامي و معرفتي است قيمتي درج ميشود اما الزامي براي طرفين نيست كه آن را رعايت كنند. حال اگر در همين صنف قرار بر گرفتن دستمزد تعيين شده باشد باور كنيم نه تنها سري تراشيده نميشود؛ مويي اصلاح نميشود كه شايد تيغ بران به كمك طرفين آيد! پس مرامي و مسلكي رفتار كردن در امور روزمره و واگذاري آن به مردم در بسياري از گرههاي كور اقتصادي به صواب و ثواب است هر چند شايد در نگاه مدرن اقتصادي اين پيشنهاد آن چنان درست نباشد ولي در جغرافيايي كه سره از ناسره مشخص نيست سپردن امور به رابطههاي مردمي جوابدهي بهتري دارد. لطفا بعد از اعلام دستوري چنين قيمتهايي سري هم به اين مكانها زده شود. تا ببينند مردم به چه شكل باهم تعامل ميكنند. طنز تلخ ماجرا اما آنجايي است كه از هم ميخواهند كه تخلفها را گزارش دهند! خوب اگر قرار بر گزارش دادن ميبود كه بهتر آن نيست علاج واقعه را قبل از وقوع پيدا كرد! به بيان سادهتر اقتصاد دستوري جواب نميدهد دستور اما براي رعايت كردن كه اصلا گزينه مناسبي نيست يك بار هم كه شده در برخي موارد افزايش دادنها را به عدد نگوييم. توده مردم زبان همديگر را بهتر بلدند همانطور كه خريدار مرغ به آرايشگاه ميرود؛ آرايشگر نيز مرغ نياز دارد. آنها در كنار هم زيست معناداري دارند نميپذيرند كه كم يا زياد از هم بگيرند اگر قيمتها دستوري و خارج از عرف معمول نباشد چه خوش گفت سعدي صاحب سخن كه دست بر قضا روزش نيز در همين ماه بوده است: به شيرينزباني و لطف و خوشي/ تواني كه پيلي به مويي كشي