• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5467 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۵ ارديبهشت

درنگي بر كتاب «نامه‌هاي ون‌گوگ»

برپايي آتليه در آغل گوسفندان

حسن فريدي

نامه‌هاي ون‌گوگ، ترجمه رضا فروزي، انتشارات نگاه، چاپ چهاردهم، 568 صفحه.
«نامه‌هاي ون‌گوگ» عنوان كتابي است دوجلدي كه نشر نگاه آن را در قالب يك مجلد با ترجمه رضا فروزي منتشر كرده است. عناوين فصل‌هاي جلد اول از اين قرارند: 
«ارزش نامه‌هاي ون‌گوگ، راه و روش هنرمندان دوران هلند و بلژيك، نامه‌هاي ون‌گوگ به برادر خود تئودور از هلند و بلژيك».
در جلد دوم هم اين فصل‌ها را مي‌خوانيد: «راه و روش هنرمندان دوران فرانسه، نامه‌هاي ون‌گوگ به برادرش از فرانسه، نامه‌هاي ون‌گوگ به اميل برنار و مختصري از شرح زندگي هنرمند». از فحواي كلام ونسان ون‌گوگ در نامه‌هاي او به برادرش تئو كه چند سال از او كوچك‌تر است، پي مي‌بريم كه او چقدر در فقر و فاقه زندگي كرده و حتي در مقطعي به روستا رفته تا هزينه زندگي‌‌اش كمتر شود. گاه مجبور شده در آغل گوسفندان به سر برد و آتليه‌اش را نيز همان جا داير كند. از دختري كه دوست داشته، دست كشيده. با كمك صد فرانكي كه تئو، ماهانه برايش مي‌فرستد، گذران زندگي مي‌كند و ابزار كارش را تهيه مي‌كند. تا زماني كه تئو بتواند مشتري براي آثارش پيدا كند. ارزان‌ترين لباس را مي‌پوشد، حتي لباس‌هاي كهنه برادر و رداي دراز كشيشي پدر را. آن قدر در خورد و خوراك امساك مي‌كند كه بارها بيمار مي‌شود و كارش به بيمارستان كشيده مي‌شود. دچار سوءتغذيه و سوءهاضمه مي‌شود. دچار ضعف مفرط مي‌شود به گونه‌اي كه توانايي كار كردن را ندارد و به قول خودش، كارش ديگر آن روح و زيبايي سابق را از دست داده است. اگر كمك صد فرانك برادر نبود، عمرا محال بود دوام آورد. اما آنچه او را سرپا نگه مي‌داشت، ايمان قطعي، و عشق و علاقه به كارش بود. تا پاي جان ايستادگي مي‌كند. تمام سختي‌ها و مشقات راه را مي‌پذيرد. چون كه انگاري زايش هنر، بدون رنج كشيدن ميسر نمي‌شود و خميرمايه هنرمند را با محروميت سرشته‌اند! مدل‌هاي زنده‌اش، مردم بينوايي بودند كه با يك وعده غذاي ساده و ليواني مشروب قانع مي‌شدند، افرادي بي‌خانمان. يكي از آنها زني جوان به نام كريستين، با بچه‌اي كوچك در بغل و بچه‌اي در شكم. ونسان به او دل مي‌بندد. از طرف دوستان و همكاران و جامعه به خاطر اين دلبستگي، براي بار دوم طرد مي‌شود. بار اول در ايام شباب است، آن موقع كه بنا به توصيه پدر كشيش مي‌شود و رداي كشيشي به تن مي‌كند و به جاي موعظه براي كارگران زير آوار مانده در معدن زغال‌سنگ، به كمك آنها مي‌شتابد تا اول جسم آنها را نجات بدهد. او خلع لباس و از طرف خانواده و پدر طرد مي‌شود. اين محروميت، به گونه‌اي است كه ناچار مي‌شود، شهر و ديار خود را ترك كند و آواره بشود.
عمر هنري ونسان ون‌گوگ بسان عمر خودش كوتاه است. از سال 1880 تا 1890، فقط ده سال. از كارآموزي گرفته تا خلق آثار و آفريدن شاهكار.
ونسان ون‌گوگ، 37 سال عمر مي‌كند، 1853 متولد مي‌شود و در سال 1890 به زندگي خود پايان مي‌دهد. زندگاني‌‌اي سراسر زجر و مشقت و دربه‌دري و بيماري. گاه به دليل شكايت همسايه‌ها، كارش به تيمارستان هم كشيده مي‌شود. در همان حال و از همان جا به برادرش تئودور نامه مي‌نويسد كه من از سلامت عقل كامل برخوردارم و از خيلي‌هاي ديگر عاقل‌ترم  !
فرازهايي از كتاب را در ادامه مي‌خوانيد. 
من به خواندن كتاب عشق و علاقه بسيار دارم و كتاب را مانند نان از لوازم ضروري زندگي مي‌دانم.
عشق احساس مثبت و نيرومندي است كه هيچ عاشقي توانايي انكار آن را نداشته و ندارد و قادر نيست بر آن غلبه كند. كسي كه عشق را انكار كند به زندگي خويش سوءقصد كرده است. هنرمند كسي را مي‌نامند كه پيوسته در جست‌وجوي دانش و بينش است و در فكر تكامل بيشتري است.
براي طراحي و نقاشي نيز به روحي سالم و پاك نيازمندم.
... مي‌بيني چه اندازه گرفتاري و دردسر دارم، با اين همه خوشحالم و از راهي كه پيموده‌ام باز نمي‌گردم. اين راه اگر چه سخت و طاقت‌فرسا است ولي دور نمايش در نظرم مشخص و معين است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون