ترور آيتالله سليماني و هشدار نسبت به بازتوليد جريان ترور
از مقامات مسوول انتظار ميرود با شفافسازي این ترور، دسيسهها را در نطفه خفه كنند
احمد مازني
حادثه تلخ ترور آيتالله شيخ عباسعلي سليماني كه به شهادت او منتهي شد را به خانواده محترم و دوستداران آن شهيد تسليت عرض ميكنم. از سالهاي نخست انقلاب كه براي انجام ماموريتي در منزل ايشان در بابلسر با آن بزرگوار ديدار داشتم، تا دوران مسووليت در دانشگاه مازندران، نمايندگي ولي فقيه در استان سيستانوبلوچستان، امامت جمعه كاشان و عضويت در مجلس خبرگان رهبري شاهد تلاش و همت والاي آن روحاني آگاه به مقتضيات زمان و مكان بودم. تلاشهايي در مسير صيانت از دين، وطن و وحدت جامعه به خصوص در استان سيستان و بلوچستان و شهرستان كاشان كه حاكي از سعه صدر و مبارزه با قطبيسازيهاي مخرب بوده است. اما نحوه انتشار اخبار رسمي و غيررسمي مربوط به جنايت ترور ايشان مايه تاسف است. اظهارنظر نماينده عالي دولت در استان مازندران كه در نخستين مصاحبه زنده تلويزيوني گفت «اين حادثه تروريستي نبوده است» بر ابهامات ناشي از دروغپراكنيهاي جريان نفاق افزود! مگر ترور شاخ و دم دارد؟ وقتي يك عالم روحاني و استاد دانشگاه كه داراي مسووليت سياسي است با سلاح گرم و به صورت غافلگيرانه كشته ميشود، ترور نيست پس چيست؟ مقام مسوول مذكور به جاي اينكه پاسخگوي مسووليت خويش در برقراري امنيت براي شهروندان و از جمله چهره ملي متعلق به مازندران باشد و مسوولان امنيتي و انتظامي استان و از جمله مديريت سازمان محل وقوع حادثه را براي تعلل در واقعه تروريستي منجر به شهادت آيتالله سليماني مورد بازخواست قرار دهد، در اولين اطلاعرساني ميگويد حادثه تروريستي نبوده است و با اين جمله ناخواسته، اذهان جامعه را به سمت انواع اتهامات احتمالي روحاني مقتول سوق ميدهد. ادامه در صفحه 11
انتظار اين است كه مقامات دولتي، در اين سطح از ميان شخصيتهاي برجسته سياسي و قادر به تحليل و مديريت اطلاعرساني شفاف و رافع ابهامات انتخاب شوند و در اين راستا آموزشهاي لازم را ببينند. شايد خسارتهاي ناشي از ضعف مديريت و سوءتدبير مقامات محلي در حوادث مشابه، از جمله حوادث تلخ مربوط به اعتراضات سال 1401، از جمله در استان سيستان و بلوچستان كمتر از آسيبهاي ناشي از ساير عوامل نبوده است. از سوي ديگر عموم ملت شريف ايران به گزينههاي متعدد بدخواهان ايران و اسلام، از جمله نفرتپراكني نسبت به يكديگر و شكل دادن قطببنديهايي كه به حذف فيزيكي و هرج و مرج منجر ميشود توجه داشته باشند. اين نكته بديهي را در اوايل اعتراضات سال گذشته در يادداشتي با عنوان «بازتوليد تروريسم صدر انقلاب» اشاره و درباره آن هشدار داده بودم. صرفنظر از سوءمديريتها و عملكردهاي منجر به افزايش نارضايتي و كاهش اعتماد بين مردم و حاكميت، فراموش نكنيم جرياني كه از كشته شدن هر ايراني سود ميبرد در صدر انقلاب با سهمخواهي فرقههاي مدعي حمايت از خلقها، با نفرتپراكني نسبت به رهبران صالح و توانمندي چون شهيد مظلوم آيتالله دكتر بهشتي و اشاعه دروغهايي درباره زندگي، شخصيت و عملكرد آن عزيز و اغلب روحانيون متفكر، مردمي و اصيل و نيز جوانان سپاهي و متدين، فضاي جامعه را به سمتي هدايت كردند كه منجر به خشونت و ترور گسترده در سراسر كشور شد. از مقامات مسوول انتظار ميرود با شفافسازي در مورد حوادثي چون ترور آيتالله سليماني و اقدامات موثر عملي در جهت جلب رضايت مردم چنين دسيسههايي را در نطفه خفه كنند و روزنههاي مربوط به تضادها و گسلهاي اجتماعي را پيش از آنكه به بازتوليد حوادث تلخ دهه شصت منجر شود كور كنند. و جوانان عزيز با هر تفكري بدانند به دليل همان رفتار نسنجيده و فريب خوردن جمع زيادي از پسران و دختران اكنون در سراسر شهرهاي ايران شهري نداريم الا اينكه يك يا چند شهيد ترور داريم و همين وضعيت در مورد تقويم رسمي كشورمان صادق است به اين معني كه در تقويم ايران، روزي نداريم مگر اينكه در آن روز يك يا چند نفر ترور شدهاند. و سرنوشت تروريستها نيز عبرتانگيز است! آنها كه آن روزها خود را مدافع سينهچاك خلق و دشمن شماره يك امريكا و اسراييل ميخواندند، اكنون از طريق جاسوسي براي همان حكومتها ارتزاق ميكنند. اميدوارم شهادت آيتالله سليماني موجب آگاهي و وحدت جامعه و حكومت در جهت اعتماد ملي و پيشگيري از بازتوليد آن حوادث تلخ باشد.