كپي برابر اصل
حسن لطفي
آنطوركه محمد تهامينژاد در مقاله ريشهيابي يأس در سينماي 1308 تا 1315 ايران نوشته، اوانس اوگانيانس (اوهانيان) جوان ارمني سفيدرويي از مهاجرين شوروي بود كه سال 1304 پس از طي دوره مدرسه عالي سينمايي مسكو و تهيه تعدادي فيلم در عشقآباد به علل خانوادگي و سياسي با دخترش راهي ايران ميشود. حضورش در اين كشور منشأ خير و بركت ميگردد. اولين آموزشگاه سينمايي را تحت عنوان پرورشگاه آرتيستي سينما داير ميسازد. در آنجا همراه با سعيد نفيسي به هنرجويان تاريخ لباس، هنرپيشگي سينما، ادبيات و سينما تدريس ميكنند. پنج سال بعد تعدادي از اين هنرآوران با او در ساخت فيلم آبي و رابي به عنوان اولين فيلم سينماي ايران همراه ميشوند. اينكه فيلم آبي و رابي فيلم خوبي نشده (به گفته و نوشته افرادي كه فيلم را تماشا كردهاند) كپي از فيلم موفق دانماركي پات و پاته شون است و.... قاعدتا نميتواند مانع ستايش از مردي شود كه هرچند ايراني نبود، گام بزرگي براي آغاز تاريخ فيلمسازي ايران برداشت. بيترديد نقد آن فيلم يا بررسي نتايج حاصل از آموزشگاه يا به تعبير آن دوره پرورشگاه تاسيسشده توسط اوگانيانس نزديك به يك قرن بعد كار عبث و بيهودهاي است. اما يادآوري نتايج مثبت حضور اوگانيانس ميتواند نشانه اهميت به همه كساني باشد كه فارغ از دين، مذهب، عقيده سياسي و مليت براي اعتلاي بخشهاي مختلف فرهنگ، هنر، اقتصاد و... ايران تلاش كرده يا راه تازهاي ساختهاند. البته وقتي به گذشته برميگردم و نوشته كساني را ميخوانم كه كپي برايشان ايرادي بزرگ است (خصوصا در هنر و سينما) همچون گذشته تاييدكننده صددرصدي نيستم. چرا كه تاريخ هنر و سينما آثار بسياري را در خود جاي داده كه كپي بودنشان ضربهاي به آنها وارد نساخته است. گذشته از آن هنر - خصوصا سينما به دليل صنعت بودنش - محدودهاي پيدا و معلوم ندارد. تنوع آثارش به تعداد مخاطبينش ميتواند فراوان باشد. گاهي وقتها بيننده خو گرفته به سوژههاي تكراري به دنبال كپيهايي است كه دوست دارد. مثل آدمهايي ميماند كه از يك لباس با طرح و رنگ يكسان چندتايي دارد. گذشته از همه اينها در مورد آوانس اوگانيانس بايد اين نكته مهم را در نظر گرفت كه او آغازكننده است و شروع براي آدمي بسيار سختتر از ادامه و تكرار است. ياد اين آغازگر متولد ارديبهشتماه گرامي باد.