وزير عاقبت زير ميز زد!
نيوشا طبيبي
خبر واگذاري ارگ راين به بخش خصوصي پديده جديدي نيست. چندين سال است كه ميراث آرامآرام در حال تبديل اماكن تاريخي ما به بازار مكاره است. در باغ ارم غرفه فروش زينتآلات بدلي و عكس قجري برپا ميكنند، قسمتي از محوطه باغ سعديه و در جوار مزار شيخ سعدي را به بهرهبردار بخش خصوصي واگذار كرده بودند تا غرفههاي فروش آبميوه و بستني برپا كند! آقاي ضرغامي كه شعارشان زدن زير ميزها بوده، اين رويه را شكسته. اگر مديران پيشين ميراث در سكوت و آرامآرام راههاي كسب درآمد از اماكن ميراثي را ميگشودند، حضرت ايشان قبح اين افعال را شكستهاند و از تشريفات دست و پاگير اداري هم عبور ميكنند و با يك فرمان ارگ تاريخي راين را دراختيار بخش خصوصي ميگذارند تا آنها، بناي تاريخي ملي را -كه بخشي از هويت و شناسنامه جمعي ايرانيان است- تبديل به جگركي و آبميوهفروشي و رستوران كنند و ماهي سي و پنج ميليون تومان -واقعا سي و پنج ميليون تومان؟- به ميراث بدهند. آيا وزارت ميراث با ماهي سي و پنج ميليون تومان به مولدسازي ميرسد؟ سي و پنج ميليون تومان احتمالا حداكثر حقوق و دستمزد يكي، دو تن از مديران رده مياني اين وزارتخانه است. ارگ راين متعلق به دوره ساسانيان است و پنجاه و هفت سال پيش در فهرست آثار ملي ثبت شده. چه كسي اجازه دارد براي مجموعه معماري و تاريخي و اثري ملي كه از پانزده قرن پيش به ما رسيده تصميمگيري كند؟ كدام مصلحت و كدام انديشه خامي در پوشش لغت پرطمطراق «مولدسازي» ايجاب ميكند به ثروتي ملي كه امانت آيندگان و گذشتگان در دست مديران و مسوولان فعلي است چنين جسورانه دستاندازي كنند؟ اصطلاح خود وضع كرده «مولدسازي» را به نحوي به كار ميبرند كه گويي قرار است چرخ اقتصاد كشور را با مديريت و افزايش توليد و يافتن بازارهاي جهاني و رونق دادن به كسب و كار راه بيندازند، درحالي كه واقعيت نهفته پشت اين تدبير برخطا، دستاندازي به ثروتهاي ملي و تاريخي ايرانيان است. فروش مال مردم كه در دست دولت به امانت گذاشته شده هيچ توجيهي ندارد، به ويژه اموالي كه ارزش تاريخي و فرهنگي و معنوي و البته مادي آنها با هيچ ثروتي قابل قياس نيستند. اين ثروتهاي تاريخي ما تجديدناپذيرند، ممكن است بر اثر خطاهاي مديريتي و حفاظتي و طبيعي آسيب ببينند و از بين بروند و هيچ چيزي نميتواند آنها را دوباره احيا كند. آيا براي گذران يكي، دو روزه و پرداخت حقوق كاركنان دستگاه متورم و عظيم ديوانسالاري، بايد به اين ثروتهاي ملي چنگ انداخت؟ اين كشور هيچ ظرفيت ديگري براي ايجاد درآمد ندارد؟ وقتي حداكثر ابتكار عاليترين مدير صنعت گردشگري كشور، اختصاص سيمكارت بدون فيلتر به گردشگران خارجي است آنهم به دليلي، بايد دانست كه قرار است چه فاجعهاي در اين حوزه روي بدهد. تمامي كشورهاي منطقه از عدم حضور ايران در صنعت گردشگري غرب آسيا نهايت استفاده را ميبرند و چرخ اقتصادشان را به جنبش انداختهاند. اين كشورها عمدتا جزئي از ايران تاريخي هستند و امروز با باقيماندههاي تمدن عظيم ايراني در كشورشان جاذبههاي گردشگري ايجاد كردهاند. قزاقها، تركمنها و ازبكها در رسانههاي جهاني براي جذب توريست آگهيهاي پررنگ و لعاب ميدهند، در نمايشگاههاي گردشگري با تمام توان حضور پيدا ميكنند و از اين راه هزاران شغل در كشورشان بر پا كردهاند. سعوديها با تاسيس شركت هوايي عظيم رياضاير و احياي ميراث تاريخي كشورشان، خيز بلندي براي رسيدن به جايگاه اول گردشگري منطقه برداشتهاند. شك نداشته باشيد كه ظرف چند سال آينده آنها يكي از ده مقصد جهاني خواهند شد.
در اين ميان جايگاه ايران هر روز و هر روز تنزل بيشتري پيدا ميكند. ما تمامي فرصتهاي خود را در اين حوزه از دست ميدهيم. درحالي كه از حيث آثار و ابنيه تاريخي، فرهنگ، سنت سفره و خوراك در موقعيتي ويژه و منحصر به فرد قرار داريم، اما ديگر موضوع هيچ تحقيق و مقاله و گزارشي نيستيم. ما به دليل سوءمديريتها رفتهرفته اهميتمان را در اين حوزه به كل از دست دادهايم و زمين بازي را واگذار كردهايم. در ادامه اين فرصتسوزيها حالا به جان اصل سرمايههاي ملي افتادهاند و بيرحمانه به قلع و قمع و تخريب و دكان باز كردن در آنها مجوز ميدهند. آقاي ضرغامي چرا از خود نام نيكي به جاي نميگذاريد؟ مگر تاريخ نخواندهايد؟ شكستن قبح چوب حراج زدن به ميراث فرهنگي و تاريخي ايران به نام شما ثبت خواهد شد، آيا اين همان زير ميز زدني بود كه وعده ميداديد؟