جهان دگرگونشونده: نگاه ژاپني
محسن شريعتينيا
اخيرا در سفري به دعوت دولت ژاپن با طيفي از انديشمندان ژاپني روابط بينالملل در مورد وضعيت دگرگونشونده سياست بينالملل به گفتوگو نشستم. آنچه در پي ميآيد برداشتهاي نويسنده از گفتوگو با طيفي از انديشمندان ژاپني سياست بينالملل است. سياست بينالملل پس از دههها كانون جديدي يافته است: رقابت تشديدشونده چين و امريكا. در اين ميان شناخت از چين نوظهور كمتر است و خبر و تحليل درباره آن بيشتر و بيشتر مورد توجه قرار ميگيرد. اما نگرش كشورهاي ديگر به دوقطبي جديد و به موقعيت خود در اين دو قطبي نيز حائز اهميت است، موضوعي كه كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. ژاپن به عنوان نخستين قدرت مدرن آسيايي، سومين قدرت اقتصادي جهان، مهمترين متحد امريكا در آسيا و از مهمترين همسايگان چين از موقعيت پيچيدهاي در دو قطبي جديد برخوردار است. روايت ژاپني از جهان جديد و موقعيت خود در آن ميتواند به شناخت وضعيت دگرگونشونده نظم بينالمللي كمك كند. دگرگوني محيط امنيتي ژاپن در پيامد بازتوزيع قدرت بينالمللي و شكلگيري دو قطبي جديد در كانون توجه و دغدغه محققين ژاپني قرار داشت. به بيان دقيقتر اينكه توزيع قدرت جديد چگونه بر موقعيت بينالمللي ژاپن اثر خواهد داشت در كانون توجه آنان بود. از ميان مولفههاي بازتوزيع قدرت، چين به عنوان مهمترين قدرت در حال ظهور، مهمترين همسايه، شريك تجاري كليدي و كشوري كه داراي اختلافات سرزميني، تاريخي و ايدئولوژيك با ژاپن است از اهميت ويژهاي برخوردار است. تغيير فزاينده در الگوي همكاري و رقابت چين و امريكا و سوق يافتن دو قدرت به سوي رقابت راهبردي تشديدشونده، ژاپن را در موقعيت جديدي قرار داده است. اين كشور اكنون در كانون اين رقابت قرار گرفته و با انتخابهاي دشواري مواجه است. از يك سو همراهي با امريكا در مقابله با چين شرط دوام اتحاد با ايالات متحده به عنوان سنگ بناي سياست خارجي ژاپن است و از ديگر سو چنين همراهي خشم چين و واكنشهاي انتقامجويانه اين كشور را احتمالا بر ميانگيزد و ممكن است به از دست رفتن يكي از بزرگترين بازارهاي ژاپن منجر شود. از همين رو ژاپن گرچه همچنان اتحاد با امريكا را مهمترين انتخاب راهبردي خود ميداند، اما از تقابل آشكار پرهيز دارد و ميكوشد روابطي مبتني بر همكاري و رقابت با چين را تداوم بخشد. اينكه ژاپن تا چه زماني ميتواند از يك سو به اتحاد با امريكا ادامه دهد و از ديگر سو روابطي نسبتا نرمال با چين را تداوم بخشد، چندان روشن نيست اما برخي انديشمندان ژاپني معتقد بودند حفظ اين وضعيت شكننده بهطور فزايندهاي دشوار ميشود. تشديد بحران در تنگه تايوان و گمانهزنيهاي فزاينده در مورد درگرفتن جنگي در اين تنگه يكي از نگرانيهاي راهبردي ژاپن است. اينكه در چنان شرايطي ژاپن در چه نقطهاي قرار گيرد و چه سلسلهاقداماتي منافع اين كشور را تامين ميكند، مورد بحث و مناظره انديشمندان و اهالي سياست اين كشور است. در شرايطي كه جنگي در تنگه تايوان درگيرد احتمالا ژاپن نميتواند بيطرفي پيشه كند. بنابراين پرسش بر سر نحوه نقشآفريني در اين جنگ و نه كوشش براي حفظ بيطرفي است. برخي محققان ژاپني معتقد بودند كه اين كشور احتمالا در حد پشتيباني در كنار امريكا خواهد ايستاد و فراتر نخواهد رفت. البته اغلب انديشمنداني كه با آنان گفتوگو كردم، حمله چين به تايوان را نوعي خودزني ميپنداشتند و احتمال وقوع آن را بسيار ضعيف برآورد ميكردند. از منظر آنان چين با شيوههاي نرم كه مهارتي مثالزدني در كاربست آنها دارد به اثرگذاري بر رفتار تايوان، به ويژه از طريق چرخههاي انتخاباتي ادامه خواهد داد و برخلاف روسيه، خود را وارد جنگي فرسايشي نخواهد كرد.
روسيه جديد و وضعيت جديد روسيه از ديگر موضوعات مورد توجه انديشمندان ژاپني بود. روسيه به عنوان همسايهاي كه ژاپن تاريخي از روابط پيچيده با آن داشته، جنگي جديد را آغاز كرده است، جنگي كه ژاپن را در كنار امريكا و رو در روي آن قرار داده، نگراني از وابستگي فزاينده روسيه به چين را ايجاد كرده و تسليحات هستهاي را در كانون سياست بينالملل قرار داده است. نزديكي فزاينده روسيه و چين و به ويژه حرفشنوي روسيه از چين مايه نگراني طيفي از محققان ژاپني بود. افزون بر اين تاثيرات مختلكننده اين جنگ بر زنجيرههاي جهاني ارزش براي سومين اقتصاد جهان نگرانيهايي از پي آورده است.
برخلاف تصور رايج، انديشمندان ژاپني چندان نگران نقش رو به گسترش چين در خاورميانه نبودند. از آنجا كه اقتصاد ژاپن سالهاست در وضعيت توسعهيافته قرار گرفته و به سوي بخش خدمات سوق يافته است، شركتهاي ژاپني حضور دهههاي گذشته را در خاورميانه ندارند و اين كشور نيز عمدتا بر توسعه روابط با اقتصادهاي آسيايي و اقتصادهاي توسعهيافته متمركز شده است. به ديگر سخن رقابت چنداني حداقل از منظر محققان ژاپني ميان اين كشور و چين در خاورميانه وجود ندارد. نهايتا در مورد روابط ايران و ژاپن تقريبا تمامي انديشمندان معتقد بودند بدون احياي توافق هستهاي يا حلوفصل بحران هستهاي به شيوههاي ديگر، ركود در روابط دو كشور تداوم خواهد يافت. افزون بر بحران هستهاي، سايه امريكا بر روابط دو كشور همچنان سنگيني ميكند. ايران و ژاپن روابط بسيار متفاوتي با امريكا دارند و مادامي كه اين روابط متفاوت ادامه يابد، وضع موجود در روابط دو كشور احتمالا تداوم خواهد يافت.