• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5480 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۰ ارديبهشت

درباره روزگار غريب تئاتر در ايران

از حمايت‌هاي ناچيز و نسيه تا آموزش 22 ميليون توماني بازيگري

سهاب محبعلي

روزگار عجيبي براي تئاتر ايران شروع شده است. اينكه مي‌گويم عجيب از اين منظر است كه هيچ‌كس تكليف خود را نمي‌داند. نه مدير فرهنگي كه اين روزها پي‌ در پي به دنبال ثبت «عدم اولويت» و «رد» كردن متون نمايشي است، نه گروه‌هاي تئاتري كه مي‌دانند نمايش‌شان بدون هيچ حمايتي در بهترين حالت مقداري مي‌فروشد كه كمتر بدهكار اين و آن باشند، نه سالن‌دار خصوصي كه سرمايه‌اش را خرج هنري كرده كه كسي اصلا برايش مهم نيست باشد يا نباشد، نه مخاطب كه اساسا براي او برنامه‌ريزي درستي براي تغذيه خوراكي كه مي‌خواهد، ‌نشده است.
مديران تئاتر شهر اما البته از اين وضعيت كمي جدا هستند. آنها خوب مي‌دانند كه دارند چه مي‌كنند. مي‌دانند كه سالن را بايد به نمايش‌هايي داد كه اساسا مشكلي براي‌شان ايجاد نكند، دوستان‌شان را خوشحال كند، سالي دو تا نمايش پرفروش هم داشته باشند كه بگويند ديديد در سالن اصلي ما چه خبر بود! آنها دچار وضعيت عجيبي نيستند. حمايت از نمايش‌هايي كه اجرا شده‌اند با حدود 20 نفر عوامل 10 ماه بعد پرداخت مي‌شود كه در بهترين حالت 10 ميليون توماني مي‌گيرند كه هزينه چاي و بيسكويت تمرين را بدهد لااقل. پيش از شروع سال جديد نامه قاسم جعفري به وزير فرهنگ منتشر شد كه آقاي وزير حال تئاتر مستقل ايران خوب نيست. زودتر فكري كنيد تا شايد درمان جواب بدهد. حتما كه فرصت نجات هست. نه پاسخي آمد و نه وزير در شأن خود حساب كرد كه به مدير يك پرديس تئاتري كه بيشترين مخاطب را در سال داشته، توجهي كند. ترجيح‌شان احتمالا چيزهاي ديگري بوده است.
آن‌سوتر مدير تئاتر شهر براي خودش ضرب‌الاجل مي‌گذارد كه ‌اي اهالي تئاتر، ظرف يك ماه فرصت داريد طرح و خلاصه طرح را بفرستيد؛ وگرنه عمرا به شما سالن نمي‌دهيم؛ بعد كه آثار رفقا، سرشار از آب و ماست مي‌شود و سالن‌هاي تئاتر شهر بي‌مخاطب، كارهاي پرفروش سالن‌هاي ديگر را هم خارج از ظرفيت مي‌گذارند در برنامه اجرايي‌شان. بعد اگر گنگي نداشته باشيد در اين تئاتر بي‌قاعده، روياي اجرا در سالن‌هاي تئاتر شهر همچنان براي‌تان رويا باقي مي‌ماند. روزگار عجيب و شگفت‌انگيزي است.
آن‌سوتر سه بازيگر مطرح تئاتر و سينما، در رويدادي حيرت‌انگيز دوره چند جلسه‌اي را 22 ميليون تومان قيمت مي‌گذارند كه به‌به بشتابيد اين رقم را كه بدهيد، ما به شما تئاتر و بازي مي‌آموزيم. جوان رويابين عاشق تئاتر هم مي‌گويد درست كه چيزي ياد نمي‌گيرم ولي چند رابطه كه خواهم گرفت و در سريال نمايش خانگي فلان بازيگر درجه يك، يك پلان با يكي، دو تا ديالوگ هم مي‌ارزد.
خودشان نمي‌دانند كه با اين ارقام و اين دوره‌ها دارند چه بلايي سر نمايش اين مملكت مي‌آورند. بعد كه دوره تمام شد، يك اجراي چندروزه هم با اين دوستان دوره‌ديده مي‌گذارند كه بعد از آن ديگر نمي‌شود جمعش كرد!
وضعيت بغرنج‌تر اينجاست كه ما ايستاده‌ايم كه الا و بلا بايد اين هنر را زنده نگاه داريم. بايد اعصاب، مال و جان‌مان را بگذاريم براي تئاتر. سود مالي ندارد؟ به جهنم. عشق ماست. ضرر مالي دارد؟ بله و اين جزيي از اين ماجراي ماست. معروف مي‌شويد؟ چند قدم در نوفل لوشاتو و چهارراه وليعصر كه بزنيد، همكاران‌تان شايد بشناسند شما رو. مرض داريد پس؟ بله درست است و همين است كه مي‌گويم وضعيت عجيبي است.
من فكر مي‌كنم كه البته كسي به داد ما به اصطلاح تئاتري‌ها نمي‌رسد. ميزان آموزش و فهم نمايش و هنر تئاتر، 10 درصد فعالان را هم در برنمي‌گيرد؛ مديران فرهنگي برنامه‌اي براي بهبود ندارند كه شايد اراده‌اي هم نداشته باشند. دور هم هستند هميشه اين تئاتري‌ها ديگر. اين هم مثل سال‌هاي ديگر. همين را در ذهن‌شان مي‌بافند.
براي رهايي از يك بحران در وضعيتي دراماتيك نياز داريم‌ حلقه‌هاي اقدام‌هاي بعدي را ايجاد كنيم. حمايت از تئاتر خصوصي و مستقل مهم‌ترين وظيفه‌اي است كه با تسهيل در فرآيند تاييد متن و مجوز مي‌تواند به دست آيد. كسي گلويش را براي نجات ما جر نمي‌دهد.‌ بياييد خودمان گلوي‌مان را پاره كنيم كه بايد باور كنيد تئاتر دچار بيماري عجيبي است و نياز به درمان دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون