• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5483 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۴ ارديبهشت

جلد اول كتاب سولژنيتسين، برنده نوبل 1970 به فارسي منتشر شد

«مجمع‌الجزاير گولاگ»، روايت قرباني استالين

جلد اول «مجمع‌الجزاير گولاگ» نوشته الكساندر سولژنيتسين منتشر شد. به گزارش مهر، جلد اول «مجمع‌الجزاير گولاگ» نوشته الكساندر سولژنيتسين به‌تازگي با ترجمه احسان سنايي اردكاني توسط نشر مركز منتشر و راهي بازار نشر شده است. الكساندر سولژنيتسين نويسنده اين‌كتاب به‌خاطر انتقاد از استالين، محكوم به ۸ سال كار در اردوگاه كار اجباري و مخوف گولاگ شد. تا مرگ هم در تبعيد استالين باقي ماند. او در آثار خود جنايات دوران استالين و فاجعه‌هاي انساني اردوگاه‌هاي كار اجباري شوروي را به‌طور صريح و بي‌پرده تصوير كرده است. اين‌نويسنده سال ۱۹۷۰ برنده جايزه نوبل ادبي شد. «مجمع‌الجزاير گولاگ» براي اولين‌بار زمستان ۱۹۷۴ به‌طور بي‌سانسور، ماشين‌نويسي‌شده و زيرزميني در اتحاد جماهير شوروي دست به دست چرخيد. اين‌كتاب در اين‌عرضه‌اش احساسات زيادي را برانگيخت و واكنش كمونيست‌ها هم به آن بسيار شديد بود. سولژنيتسين، كتاب مورد اشاره را در بازه زماني ۱۰سال با گفت‌وگو با بيش از ۲۲۰ بازمانده‌ ديگر اردوگاه‌هاي كار اجباري شوروي، خلق كرد كه مطالب آن در ۳ جلد تدوين شدند. در نسخه پيش‌رو كه به فارسي ترجمه شده، مقدمه‌اي به‌قلم ان اپلبام درج شده است. اين‌كتاب هم سرنوشتي مشابه رمان «دكتر ژيواگو»ي بوريس پاسترناك ديگر نويسنده و شاعر روس دارد كه رسيدن نسخه‌هاي قاچاقش به خارج از روسيه باعث شهرت و جايزه نوبل براي مولفش شد. كتاب پيش رو به عنوان جلد اول «مجمع‌الجزاير گولاگ»، ۲ بخش اصلي با عناوين «صنعت حبس» و «حركت بي‌امان» دارد كه اولي ۱۲ فصل و دومي ۴ فصل را شامل مي‌شوند. بخش اول كتاب دربرگيرنده اين فصول است: بازداشت، تاريخچه شبكه دفع فاضلاب ما، بازجويي، كلاه آبي‌ها، سلول اولْ عشق اول، بهار آن سال، در موتورخانه، قانون كه بچه بود، قانون كه قد كشيد، قانون كه پخته و برنا شد، اشد تدابير، تيورزك. چهارفصلي هم كه در بخش دوم كتاب قرار دارند، به اين‌ترتيبند: كشتي‌هاي مجمع‌الجزاير، بنادر مجمع‌الجزاير، كاروان بردگان، جزيره به جزيره. سولژنيتسين مي‌گويد در «مجمع‌الجزاير گولاگ» از شخصيت‌ها يا وقايع خيالي خبري نيست. افراد و اماكن به اسامي حقيقي‌شان معرفي مي‌شوند و اگر اسم مخففي در فرازي از كتاب درج شده، به‌دليل ملاحظات شخصي بوده است. اگر هم اسمي از كسي برده نشده، به‌علت فراموشي بوده اما سير وقايع همان است كه در كتاب آمده است. در قسمتي از جلد اول اين‌كتاب مي‌خوانيد: 
«متهمان كه جرم‌شان مقاومت عليه واگذاري اشياي متبركه كليسا بود، روي هم رفته چند ده تن مي‌شدند، مركب از يك استاد الهيات و قوانين و شرعيات كليسا، سرپرستان صومعه‌ها، كشيشان و عوام. سميونوف، قاضي دادگاه، بيست و پنج سال داشت و بنا به افواه، قبلا نانوا بود. مدعي‌العموم، پ.آ.كراسي‌كوف عضو كميسارياي خلق در دادگستري بود - مردي هم‌سن‌وسال لنين كه در ايام تبعيد لنين به منطقه كراسنويارسك و سپس مهاجرتش، دوست او هم بود؛ و ولاديمير ايليچ استعداد ويولن‌اش را مي‌استود. هر روز بيرون دادگاه و در خيابان نفسكي-پروسپكت، جمعيت زيادي سر پيچ نفسكي تجمع مي‌كردند و وقتي ماشين مطران رد مي‌شد، اكثرا زانو مي‌زدند و مي‌خواندند: «پروردگارا امت‌ات را نجات فرما!» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون