• ۱۴۰۳ شنبه ۶ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5485 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت

نام فيلم: غريبگي نگاهش

ابراهيم عمران

بعد از تماشاي فيلم غريب كه به زندگي شهيد محمد بروجردي مي‌پردازد؛ پرسش‌هاي بي‌شماري در ذهن ايجاد مي‌شود كه در حقيقت از پرسش فراتر مي‌رود و تبديل به يك چالش ذهني مي‌شود. جدا از مسائل فني و تكنيكال اين فيلم كه در اين مقال نمي‌گنجد؛ آنچه سبب‌ساز اين چند خط مي‌شود، نوع نگاهي است كه از ايشان در اين كار به تصوير كشيده مي‌شود. زاويه ديدي كه كمتر فردي در آن دوران پرتلاطم سياسي داشت. زنده‌ياد بروجردي را به اندازه ساير فرماندهان نظامي، نمي‌شناسند و اين «غريب» بودن گويا شاكله اصلي شخصيت ايشان بود. بي‌سر و صدا و بي‌حاشيه كار مي‌كرد. آنچنان كه در فيلم هم نشان داده مي‌شود اهل بده بستان سياسي مرسوم هم نبود. ماوا و ملجايش مشخص بود. تكيه‌گاه سياسي و معنوي‌اش. آنچه در شخصيت كمتر شناخته شده‌اش موج مي‌زد؛ نحوه تعاملش با اطرافيان بود. اطلاع دقيقي از گذشته‌اش در فيلم داده نمي‌شود، جز در چند پلان كه وظيفه محافظت از امام را به همراه افراد ديگر داشت. رييس زندان اوين بود‌ آنچنان‌كه خود در ديالوگي مي‌گويد ما انقلاب كرديم كه زندان‌ها خلوت باشد؛ اما انگار پر‌تر شده است و هميشه جا كم داريم (نقل به مضمون). آنچه دست‌كم براي مني كه تا قبل اين فيلم شناخت دقيقي از ايشان نداشتم، مهم‌ بود؛ وسعت نظر و ديدي است كه نسبت به مخالف داشت. هر چند فيلم به دليل فيلمنامه ضعيفش اين نگاه را به خوبي پرورش نمي‌دهد؛ ولي مخاطبي كه سپهر سياسي اجتماعي دوران معاصر را دنبال مي‌كند، نمي‌تواند 
به راحتي اين نگاه را ناديده بگيرد. زاويه ديدي كه مهم برايش، مردمش هستند و بس. توده مردمي كه نگره سياسي‌شان مهم نيست. آنچه مهم است آسايش و آرامش آنهاست و بس. شهيد بروجردي‌اي كه در اين فيلم مي‌بينيم به حتم شاكله اصلي شخصيتش هم همين بود. با نگاهي باز و روشنفكرانه به سمت غرب كشور روانه شد. كردستاني كه دستخوش حوادث خطرناكي شده بود. كومله و دموكراتي كه هر يك داعيه حكومت و خود‌مختاري داشتند، ولي به مدد فكر و ايده درستي كه از ايشان ساطع مي‌شد؛ ارتشي و پاسدار و سپاهي كنار هم كوشيدند، آن تكه از خاك وطن را حفظ نمايند و اين مهم ميسر نمي‌شد جز با تحمل نظر مخالف. ديدگاهي كه گمشده چهل ساله ماست و چقدر اين روزها مي‌توانست گره‌گشاي مسائل سياسي و اجتماعي‌مان شود. افسوس كه اين نگاه‌هاي همه پسند زود از ميان‌مان رفتند و افسوس ديگر آنكه بعد‌ها هم آنچنان شايسته و بايسته مورد واكاوي و تجليل قرار نگرفتند. فيلم غريب كاراكتري را نشان داد كه همزمان با چند گروه فكري درگير بود. گروه‌هايي كه همگي هم لاجرم بيرون دايره نظام نمي‌بودند. انتخاب ايشان هم به دليل سعه صدري بود كه در ضميرشان بود. چريكي كه همزمان اسلحه دست داشت و به اقناع مخالف هم مي‌انديشيد. گلوله و جنگ را راهكار آخر مي‌دانست. بروجردي نگاهي فراتر از اصل واقعه داشت. به آينده فكر مي‌كرد. به بودن كنار هم؛ نه تقابل و عدم تحمل. به حتم خود نيز در آن برهه قوام گرفتن نظام، كم خون دل نخورده بود، ولي شخصيتي كه از خود به يادگار گذاشت؛ مي‌تواند سرلوحه بسياري شود كه همرزم و هم‌دوره‌اش بوده‌اند. غريب ماندنش هم اتفاقي نبود. چه كه افكاري از اين دست هماره غريب هستند و تاريخ آنان را شايد آشنا سازد براي نسل‌هاي بعد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون