«اعتماد» تحولات منجر به دوم خرداد 76 را بازخواني ميكند
بنويسيد خاتمي؛ بخوانيد ناطق
مهدي بيك اوغلي| «دوم خرداد 76» يكي از ترجيعبندهاي متضادي است كه كوهي از مفاهيم متناقض و متضاد را در دورن خود نهفته دارد؛ براي بسياري از نسلهاي ايراني دوم خرداد76، يادآور دورهاي از اميدواريها، شكوفاييها و چشماندازهاي روشن است و براي گروهي ديگر از طيفهاي محافظهكار، يادآور شكستي تلخ و آزاردهنده كه يادآوري آن هنوز هم خون عدهاي را به جوش آورده و آنها را عصباني ميكند. از اين منظر شايد اندك رخدادهايي در تاريخ معاصر كشورمان وجود داشته باشند كه از يك چنين شاخصهايي برخوردار باشد. راي 20 ميليوني به سيدمحمد خاتمي و فتحالفتوح بزرگ جامعه مدني ايران در نه گفتن به جناح راست آن زمان در شرايطي كه حتي بزرگان طيف چپ، حداكثر تصور رايي 4 الي 5 ميليوني را داشتند و تصور ميكردند كه حضور در اين انتخابات در خوشبينانهترين حالت فرصتي براي نقشآفريني دوباره در پهنه سياسي ايران خواهد بود، معاني خاصي فراتر از يك پيروزي صرف سياسي را داشت. حضور فعال زنان، دانشجويان، جوانان و گروههاي فرهيخته در انتخابات و راي به گفتمان اصلاحات، بازخوردهاي فراوان منطقهاي و بينالمللي به جاي گذاشت. با گذشت 26 سال از دوم خرداد 76 بايد ديد، نسلهاي جوانتر چه برداشتي ميتوانند از همه دستاوردهايي داشته باشند كه روز و روزگاري حماسهاي بزرگ در ايران، منطقه و جهان آفريد و نگاه بسياري را به ايران جلب كرد؟
ماجرا از كجا آغاز شد؟
از 7 آبان ماه 75 كه ميرحسين موسوي به عنوان نامزد بالقوه چپها، انصراف خود را از حضور در انتخابات سال 76 اعلام كرد تا 23 دي 75 كه مجمع روحانيون مبارز تهران نام سيد محمد خاتمي را به عنوان كانديداي مورد نظر خود اعلام كرد، حوادث و خردادهايي در زير پوست تحولات سياسي كشورمان رخ دادند كه تاثير فراواني در شكلگيري دوم خرداد 76 داشتند. در آن برهه جناح راست كه در آن ايام محافظهكاران خطاب ميشدند و هنوز واژه «اصولگرايان» براي آنها كاربردي نشده بود، در غياب جناح چپ كه فطرتي ناخواسته را آغاز كرده بودند، سرمست از پيروزيهاي پيدرپي در آوردگاههاي انتخاباتي مهياي فتح تازهاي ميشد. نامزد موردنظر محافظهكاران علياكبر ناطق نوري بود كه به اندازهاي از پيروزي خود و حضور قريبالوقوع در پاستور مطمئن بود كه براساس برخي روايتها، قباي ويژه رياستجمهوري را نيز براي خود سفارش داده بود. ناطق نوري كه قبل از انتخابات سال 76 در شمايل رييس مجلس فعاليت ميكرد، آنقدر از پيروزي خود مطمئن بود كه حضور رقبا را تنها باعث گرم شدن تنور انتخابات ميدانست و نه چيز ديگري! اين روند يكسويه اما با تواناييهاي مهدي كروبي در انتخاب افراد شايسته تغيير يافت. مهدي كروبي كه در تمام سالهاي فترت چپها در ايران، به دنبال فرصتي براي حماسهسازي بود؛ از ميان تمام گزينههاي ممكن، نگاهش را به كتابخانه ملي ايران دوخت تا وزير ارشاد دولت هاشميرفسنجاني و سرپرست اسبق موسسه كيهان را وارد آوردگاه انتخابات رياستجمهوري هفتم كشور در سال 76 كند. از كروبي اصرار و از خاتمي انكار. خاتمي معتقد بود حضور او در پهنه انتخابات، چالشهاي فراواني را ايجاد ميكند و تندروها را براي تخريب جريتري ميسازد. اينكه نهايتا ميان كروبي و خاتمي چه گذشت كه خاتمي مجاب به حضور در انتخابات شد، بر كسي نمايان نيست، اما نهايتا سيد محمد خاتمي راضي شد تا در شمايل نامزد انتخاباتي طيفهاي ميانهرو و چپ وارد انتخابات شود. محمدرضا باهنر نايبرييس مجلس در برنامه تلويزيوني شناسنامه در مورد انتخابات 76 و اينكه چند درصد شكست آقاي ناطقنوري را محتمل ميدانسته، اظهار داشت: «احتمال شكست آقاي ناطق بسيار پايين و نزديك به صفر بود. سال 74 كه انتخابات مجلس پنجم برگزار شد، همه اصولگرايان براي انتخابات رياستجمهوري 76 روي آقاي ناطقنوري تفاهم كردند و هيچ رقيبي براي ايشان وجود نداشت. چهرههاي رياستجمهوري هم در آن ايام كاريزماتيك بودند. مثلا زماني كه مقام معظم رهبري كانديداي رياستجمهوري شدند رقيب نداشتند و حتي كساني كه در كنار ايشان نامزد بودند هم ميگفتند ما به اين آقا راي خواهيم داد. يا آقاي هاشمي در دوره اول رقيبي نداشتند.» در يك چنين شرايطي بود كه خاتمي نامزد حضور در انتخاباتي شد كه همه راي به پيروزي ناطق و جناح راست داده بودند.
تخريبها آغاز ميشود
حضور خاتمي در انتخابات آغازگر روند عجيب تخريبي شد كه تا آن زمان در تاريخ معاصر كشورمان بيسابقه بود. اما هر اندازه كه تلاش رقبا براي تخريب خاتمي بيشتر ميشد، اقبال عمومي به سيد محمد خاتمي بيشتر ميشد. مردم كوچه و بازار در گفتوگوهايشان ميل بيشتري به نامزدي داشتند كه او را نماد حاكميت نميدانستند. خاتمي هم تلاش كرد گفتماني را شكل دهد كه تا آن زمان براي مردم ايران تازگي داشت، تاكيد بر شايستهسالاري، مشاركت جوانان، حضور زنان، توجه به دانشجويان و... خاتمي را در جايگاه متفاوتي در انتخابات سال 76 نشاند. نماد برجسته تخريبها اما در جريان كارناوال به برجستهترين شكل نمايان شد. كارناوال عصر عاشورا كارناوالي بود كه چند روز قبل از انتخابات رياستجمهوري ۱۳۷۶ ايران و عصر روز عاشورا در تهران به راه افتاد. در جريان مبارزات انتخاباتي خرداد ۱۳۷۶ تلاش زيادي مبسوطي از سوي جناح راست براي ضدانقلاب معرفي كردن سيد محمد خاتمي و هوادارانش صورت گرفت. انتخابات مصادف با ماه محرم بود و به فاصله چند روز پس از عاشورا برگزار گرديد. در فاصله كوتاه بين روز عاشورا و انتخابات، فيلمي به نحو گسترده پخش شد كه عدهاي از جوانان را در حالي كه تصاويري از خاتمي را در دست داشتند در حال شادي و خوشحالي در عصر عاشورا نشان داده شدند. گفته شد كه اين كارناوال ازسوي هواداران خاتمي ترتيب داده شده است. ادعايي كه پس از انتخابات مشخص شد از سوي برخي جریانهای خاص برنامهريزي شده است.
نهايتا در روز جمعه، دوم خرداد ۱۳۷۶ هفتمين دوره انتخابات رياستجمهوري ايران برگزار شد. در اين انتخابات چهار كانديدا با نظارت شوراي نگهبان تاييد صلاحيت شدند و با هم به رقابت پرداختند: سيد محمد خاتمي؛ محمد محمدي ريشهري؛ سيدرضا زوارهاي؛ علياكبر ناطقنوري؛ با هم رقابت كردند. فرداي روز انتخابات نتايج نخستين برخلاف تصور همگان، خاتمي پيروز انتخابات شد. اين در حالي است كه علياكبر ناطقنوري رقيب اصلي خاتمي، ساعتي پيش از آن در پيامي، پيروزي خاتمي را در انتخابات تبريك گفته بود. نتايج انتخابات براساس راي مردم به شرح زير اعلام شد:
سيد محمد خاتمي ۲۰،۰۷۸،۱۷۸ راي (۶۹،۰۹ درصد)
علياكبر ناطق نوري ۷،۲۴۲،۸۵۹ راي (۲۴،۸۶درصد)
رضا زوارهاي ۷۷۱،۴۶۰ راي (۲،۶۵ درصد)
محمد محمدي ريشهري ۷۴۴،۲۰۵ راي (۲،۵۵ درصد)
مردم هم با شادي اعلام كردند، نوشتيم خاتمي، خوانديم ناطق نوري.