• ۱۴۰۳ جمعه ۱۵ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5494 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۷ خرداد

جوابي به پيش‌شماره يك و دو

ابراهيم عمران

مشكلات مردم كم نيست در حوزه مسكن؛ آنچه 
دو چندان مي‌كند اين مسائل را نيش كلام‌هاي برخي صاحبان سخن و در اينجا صاحبان ملك است. دوستي كه به واسطه پايين آمدن قدرت اقتصادي، مدتي است دچار ضعف روحيه شده و در چرايي اين امر انگاره‌هايي مطرح مي‌كند كه هر شنونده‌اي را به بهت وا مي‌دارد. اينكه براي ورود و ديدن ملك موردنظر بايد ابتدا دم سرايدار را ديد. بعد آن ايشان بايد با لطف شماره مديريت ساختمان را بدهد كه تازه اين اول داستان است. مديريت عصا قورت داده هنگام تماس به جاي جواب سلام معمول؛ از ميزان بودجه مي‌پرسد. هنگامي كه توان مالي فرد را مي‌سنجد؛ با تبختر گوشي را قطع مي‌كند و اضافه مي‌كند لطف كرده كه به تلفنش جواب مي‌دهد! و در چرايي‌اش مي‌گويد فقط به پيش‌شماره‌هاي «يك و دو» جواب مي‌دهد! اين‌گونه فخر فروختن و در حقيقت تحقير افراد چه كمكي به وضع موجود مي‌كند؟ به راستي گويندگاني از اين دست چه درنظر دارند كه اين‌گونه سخن مي‌گويند؟ آيا كمي با طرف مقابل با مهر رفتار كردن، بار اضافه بر دوش آنان مي‌گذارد؟ چنين به اصطلاح مديران ساختمان‌هايي كه فخر فروشي در كلام را سرلوحه گفتارشان قرار مي‌دهند، اگر نيك بينديشند نه تنها طرف مقابل را دچار مشكل مضاعف مي‌كنند؛ بلكه تسري چنين رفتارهايي را در جامعه گسترش مي‌دهند. كاسبان و حجره‌داران قديمي بازار، اگر مشتري‌اي را مي‌ديدند كه توان مالي براي خريد كالايي ندارد؛ با هزار لطايف‌الحيل رفتاري مي‌كردند كه آن خريدار فرضي، گمان نبرد كه جزو ضعيفان اقتصادي جامعه است. تازه در دوراني كه اوضاع چنين نابسامان نمي‌بود و عده‌اي قوره نشده مويز نمي‌شدند! حاليه انگار نيش كلام، موتيف جديد فخرفروشي طبقات بالاي اجتماعي شده است. در بازار عرضه و تقاضا حق هر فردي است خواهان باشد و كسي نمي‌تواند بابت توان اقتصادي فردي را به چالش كلامي بكشاند و بر فرض مثال حالي‌اش كند كه ندارد و در سطح خاصي است. در دوره بد اقتصادي با كمي دورانديشي در نحوه حرف زدن مي‌توان باري از دوش كسي برداشت. مي‌توان به راه‌هاي مختلف حرفي را زد. آيا اگر آن مدير محترم به جاي پيش كشيدن بودجه كه امري است تا حدود زياد مرسوم؛ حرف از پيش شماره يك و دو نمي‌زد؛ سخنش فرجام بهتري نداشت؟ باور كنيم مي‌توان در همين وانفساي اقتصادي به حرف هم گوش داد. مي‌توان مرهمي نهاد بر دل زخم‌دار. نحوه سخن گفتن درسي است بزرگ كه هر تازه واردي در كلام، نمي‌تواند حتي اداي آن را در بياورد. طعنه نزنيم به‌هم كه روزگار بزرگ‌ترين طعنه‌ها را هم روزي بر مي‌گرداند. مگر سعدي نخوانده‌اند كه به حتم نخوانده‌اند كه فرمود: 
منش داده صد سال روزي و جان/ تو را نفرت آمد از او يك زمان

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون