نامهاي به دوستان
علي ربيعي
اين روزها در جلساتي كه ميان دوستان گوناگون از مشربها و گروههاي مختلف و جمعهاي دانشگاهي و صاحبنظران حوزههاي مختلف مينشينم، نوعي حس بد و حتي دردناك در بين آنها از مقايسه موانع، فشارها، اظهارات، مواضع و اقدامات گذشته با رفتارها و اظهاراتي كه امروز از سوي صاحبان تريبونها و گروههاي صاحب نفوذ و نيز اقدامات كساني كه در مناصب امور نشستهاند، وجود دارد. از آنجايي كه اين دوگانهها بعضا بر پايههايي از سوء مصرف ايدئولوژي، سوءاستفاده از باورهاي مذهبي و با توجيه ناموجه امنيت ملي صورت ميگرفت آثار زيانباري بر اصل اين مفاهيم و كاركرد آنها وارد ساخته است. در برخي موارد گلايه از اينكه چرا اينگونه سياستها رقم ميخورد به گوش ميرسد. من در اين يادداشت نامهگونه، ديدگاه و اعتقاد شخصيام را در اين باب مطرح ميكنم. من معتقدم بهطور كلي همه ما، ممكن است با گذشتهاي پر از درد و رنج مواجه بوده باشيم، ولي حق ماندن و سكون در اين گذشتهها را نداريم. ما با سايه آنچه بر ما گذشته، نميتوانيم براي ايران و بچههاي سرزمينمان، آيندهاي روشن و افقي اميدبخش را پديد آوريم. بايد سالهاي گذشته و موانع، دشنامها، سختيها، تهمتها و حتي پروندهسازيهاي محفلي و در مجموع همه اين تاريخ را با خردمندي و فراست ورق بزنيم. در واقع، نباید گروگان «گذشته» شويم. نبايد درگير و گروگان جفاهايي كه در گذشته بر يك تفكر، تلاشها، آيندهنگريها و اميد مردم شد باقي بمانيم. افسوس خوردن از آنچه ميتوانستيم انجام دهيم و نشستن در سوگ اينكه نميخواستند پيشرفتهاي مطلوب صورت پذيرد، هيچ دردي را درمان نميكند. به اعتقاد من، گذشته بايد چراغ راه آينده باشد. رفتار امروز ميتواند درسهايي براي نسلهاي آينده باشد. معتقدم جامعه به تعادل بازخواهد گشت. حتي بچههاي دهه هفتادي و هشتادي و نودي، به تعادل بازميگردند و آنگاه است كه حركت امروز همگان درسهايي براي آيندگان به همراه خواهد داشت. نسلهاي جديد نيازمند زندگي بهتر هستند. همانگونه كه از ناگواريهاي تاريخي بسياري عبور كردهايم، بايد از تلخيهاي سالهاي گذشته عبور كنيم.
من معتقدم كنش، روش، منش و برنامه امروز ما، ميتواند فرهنگ گفتوگو، به رسميت شناختن تنوع و احترام به هر آنچه به نفع مردم است را براي نسلهاي آتي پيريزي كرده و فرهنگسازي كند. هرچند در گذشتهاي نه چندان دور، گروههايي با حمايت رسانهها و نهادهاي رسمي، اجازه ندادند آنچه ميتوانست كام ملت را شيرين كند و به نفع ايران بود انجام شود، ولي امروز حق نداريم كه به اين بهانه، هر حركتي كه ممكن است به صلاح و منفعت ايران و مردم باشد را نفي كنيم و از آن حمايت نكنيم. من هيچگاه فراموش نميكنم روزهايي را كه عدهاي، چه خشنود بودند از اينكه ترامپ راي خواهد آورد و برجام به ثمر نخواهد نشست. هنوز برق چشمان بعضيها در خاطرم باقي مانده است. با اينحال، ما نبايد اينگونه زيست كنيم. هر اقدامي كه به نفع مردم و جامعه انجام ميشود را نه تنها بايد به رسميت شناخت بلكه بايد مورد حمايت هم قرار دهيم.
بازگشت به گذشته و حافظه تاريخي از جهاتي مفيد و از جهاتي اگر بازدارنده كنش مثبت ما در امروز و آينده باشد منفي است. حافظه تاريخي را بايد براي درك بهتر مسائل امروز و فردا به كار گرفت. بر اساس همين حافظه تاريخي، امروز همه ما اگر ميتوانيم بايد مانعي را برداريم يا در تبيين مسير درست و كسب بيشترين دستاورد تلاش كنيم و خوشنود باشيم، از اينكه امروز ديگر آنها هم متوجه مسير درست شدهاند.
همه ما بايد كارگزاران امروز را در فهم مسائل ياري كنيم براي نيل به مسيري كه منفعت ملت ايران در آن است. اين روشي است كه امروز به مصلحت همه مردم و ايران بزرگ است. امروز از هر حركتي براي حل مسائل منطقهاي حمايت كنيم. از دوستي و نزديكي با مصر، عربستان، قطر، امارات، كويت و همه كشورهاي دور و نزديك حمايت كنيم.
امروز از پيوستن احتمالي امريكا به برجام هم حمايت كنيم. بايد بگذاريم آناني كه امروز در مسند كار نشستهاند، با سرودي پيروزمندانه مسائل خارجي را به جلو ببرند - هرچند معتقدم حل مسائل خارجي بدون حل مسائل داخلي بسيار مشكل خواهد بود- اما همين اقدامات را هم بايد ارج بنهيم و به هر شكلي كه ميتوانيم حمايت كنيم.
ما از جهان فاصله گرفتهايم و فاصله گرفتن از جهان يعني محروم كردن مردم كشور و آينده مملكت از حق و حقوقشان در اقتصاد جهان. هر حركتي از سوي دولت براي پيوستن به زندگي عادي جهاني را بايد قويا حمايت كنيم.