هشدار.... فاجعه در راه است!
فشار پيدا و ناپيداي مراكز قدرت و ثروت، موجب شده تا پي در پي و بيامان، درِ شوراي شهر تهران كوبيده شود تا راهي براي صدور مجوز ساخت انبوه در ريههاي سبز تهران باز شود.
باغات تهران، با كمك رشته كوه توچال همچون يك سيستم تهويه طبيعي، عامل تلطيف هوا و كاهش اثرات جزاير گرمايي در شهر است و نابودي آنها خسارات جبرانناپذيري به شرايط زيستي شهروندان وارد خواهد كرد. در اين هنگامه وحشتناك افزايش دما در سراسر جهان، چگونه شهردار و اعضاي شوراي شهر تهران راضي ميشوند تا با تهيه و تصويب اين لايحه، سنگرهاي دفاعي اين كلانشهر را در برابر هجوم گرما و ريزگرد منهدم كنند تا تهران تبديل به شهري بيدفاع و عريان در برابر امواج داغ و سوزان شود؟
باغات تهران، در انبوه هزاران هكتار زمين نفوذ ناپذير، جزو معدود روزنههاي نفوذ آب به سفرههاي آبهاي زيرزميني هستند و در پيوند با سيستم قنوات قديمي شهر فرصتي هستند براي تعادلبخشي و مبارزه با فرونشست! برخي از اعضاي دغدغهمند شوراي شهر به دنبال افزايش حوزه مشاركت و مداخله شهرداري در بحث فرونشست هستند اما ناگهان در جهتي متضاد، برخي ديگر از همكارانشان تلاشهاي آنها را با راي مثبت به لايحه برج باغ بياثر خواهند كرد!
باغات تهران، پنجرههايي هستند رو به طبيعت شفابخش در جنگل سيمان و فولاد كه همسايگان، رهگذران و شهروندان هر كدام متناسب با دسترسي دور و نزديك خود، از اين زيبايي و سبزينگي بهرهمند ميشوند. مهمتر آنكه اين باغات، ذخاير اصلي شهر هستند براي ايجاد پاركها و فضاي سبز عمومي در آينده نه چندان دور، تا كودكان و نوجوانان تهراني در دامن امن آنها شادي كنند و استعدادهاي خود را به كمك مادر طبيعت كشف كنند و اين شهر جايي باشد براي دوستي و مهرورزي بيشتر. اما شهردار و اعضاي شوراي شهر، چرا به جاي تقويت اقتصاد پايدار در باغات تهران، بدترين راهحل را انتخاب كردهاند؟ چرا در اين لايحه جديد، تمام امكانات جايگزين و رقيب با برجسازي حذف شده است؟ آيا اين شهر به خانههاي سالمندان، باغ تالارها، گالريهاي هنري نياز نخواهد داشت؟ در تهران پانزده و بيست ميليوني آينده، آيا سالمندان و فرزندان ما به مراكز درماني و تفريحي مستقر در باغات نياز نخواهند داشت؟
گزارش مركز مطالعات و برنامهريزي شهرداري تهران در يك مقايسه تطبيقي نشان ميدهد كه به صورت نمونه و در باغي با مساحت متوسط، نرخ بازده داخلي تاسيس باغ تالار 24درصد، خانه سالمندان 21.5درصد و مركز ورزشي و تندرستي 27.5درصد است و در شرايط نرمال اقتصادي، باتوجه به كمبود فضاهاي مشابه در شهر، كاملا منافع مالكين را از نظر اقتصادي پوشش خواهد داد. البته هيچ كسب و كاري در مقام مقايسه با برجسازي، قدرت رقابت از نظر سودآوري نخواهد داشت! آيا نمايندگان منافع عمومي در شوراي شهر تهران، بايد در پي حداكثرسازي سود اصحاب ساخت و ساز باشند يا راهحلهاي بهتري را براي تامين منافع مالكان بيابند؟
ميدانيم كه در شهرداري و شوراي شهر فعلي نيز، علاقهمندان و دلسوزاني هستند تا راهكارهاي بهتري ارايه كنند. سال گذشته كه نسخه لايحه قبلي برج باغ به شورا ارسال شد، رييس كميسيون شهرسازي خبر از تهيه طرحي مشابه با TDR داده بود. اگر عزم جدي در مسوولان مديريت شهري وجود داشته باشد، ميتوان با تدارك سازوكار انتقال حقوق توسعه به اراضي مجاز در ساير مناطق شهر به ويژه در بافت فرسوده، براي تقاضاي ساخت و ساز انبوه نيز چارهاي يافت. باوجود اين راههاي نرفته، چنگ زدن به ريسمان سست برجسازي، ظلمي آشكار در حق ساكنين اين شهر است.