جهان بازيچه ديوانگان است!
فريدون مجلسي
روسيه بزرگترين كشور جهان است. درياچه بايكال در جنوب سيبري بزرگترين منبع آب شيرين است كه يكپنجم آب شيرين را در اين جهان خشك در خود جاي داده است. وسعت آن درياچه به اندازه كشور هلند، بيش از دو برابر كويت و نصف امارات متحده عربي است. ايران كشور پهناوري است و روسيه ده برابر ايران وسعت دارد. روسيه كشور
كم جمعيتي است و جمعيت 150 ميليوني آن به
دو برابر ايران هم نميرسد. بزرگترين توليدكننده نفت و گاز در جهان است. نيروي انساني و صنعتگر متبحر دارد. بزرگترين همسايه چين و بزرگترين همسايه اروپا و همسايه تركيه و ايران و امريكاست. به دو اقيانوس اطلس و آرام دسترسي دارد. بيشترين معادن فلزي و غيرفلزي را در خود جاي داده است. پس از فروپاشي كمونيسم انتظار ميرفت در قالب آزادي اقتصادي و توليد و بازرگاني به سرعت ثروتمندترين كشور جهان با بالاترين درآمد سرانه شود، اما نشد. وارثان امنيتي شوروي فساد ساختاري آن نظام منحط پليسي را در نظام جديد تبديل به يك نظام اليگارشيك امنيتي كردند و به جاي توليد و ثروتآفريني بيشتر به تاراج و خودنمايي پرداختند. با اين حال روسيه ترقي بسيار كرد و به كشوري مدرن تبديل شد. گورباچف رهبر انديشمندي كه به بنبست و فساد متكي به «پنهان»كاري و «بازدارندگي» آن نظام پي برده بود كه در آن رقابت آزاد ابتكارهاي كارآفرينان وجود نداشت، كوشيد با اتكا به عقلانيت به جاي ايدئولوژي و با ترويج دو درمان، يعني «گلاسنوست» به معني شفافيت يا بلورينگي، در آن كشور خلقي كه همه چيزش از خلق پنهان بود و نيز «پرسترويكا» يا بازسازي ساختاري، آن كشور عظيم و ثروتمند را به مسير آزادي و توسعه بكشاند. نظاميان برآشفتند و كودتا كردند. فرصتطلبان ديوانسالار كه تا ديروز در خدمت نظام ايدئولوژيك بودند همدستي كردند و آن امپراتوري از درون منفجر شد. مستعمرات اروپاي شرقي آزاد شدند. كشورهاي اشغالي جديد و قديم مانند استوني و لتوني و ليتواني و همچنين مولداوي و گرجستان و ارمنستان و جمهوريهاي آسياي مركزي ربوده شده از ايران استقلال خود را بازيافتند و حتي خاستگاه اصلي روسيه يعني اوكراين زيبا، در زمان يلتسين رييسجمهور فرصتطلب و دلير و دايمالخمر روسيه از كشور مادر جدا شد. اين دو كشور ميتوانستند حتي جدا از يكديگر به توسعه و رفاه دست يابند، اما همسايگان ديگر كه از طرفي متكي به انرژي دريافتي از روسيه و از طرفي نگران قدرتمندي اين همسايه آزمند بودند كه در گذشته هر زمان احساس قدرت ميكرد از طمعورزي نسبت به همسايگان خودداري نميكرد و خواهان نوعي رابطه اربابانه بود؛ كوشيدند اوكراين نيمه روس را از مادر بربايند و در مقابل آن قرار دهند. وقتي جمهوري خودمختار و روسي كريمه با تصويب مجلس ايالتي و رفراندوم اعلان استقلال كرد و جمهوريهاي روسي شرقي اوكراين يعني دونتسك نيز استقلال خودشان را اعلام كردند، با اينكه فرصتي براي يكپارچگي هويتي بيشتر براي اوكراين پيش آمده بود، براي استرداد بخشهاي مستقل شده، مشوق جنگهاي داخلي در آن كشور شدند. روسيه نيز با همان شيوه قلدرمآبانه مألوف در پاسخ چنان يورشي به اوكراين آورد كه به خيال خود طي چند روز بساط آن را برچيند، اما اروپا، اوكراين را در مقاومت ياري كرد. اروپا برخلاف يوگسلاوي و حتي صربستان كه مشوق تجزيه خشونتآميز آن سرزمين اسلاوي بود و كشورهاي جديد را به رسميت شناخت، در مورد اوكراين براي تضعيف روسيه در جنگي فرسايشي حامي جنگ شد. جنگي طولاني و ويرانگر كه اكنون يكمين سال خود را پشت سر گذاشته است. چين با حفظ منافع بازرگاني و اقتصادي خود به عنوان نيرويي مستقل پاي خود را از اين جنگ كنار كشيد، اما روسها كوشيدهاند به نحوي پاي جمهوري اسلامي ايران را كه از آغاز تشكيل در برقراري روابطي غربستيزانه و خصومتورزي با مظاهر فرهنگي غرب پيشقدم بوده است، به اين درگيري زيانبخش بكشانند. رهبري اوكراين نيز شايد با وعده و عيدهاي غربي، با ابراز خشونت نسبت به مهاجران و دانشجويان ايراني و اخراج آنان كه برخي همسران اوكرايني هم دارند، دست به انتقامجويي كور و مجازات جمعي فاشيستي زده و اخيرا مجلس آن كشور ايران را براي 50 سال مشمول تحريم تجاري و ارتباطي خود كرده است! درحالي كه از آينده خودش در 5 سال آينده نيز بيخبر است! روسيه با ارتكاب خشونت و تبديل مشكلي داخلي و قابل حل با مذاكره و سازش، بزرگترين خسارات را در بهترين شرايط براي خيزش در توسعه اقتصادي به خودش وارد كرده و رهبري اوكراين نيز مانند شرايط جنگي كلاسيك قرار گرفتن شهر در محاصره، منتظر نابودي و ويراني كامل است تا به شرايط بدتري تن دهد! رهبران پرمدعاي غربي نيز ديوانهوار موشك به دست به يارياش ميشتابند تا محاصره و ويراني طولانيتر شود. هيچ كس به فكر نجات مردم بينوا نيست كه قرباني رقابتهاي قدرتطلبانه و ستيزهجويانه ديوانگاناند!