• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5507 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۴ خرداد

براي احمدرضا احمدي شاعر كه اين روزها ايام را به سختي مي‌گذراند

بي غل و غش و خوش مشرب

اميد جوانبخت

 احمدرضا احمدي در روزهاي اخير و همزمان با 83 سالگي متاسفانه با حاد شدن بيماري‌هاي مختلفي كه سال‌ها با آنها دست به گريبان است (خصوصا قلب و ريه) ايام سختي را مي‌گذراند. فضايي كه هر كس از بدآمد روزگار گذارش به آنجا بيفتد انواع استرس‌هاي ناشي ازكثرت بيماران، كمبود يا نبود داروهاي موثر يا خاص، كميابي پرسنل با انگيزه و كاربلد و هزينه‌هاي رسمي و غيررسمي چنان به جان بيمار و همراهانش مي‌افتد كه درد و رنج بيماري را دوچندان مي‌كند.هر چند معمولا احمدي به يمن شخصيت دلنشين و شناخته شده‌اش، قدر ديده و مورد لطف پزشكاني كه هنوز وجدان كاري و قسم پزشكي‌شان را در معركه و مسابقه درآمدزايي هر چه بيشتر حفظ كرده‌اند، قرار داشته است و اميد داريم احمدي، اين انسان نازنيني كه عمري را در هواي ادب و فرهنگ و هنر گذرانده به ياري خدا اين‌ بار نيز بر بيماري‌ها فائق ‌آيد و با بهبود نسبي‌اش از آنجا خلاصي يافته و بتواند در فضاي دنج خانه، مسير پربركت سال‌ها آمده‌اش را پي بگيرد.احمدي شاعر بي‌غل و غش و خوش مشربي است كه حدود شش دهه در كنار سرودن شعرهايي خاص (كه در ابتداي راه شاعري‌اش مورد تشويق فروغ فرخزاد نيز قرار گرفت)، در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي نيز حضور موثري داشته و طبع‌آزمايي كرده است. گذشته از رفاقت كمياب و بسيار قديمي‌اش با مسعود كيميايي (كه خوشبختانه همچنان پابرجاست) سبب شد تا در ميانه دهه چهل يكي از نقش‌هاي اصلي اولين فيلم كوتاه آزمايشي او را در كنار قريبيانِ جوان و ناشناخته بازي كند كه سندِ تصويري جذابي از بيست و چند سالگي آنهاست (و مي‌توان آن را در تيتراژ فيلم تجارت ديد) .در دهه پنجاه نيز زمينه ساخت دو فيلم كوتاه كيميايي (اسب و پسر شرقي) دركانون پرورش فكري را مهيا كرد. او در موانست با فيلمسازان متفاوت و پيشرو آن سال‌ها، نقش پررنگي در راه انداختن رگبارِ بيضايي (51) داشته و بازي نقشي كوتاه در فيلم پستچي مهرجويي چهره سي و چند ساله او را ثبت كرده.او در آن سال‌ها با سري پرشور و نوپرداز با حضور در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان سعي كرد با بهره از اعجازِ موسيقي، شعرهاي كلاسيك و نو را بيش از پيش به گوش مردم رسانده و در ذهن‌شان ماندگار كند و با دعوت از آهنگسازاني چون فريدون شهبازيان، بابك بيات و مجيد انتظامي و بهره از صداي كم‌نظير زنده‌ياد شجريان، به اشعار بزرگاني چون سعدي و مولوي و نيما و شاملو و فروغ و... پرداخت كه حاصل آنها هنوز هم در خاطره‌ها مانده است. در سال‌هاي پس از انقلاب كماكان بيشتر به شعر پرداخت تا اينكه به تدريج بيماري‌ها يك به يك از راه رسيدند.از حدود يك دهه پيش كه تپش قلبِ با احساسش به مددِ باتري محتاج شد آن‌طور كه خود مي‌گفت، سعي مي‌كرد از زمان‌هايش بيشتر استفاده كند و بيشتر داستان‌هاي شاعرانه را پي گرفت، داستان‌هاي زيبايي چون از پنجره مسافرخانه، آپارتمان دريا، آيا مي‌توان با فقر پاريس را دوست داشت، مهمان، مسافرخانه بندربارانداز كه بيشتر از شعرهايش دوست‌شان دارم.البته او سال‌ها پيش نيز در كتابي با عنوان حكايت آشنايي من با... در مجموعه مقالاتي به تعدادي از اهالي فرهنگ كه با آنها دوستي و موانستي داشته، پرداخته بود كه پس از سال‌ها در قالبي ديگر و تحت عنوان بيست نامه و چهارده چهره براي واژگوني جهان دوباره چاپ شد.همچنين اغلب يادداشت‌ها و گفت‌وگوهايش طي سال‌ها و در جاهاي مختلف در سه كتاب يك ضيافت خصوصي، موهبات فراموشي و يادداشت‌هاي پراكنده مجموع و چاپ شده.در سال‌هاي اخير به گمانم بيش از تمام دوران شعري‌اش از او كتاب شعر به چاپ رسيده.جديد و تجديد چاپ شده كه در اين وانفساي اوضاع كتاب موهبتي است براي دوستدارانش.چندي قبل نقاشي را نيز به فعاليت‌هايش افزود و از نقاشي‌هايش كه بيش از مهارت نقاشانه، بيان احساسات شاعرانه با رنگ بودند نمايشگاهي نيز برگزار كرد. شخصيت كاريزماتيك و چندوجهي احمدي سبب شده كه او دوستان زيادي در حوزه‌هاي مختلف داشته و دارد، از فروغ و ابراهيم گلستان و آيدين آغداشلو گرفته تا پرويز دوايي و نادر ابراهيمي و فيروز شيروانلو و... و ارزش‌هاي كارش در تلفيق با اين ويژگي كه همواره مي‌تواند عميق‌ترين و تلخ‌ترين مسائل را با لحني ساده و آميخته به طنز به صورتي جذاب بيان كند، سبب شده تا همواره آدمِ در كانون توجهي باشد و ويژه‌نامه‌هاي بسياري كه در مجلات و مطبوعات يا به شكلي مستقل درباره او تاكنون منتشر شده بسيار كم نظير است.البته دو فيلم مستند خوش ساختِ ناصر صفاريان به نام‌هاي وقت خوب مصائب (84) و بانو مرا درياب (89) به خوبي مي‌تواند مخاطب را با كوچه پس كوچه‌هاي ذهن و شخصيت احمدي آشنا كند.سال‌ها قبل كه پرتره او را در تركيب با شعر معروفش «شهري گفت آري، كبوتري خسته به كنار برج شهر رسيد و گفت نه» نقاشي كردم و برايش بردم، با لطف بسيار پسنديد و پذيرفت كه افتخاري برايم بود.از نسل مفاخر متولد 1319 چندي چون عباس كيارستمي، محمدعلي سپانلو، محمدرضا شجريان، خسرو سينايي از دست رفته‌اند. اميد كه سايه احمدرضا احمدي و ساير همنسلان مانده‌اش چون آيدين آغداشلو، محمود دولت‌آبادي، قباد شيوا كماكان مستدام باشد كه جملگي فخر فرهنگ و هنر معاصرند.  

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون