• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5507 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۴ خرداد

درباره فيلم برادران ليلا

زندگي و ديگر هيچ ... و همه‌چيز

پرويز نوري

فيلم سوم سعيد روستايي نشانه‌اي از پيشرفت فكري و استعداد او در ترسيمي شفاف از وضعيتي فروپاشيده است. در فيلم اول «ابد و يك روز » (1394) نمايي از يك جامعه كوچك را از درون خانه‌اي فرسوده با آدم‌هايي فنا شده به نمايش مي‌گذاشت. نقش سميه در آن فيلم همچون ليلا زني مستاصل و درمانده اما اميدوار به ايجاد و برقراري يك زندگي ساده و آرام (شايد هم عادي) براي فاميلي متلاشي شده بود. با فيلم دوم متري شيش و نيم گامي در تجسم نوعي زندگي‌هاي ازدست رفته بر مي‌داشت كه شخصيت‌هايش در تلاش براي زيستن به راه‌هايي غير قابل برگشت كشيده مي‌شدند. اما برادران ليلا تكميل‌كننده دو فيلم گذشته فيلمساز است. فيلم با تصوير شخصيت اصلي داستان، يعني پدر پير فاميل (سعيد پورصميمي) آغاز مي‌شود. او در سكوت بر صندلي نشسته با نگاهي مات و در حالي كه سيگار مي‌كشد. به عينه همين تصوير را در پايان فيلم در اتاق خانه و فضايي پر شر و شور مهمانان يك جشن تولد مي‌بينيم. جايي كه پيرمرد روي صندلي لم داده و سيگار دود مي‌كند و لحظاتي بعد درمي‌يابيم كه مرده است. گويي از همان نخستين تصوير پيرمرد، فيلمساز تلويحا به ما چنين اشاره مي‌دهد كه زندگي‌اش به آخر رسيده است. 
فيلم در محدوده يك خانه قديمي و كهنه مي‌گذرد و برخلاف پدر فاميل امور اساسي خانه بر عهده ليلاست.
تنها دختر فاميل كه همراه با چهار برادرش و مادري است كه نقش چنداني در وضعيت نابسامان خانه و زندگي آنان ندارد. 
«برادران ليلا» به سبك و سياق نئوراليستي‌‌هاي ايتاليايي ساخته شده و به نظر مي‌رسد كه منبع الهام فيلمساز هم فيلم روكو و برادرانش لوكينو ويسكونتي بوده باشد. در روكو مادر است كه ركن اصلي را در سر و سامان بخشيدن زندگي فاميلي بر عهده دارد و هم اوست كه براي يافتن يك زندگي آسوده و مرفه براي فرزندانش ترك روستا كرده و به شهر مي‌آيد. اما در ليلا پدر است كه مي‌خواهد بزرگ فاميل باشد و تنها به فكر آن است كه براي دستيابي به خواسته‌اش حاضر است سكه‌هاي به سختي پس‌انداز شده‌اش را ازدست بدهد، بي‌آنكه توجهي به اوضاع و موفقيت‌هاي خطير فرزندان خود داشته باشد. مي‌خواهد يكي از فرزندانش كه بالاخره صاحب پسري شده نام او را «غلام» (يعني پسر) بگذارد و براي اين كار هم سماجت ورزد در حالي كه مرد سالاري گويا عمرش به سرآمده و اين خصلت را سيلي جانانه ليلا به او به اثبات مي‌رساند. 
در فيلم سعيد روستايي «ليلا» همه كس فاميل است. اوست كه سرانجام هم سكان هدايت فاميل را در دست مي‌گيرد. برادران او هيچ‌كدام به موقعيتي در زندگي او نرسيده‌اند. عليرضا نويد محمدزاده موجود بزدلي است كه با ناكامي‌هاي بسيار روبرو بوده و حتي حرفه‌اش، كارگري هم به تعطيلي و اعتصاب كارخانه منجر گشته است. با اين همه تنها كسي است كه حاضر مي‌شود حرمت فاميل را نگه دارد و در اين راه خفت و خواري را تحمل كند. پرويز (فرهاد اصلاني) فقط مي‌خرد و بچه پس مي‌اندازد. در بين آنها منوچهر (پيمان معادي) تلاش داشته تا يك زندگي راحت و بي‌دغدغه براي خودش فراهم سازد كه آن‌هم به فنا رفته و حالا سرخورده، تنها راه رهايي‌اش پرواز از آشيانه مصيبت است. بهترين بازي را البته سعيد پورصميمي در قالب پدر پير فاميل ارايه داده است. او با نگاه ‌ها و با تيزهوشي به خوبي تظاهر به قدرت و نيز ضعف و ناتواني را القا مي‌سازد. همين طور ترانه عليدوستي در نقش ليلا كه به نظرم مثل هميشه بازي سنجيده و عميقي اجرا كرده است. باقي هنرپيشه‌ها روان و طبيعي ظاهر شده‌اند و اين‌طور حس مي‌شود كه خود شخصيت‌ها هستند بي‌آنكه بخواهند بازي كنند. 
«روكو» در فيلم ويسكونتي عاقبت پس از گذر از سختي‌ها و دشواري‌ها، راه رستگاري را پيدا مي‌كند ليكن ليلا در فيلم روستايي در درون مشقات و گرفتاري‌ها غرق شده و در انتها تصير بهت‌زده او را مي‌بينيم كه باراني از ناملايمات به سر و رويش مي‌بارد و گويي راه نجاتي هم باقي نمانده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون