مطبوعات خانه اول روزنامهنگارياند
سعيد اركانزاده يزدي
دوره و زمانه نااميدي است و از هزار زاويه ميتوان به هر گوشهاي نگاهي انداخت و ويراني را ديد. از همين چشم، به روزنامهنگاري چاپي هم ميتوان نگاه كرد و گفت علاوه بر اينكه دوره كار در مطبوعات گذشته، فضايي نيز براي كار مهيا نيست و مطبوعات ويرانهاي شدهاند بدون مخاطب و بيكاركرد. شايد روزنامهنگاري مكتوب در ايران دههها ضعيف نگه داشته شده باشد و شايد حالا تنگي فضاي روزنامهنگاري اجازه درخشيدن مطبوعات را ندهد، اما همچنان روزنامهها در ايران حرفي براي گفتن دارند. ميتوانيم آرشيوها را ورق بزنيم و به كارنامه مطبوعات دستكم از شهريور پارسال تا همين امروز نگاه كنيم و ببينيم كه مطبوعاتي همچون همين روزنامه اعتماد كه سالگرد انتشار خود را جشن ميگيرد، چه گزارشها و اخباري را در مسير خير و منافع عمومي چاپ كردهاند؛ گزارشهايي كه اگر منتشر نميشدند جايشان در عرصه رسانهاي ايران خالي بود و نه رسانههاي اجتماعي و نه رسانههاي خارج از مرزها نميتوانستند موضوعات آنها را پوشش دهند. فقط براي نمونه، ميتوان به ياد آورد گزارشهاي نيلوفر حامدي و الهه محمدي را در «شرق» و «همميهن» كه ازقضا هر دو هم روزنامههاي چاپي بودند.
درباره فوايد روزنامهنگاري مستقل از داخل ايران در ماههاي اخير سخنان فراوان و متنوعي عنوان شده است، اما اينجا تمركز بيشتر بر نقش و اثر مطبوعات چاپي بر آينده روزنامهنگاري ايران است. شايد مهمترين اثري كه روزنامهنگاري چاپي و مطبوعات باسابقهاي همچون روزنامه اعتماد بر روزنامهنگاري كشور دارند، اين باشد كه آنها محل اصلي پرورش روزنامهنگار هستند. شايد روزنامهنگاري در دنياي امروز قالبهاي بسيار متنوعي يافته باشد و روزنامهنگاري فقط مبتني بر محتواي متني و بازه زماني بيستوچهارساعته انتشار نباشد، اما طيف وسيعي از روزنامهنگارها كار خود را از مطبوعات چاپي شروع ميكنند. مجلات و روزنامهها محلي براي مصاحبت و كار روزنامهنگارهاي باسابقه با روزنامهنگاران جوان و تمرين و آزمونوخطاي آنهاست. نه اينكه روزنامهنگاري چاپي محل كمارجتري براي روزنامهنگاري باشد، بلكه فرصت جبران خطا در آن بيشتر است. بهعلاوه، روزنامهنگاري چاپي امكان زماني و فراغت بيشتري براي سرعت كند كارآموزي روزنامهنگاري دارد و سلسلهمراتب سنتي تحريريههاي آن باعث ميشود مطالب بيشتر حكواصلاح شود و قوام يابد و نيز مطالب طولاني و عميق راحتتر در آن به انتشار برسد. به اين ترتيب، روزنامهنگاران جوان عميقتر و دقيقتر اين مكان را خواهند داشت كه شاهد باشند مطالبشان از نسخه خامي كه آنها تهيه ميكنند، به چه متني تبديل ميشود كه شايسته چاپ و انتشار بهشمار ميرود.
روزنامهنگاري چاپي معمولا خانه اول اغلب روزنامهنگارهايي است كه بعدها كار خود را با روزنامهنگاري تلويزيوني و راديويي و چندرسانهاي و آنلاين ادامه ميدهند. وقتي از بسياري از آنها ميپرسيم كه از كجا كار خود را شروع كردند، ميگويند از روزنامهها كه «اعتماد» هم يكي از آنهاست. خبرگزاريها هم تاحدي نقش تربيتي روزنامهنگاران را برعهده دارند، اما فرصتهاي كمِ كارآموزي و قالبهاي محدودي محتوايي در خبرگزاريها اصلا قابلمقايسه با روزنامهها نيست.
در اين بين، نقش و جايگاه روزنامههايي همچون «اعتماد» وقتي در مسير تربيت روزنامهنگاران آينده پررنگ هم ميشود كه ببينيم چقدر روزنامهنگاري مستقل و كار مطبوعاتي خارج از دايره نهادهاي عمومي و ادارات دولتي، براي نظام رسانهاي ايران حياتي و مهم است. روزنامهنگاري كه با سنت روزنامهنگاري مستقل و نياز به آزادي رسانه تربيت شود و ببالد، بيشتر ميتواند مسير درست روزنامهنگاري آينده را حفظ كند اما كارآموزي كه خشتهاي اوليه روزنامهنگارياش با روزنامهنگاري مجيزگو و تاجرمسلك كج گذاشته شود، معلوم نيست ديوار روزنامهنگارياش تا ثريا به كجاها برسد.
از آن سو، به همين اندازه نيز رعايت اصول اخلاق حرفهاي و حفظ شاخصهاي استقلال روزنامهنگاري در روزنامههاي خصوصي و مستقل اهميت پيدا ميكند. در فضايي كه رسانهها تحت فشارهاي سياسي و اقتصادي هستند، هر آن امكان لغزشهاي حرفهاي وجود دارد كه ادامه مسير را براي مطبوعات دشوارتر ميكند. شايد براي پرهيز از اين لغزشها، خود روزنامهنگاران و جامعه روزنامهنگاري كشور در داخل و خارج رسانهها بايد دست به كار شوند و نوعي ديدباني حرفهاي را در رسانهها راه بيندازند و از ميراث حدود دو قرن روزنامهنگاري در ايران محافظت كنند؛ ميراثي كه مطبوعاتي مثل «اعتماد» آن را به روزنامهنگاران نسلهاي آينده منتقل ميكنند.