هوش مصنوعي، ديپلماسي و دموكراسي
از واگرايي تا همگرايي
كريس كرميداسكورتني*
در عصر معاصر، بحثهاي ما پيرامون هوش مصنوعي (AI) اغلب بر رقابت جهاني، موتورهاي جستوجوي هوش مصنوعي تعاملي، سلاحهاي رباتي و هوش مصنوعي متمركز است كه احتمالا كارگران و كارمندان را بيكار خواهد كرد. اما در مورد فرصتهايي براي امنتر و صلحآميزتر كردن جهان چطور؟ آيا هوش مصنوعي ميتواند به جلوگيري از جنگ و قحطي كمك كند؟ آيا ميتواند دموكراسي و همكاري بينالمللي را نيز تقويت كند؟
براي شروع ميپرسم كه چگونه هوش مصنوعي ميتواند به جلوگيري از افزايش تنشها به درگيري مسلحانه در سناريويي كه در سال 2030 بين دو كشور با اختلاف مرزي مهم در آستانه جنگ است، كمك كند؟ پاسخ يك ربات هوش مصنوعي احتمالا اين است: در تلاش براي جلوگيري از تشديد بيشتر درگيريها، سازمان ملل متحد تيمي از ميانجيها را به منطقه اعزام كرده خواهد كرد تا تلاش كنند براي حل مسالمتآميز مناقشه با طرفين دعوا مذاكره كنند. ميانجيها مجهز به سيستم هوش مصنوعي (AI) قدرتمندي خواهند بود كه قادر به تجزيه و تحليل دادهها بر بستر طيف گستردهاي از منابع، ازجمله تصاوير ماهوارهاي، رسانههاي اجتماعي و اسناد دولتي جمعآوري شدهاند. سيستم هوش مصنوعي قادر است به سرعت دادهها را تجزيه و تحليل و نقاط اصلي اختلاف بين دو كشور را شناسايي كند. همچنين از الگوريتمهاي يادگيري ماشين براي ايجاد طيف وسيعي از راهحلهاي احتمالي براي رفع اختلاف استفاده ميكند و زماني كه ميانجيگران درگير مذاكرات هستند، تحليلها و توصيههايي را در زمان واقعي و به موقع به آنان ارايه ميدهد.
به لطف سيستم هوش مصنوعي، ميانجيها ميتوانند به هر دو طرف كمك كنند تا به يك راهحل مسالمتآميز براي مناقشه دست يابند و از تبديل شدن يك درگيري پيش پا افتاده به يك جنگ تمامعيار جلوگيري كنند. در ظاهر، پاسخ ربات هوش مصنوعي ممكن است محتمل به نظر برسد، اما او همچنين فرض خواهد نمود كه ما بر مانع بزرگي كه اكنون با آن روبهرو هستيم غلبه كردهايم؛ ديپلماتها و سياستمداران اغلب رويكردها و راهحلهاي مبتني بر شواهد را رد ميكنند. اينكه پاسخي درست باشد، به اين معني نيست كه اجراي علم و رويكردهاي مبتني بر واقعيت در موارد دشواري مانند تغييرات آب و هوا از نظر سياسي قابل دستيابي است. تلاش براي استفاده از هوش مصنوعي در اين راه براي توصيه به يك فرآيند ديپلماتيك ممكن است مفيد باشد، اما بعيد به نظر ميرسد كه به خودي خود پيشرفت بزرگي ايجاد كند. به گفته كارشناسان، ما همچنين بايد انتظارات خود را از هوش مصنوعي در چنين شرايطي كاهش دهيم، زيرا در مواجهه با موقعيتهاي غيرمعمول نميتواند خود به خود با مشكل مواجه شود، حوزهاي كه ذهن انسان در آن برتري دارد.
در همين ارتباط موسسه تحقيقاتي
Meta Research در نوامبر 2022 اعلام كرد كه عامل هوش مصنوعي آنها با نام «سيسرو» با تركيب مدلهاي زباني با استدلال استراتژيك به تبحر در سطح انساني در ديپلماسي دست يافته است. ديپلماسي يك بازي استراتژيك شامل همكاري و رقابت است كه بر محوريت مذاكره و هماهنگي بين بازيگران و بازيگردانان تاكيد دارد. ربات «سيسرو» ميتواند از مكالمات خود باورها و مقاصد بازيگران ديپلماتيك را استنباط كند و درراستاي احقاق برنامههاي مدنظرش گفتوگو ايجاد كند. نتايج
40 بازي در ليگ ديپلماسي آنلاين ناشناس نشان داد كه سيسرو امتيازي بيش از دو برابر ميانگين امتياز بازيگران انساني به دست آورد و در 10درصد برتر شركتكنندگاني قرار گرفت كه بيش از يك بازي انجام دادند. آيا اين بدان معنا خواهد بود كه هوش مصنوعي ميتواند جايگزين ديپلماتهاي انساني شود؟ دقيقا نه؛ سيسرو در يك بازي محدود با مجموعهاي از قوانين واضح به خوبي عمل كرد و از يك مجموعه آموزشي داده بهينه شده براي بهبود مهارت خود در بازي استفاده كرد. مانند همه چيز، دنياي واقعي بسيار وسيعتر، پيچيدهتر و ظريفتر از دنياي متاورسي و سايبري است. علاوه بر اين، هر مجموعه آموزشي از دادههاي مورد استفاده براي آمادهسازي هوش مصنوعي ذاتا از گذشته استخراج شده است، بنابراين توانايي آن براي درك پوياييهاي جديد در حال توسعه محدود ميشود. با نگاهي به آينده، ميتوانيم چندين راه را ببينيم كه هوش مصنوعي ميتواند به ديپلماسي و تصميمگيري استراتژيك كمك كند. اولين و واضحترين آن تجزيه و تحليل دادهها است. هوش مصنوعي ميتواند به تجزيه و تحليل سريع مقادير زيادي از دادهها كمك كند كه ميتواند براي تصميمگيري مفيد باشد. به عنوان مثال، هوش مصنوعي ميتواند براي تجزيه و تحليل دادههاي اقتصادي و براي كمك به اطلاعرساني در مذاكرات تجاري استفاده شود، به عبارتي گستردهتر، هوش مصنوعي ميتواند براي خودكارسازي وظايف معمول، آزاد كردن زمان و منابع براي قابليتهاي استراتژيكتر مورد نياز در واكنش به بحران استفاده شود.
ترجمه زبان مبتني بر هوش مصنوعي ميتواند ارتباط و درك بين افراد و سازمانهايي را كه به زبانهاي مختلف صحبت ميكنند تسهيل كند كه اين مهم هميشه در شرايط بحراني مفيد خواهد بود. هوش مصنوعي همچنين ميتواند براي نظارت بر رسانههاي اجتماعي و ديگر پلتفرمهاي آنلاين براي نشانههاي هشدار اوليه بحران و همچنين براي رديابي گسترش يك بحران و شناسايي مناطقي كه بيشتر به كمك نياز دارند، مفيد واقع گردد. اين نوع تجزيه و تحليل ميتواند به ويژه براي كمك به رهبران براي درك زمينه و پيامدهاي انتخابهايي كه با آن روبهرو هستند مفيد باشد.
درحالي كه هوش مصنوعي ميتواند ابزار ارزشمندي براي كمك به تصميمگيرندگان براي انتخابهاي استراتژيك آگاهانهتر باشد، چه كار ديگري ميتواند براي كمك به ديپلماتها براي مذاكره و دستيابي به توافقات در مورد موضوعات دشوار انجام دهد؟ يكي از پاسخها اين است كه هوش مصنوعي از ابزار اطلاعاتي فراتر رفته و در عوض از آن ميتوان براي تسهيل تصميمگيري در جهت همگرايي بيشتر و هم فهمي بهتر در ميان گروههايي از ديپلماتها و كارشناسان موضوعات مختلف استفاده كرد. به عنوان مثال، پلتفرمي به نام Swarm® كه توسط شركت توسعهدهندهاي به نام Unanimous AI توسعه يافته است، از يك فرم الهام گرفته از هوش مصنوعي به نام هوش ازدحام مصنوعي (ASI) استفاده ميكند تا گروههاي شبكهاي از ذينفعان را قادر سازد تا به سرعت دانش، خرد، بينش و علايق خود را تركيب كنند و روي راهحلها با هم همگرا شوند؛ در زماني واقعي و به جاي تقويت مواضع مختلف بيربط در جهت بهينهسازي اجماع نظرات. به عنوان مثال، ASI توسط سازمان غذا و كشاورزي سازمان ملل متحد (FAO) براي ارزيابي ناامني غذايي استفاده شده است. ASI به عنوان بخشي از فرآيند طبقهبندي فاز امنيت غذايي يكپارچه (IPC) به كار گرفته شد، به سازمان ملل، دولتها، سازمانهاي غيردولتي و ساير ذينفعان در مورد شدت ناامني غذايي مزمن و سوءتغذيه حاد در كشورهاي مختلف اجازه ميدهد تا به طور موثر تصميمگيري كنند.
به گفته لوئيس روزنبرگ، مديرعامل
Unanimous AI، اين فناوري جديد همچنين ميتواند به ديپلماتها و رهبران سياسي كمك كند تا در مورد موضوعات تفرقهانگيز به اجماع برسند: «من مطمئن هستم كه فناوري ASI ميتواند به ذينفعاني كه داراي منافع متضاد هستند كمك كند تا به توافقات تجاري، توافقنامههاي آتشبس و حل و فصل طيف گستردهاي از مذاكرات بحثبرانگيز ديگر دست يابند. دليل آن اين است كه «فرآيند ازدحام» به گروهها امكان ميدهد تا به سرعت راهحلهايي را كه ميتوانند به بهترين شكل ممكن روي آن توافق كنند، بيابند و رضايت جمعي خود را از نتيجه به حداكثر برسانند. اين با آرا و نظرسنجيهايي كه برعكس عمل ميكنند بسيار متفاوت است و با آشكار كردن تفاوتها به جاي اشتراك، نقاط اختلاف گروهها را برجسته ميكند.
به هر حال، نظرسنجيها معمولا به قطبي شدن فضا ميانجامد، برونداد آنها گروههاي اجتماعي را از هم جدا ميكند، درحالي كه با ارايه تحليل درست گروههاي اجتماعي ميتوانند با هم متحد شوند و گروههاي ديگر را نيز دور هم جمع كنند. اين يك حادثه يا پيشآمد تصادفي در آمار احتمالات و رياضيات نيست، چراكه پس از صدها ميليون سال تكامل، فراگيري و شكلگيري ذهن موجوداتي مانند ماهيها و گلههاي پرندگان و دستهاي از زنبورها روشهايي را توسعه دادهاند كه رضايت جمعي اعضاي خود را بهينه ميكنند. كاري كه گروههاي بيولوژيكي هرگز نميتوانند انجام دهند، درحالي كه اگر گرايش به قطبي شدن را ترغيب ميكردند و آن منش در رويكرد آنان استقرار مييافت، طبق انتخاب طبيعي خيلي زود منقرض ميشدند.»
يكي از ويژگيهاي افزوده ASI اين است كه اين امكان را براي شهروندان دو طرف يك موضوع يا مرز فراهم ميكند تا در يك روند مذاكرات ديپلماتيك در كنار نمايندگان دولت شركت كنند. حتي بهتر از آن، آنها ميتوانند اين كار را به روشي غيرسلسله مراتبي و ناشناس انجام دهند و به ذينفعان منتخب و شهروندان اجازه ميدهند تا سطح نفوذي مشابه مقامات دولتي در گروه داشته باشند.
آيا روشهايي مانند ASI راهحلي براي بهبود دموكراسي در عصر ديجيتال خواهند بود؟ با توجه به ماهيت تفرقهانگيز دموكراسي در عصر ديجيتال، آيا همين ابزارها ميتوانند به ما كمك كنند تا فرآيندهاي دموكراتيك را بهبود بخشيم و آنها را فراگيرتر و رضايتبخشتر براي شهروندان كنيم؟ آيا ASI ميتواند به ما كمك كند تا بر واگرايي كه در اين دوره از رسانههاي اجتماعي بسيار رايج است غلبه كنيم و در عوض همگرايي را ترويج دهيم تا بتوانيم در مورد مسائل مهمي كه بر آينده ما تاثير ميگذارد اجماع داشته باشيم؟ طبق چندين مطالعه اخير، ممكن است پاسخ مثبت باشد. در يك مطالعه در مورد سوالات تفرقهانگيز سياسي، مشاركتكنندگان 10% مشورتهاي مبتني بر ASI را بر روشهاي رايگيري اكثريت ترجيح دادند. نتايج به دست آمده با روشهاي ASI حدودا 7% رضايتبخشتر از رايگيري سنتي براي گروه خارجي بود.
مطالعه ديگري نشان داد كه «ازدحام» در توانمندسازي گروهها براي همگرايي در راهحلهاي بهينه اجتماعي با نرخ ۲۲درصد بيشتر از روشهاي رايگيري سنتي بسيار موثرتر بود. مطالعات بيشتر نشان دادهاند كه چگونه ASI ميتواند اجماع را در گروههاي كوچك فعال كند و همچنين اجماع بين دوطرف را كه بر سر تفاوتها در مورد نحوه نزديك شدن به همهگيري COVID-19 قطبي شدهاند، فعال كند. اما به گفته كارشناسان، ASI در حمايت از انتخابات و همهپرسي در مقياس بزرگ با يك مشكل بزرگ روبهرو است، زيرا هنوز براي تسهيل چنين تعداد زيادي از سهامداران مناسب نيست. به گفته روزنبرگ، بهترين استفاده از ازدحام براي حمايت از دموكراسي ممكن است استفاده از آن توسط نمايندگان منتخب در پارلمانها و ساير نهادهاي مشورتي با تغيير مدل همگرايي باشد: «بسياري از مشكلات امروزي ناشي از نحوه تصميمگيري اين گروههاست كه اغلب با استفاده از راي اكثريت كم آگاه يا نا آگاه مطلوبيت به سطح پاييني ميرسد. اگر اين گروههاي اجتماعي به جاي اتكا به افكار خويش از تكنولوژي ASI هم استفاده ميكردند، با انتخاب بخردانه نمايندگان را قادر ميساختند تا راهحلهايي را پيدا كنند كه رضايت جمعي همه ذينفعان را به حداكثر و مطلوبيت مقبول برساند. من واقعا معتقدم كه اين امر باعث ميشود دولتها و نمايندگان پارلمانها بهتر و مفيدتر كار كنند.»
حتي بدون سيستم هوشمند ASI، پلتفرمهايي مانند pol.is رويكرد پيشرو جهاني تايوان را به دموكراسي ديجيتالي كه با vTaiwan در سال 2016 آغاز شد، فعال كردهاند، اين امكان جديد به شهروندان تايوان اين امكان را ميدهد تا راهحلهايي را براي مسائل مرتبط با فناوري پيشنهاد داده و در آن خصوص راي دهند. تحت رهبري آدري تانگ، وزير توسعه ديجيتال تايوان، vTaiwan به شكستن بنبستها در تعدادي از مسائل دشوار كمك كرد و راه را براي توسعه سيستم هوشمندي به نام Join هموار كرد، پلتفرمي كه استفاده از آن براي شهروندان با نازلترين سطح دانش حتي كمتر از دانشآموزان نيز آسان است و طيف وسيعي از موضوعات در كنار اكثريت اقشار جامعه را پوشش ميدهد. از زمان آغاز به كار آن در سال 2018، بيش از نيمي از 24 ميليون شهروند تايوان در رايزنيهاي دموكراتيك با كمك سيستم Join شركت كردهاند. اما تغيير در پويايي قدرت به ندرت به آساني اتفاق ميافتد، زيرا حتي در تايوان، نتايج اين فرآيندهاي دموكراتيك براساس فناوري هوش ديجيتال براي دولتها الزامآور نيست. در حال حاضر آنها بايد به اين رايزنيها پاسخ دهند، اما ملزم به تصويب آنها نيستند.
در برزيل، اپليكيشن موبايل Mudamos به شهروندان اين امكان را ميدهد تا قوانيني را پيشنهاد كنند و امضا جمعآوري كنند تا از پيشنهادات خود حمايت كنند، اما تلاش دستاندركاران آن تاكنون به جلب نظر كمتر از چهارصد هزار شهروند برزيلي محدود شده است. ديگر تلاشهاي مشابه براي دموكراسي ديجيتال در آيسلند، بلژيك، شيلي، استوني، ايالاتمتحده امريكا، اسپانيا و غنا نيز انجام شده است. ابزارهاي جديد، راه جديد رو به جلو باتوجه به پيشرفتها و درسهاي ASI و راهحلهاي ديجيتال براي تقويت دموكراسي است، دولتهاي دموكراتيك بايد راههاي جديدي براي ادغام اين تحولات در جهت تقويت مشروعيت، شمول و رضايت شهروندان بيابند. اين ميتواند در سطوح محلي، ملي در جايي مانند اتحاديه اروپا اتفاق بيفتد و با گروههاي مهمي از مسائل مانند تصميمگيري در مورد ذخيره و استفاده از دادههاي شهروندان و چگونگي كاهش نابرابري در دوران گذار سبز شروع شود. البته، ما نميتوانيم در مورد حقوق بشر يا حاكميت قانون مصالحه كنيم، اما بايد راههايي براي تكامل دموكراسي براي عصر ديجيتال پيدا كنيم تا مبادا در مواجهه با فناوريهاي جديد به فرسايش آن ادامه دهد. چالش واقعي، يافتن راههايي براي دستيابي به همگرايي دموكراتيك بهتر بدون حذف كردن صداهاي مخالف و عقايد اقليتها خواهد بود. همچنين بايد تلاشهاي فني ويژهاي انجام شود تا اين توانمندسازهاي فني جديد بتوانند از دموكراسي و بحث عمومي در برابر تاثيرات بدي محافظت كنند كه ميتواند نتايج آنها را منحرف كند و به انسجام اجتماعي آسيب برساند. در عين حال، سازمان ملل متحد، اتحاديه اروپا، ناتو، اتحاديه آفريقا و كشورهاي عضو آنها بايد راههايي را براي استفاده از ASI و ساير پيشرفتهاي فني بررسي كنند تا به شهروندان كشورهاي ذينفع اجازه دهند تا بتوانند وروديهاي معنادارتري در مذاكرات ديپلماتيك مانند توقف توافق داشته باشند. آتشسوزيها، اختلافات مرزي، موافقتنامههاي تجاري و قراردادهاي تقسيم آب در دوراني كه رسانههاي اجتماعي بر واگرايي تاكيد كردهاند در كنار اين فناوريهاي جديد ميتوانند همگرايي ايدهها و راهحلهايي را كه توسط شهروندان و طرفهاي مختلف يك بحث يا مذاكره ديپلماتيك حمايت ميشوند، امكانپذير كنند. درحالي كه ما هنوز چيزهاي زيادي در مورد چگونگي و زمان
به كارگيري آنها داريم و در عين حال ارزشهاي دموكراتيك و حاكميتي خود را به خطر نمياندازيم، آنها راههايي را ارايه ميدهند تا بتوانيم از فناوري براي تكامل و مدرن كردن جوامع خود به روشهاي مثبت استفاده كنيم. با تكامل و تقويت ديپلماسي و دموكراسي براي رسيدن به عصر ديجيتال، اشكال حكومت شهروند محور ميتوانند بر اقتدارگرايي غلبه كنند و اشكال عادلانه صلح و ثبات را ترويج كنند و نيازها، انتظارات و خواستههاي شهرونداني را كه به آنها خدمت ميكنند، بهتر برآورده كنند.
* عضو ارشد كميته صلح، امنيت و دفاع و مدرس موسسه مديريت امنيتي (ISG) در مونتري، كاليفرنيا
مترجم: كامران مشفق آراني
منبع:
https: //www.friendsofeurope.org/insights/artificial-intelligence-diplomacy-and-democracy-from-divergence-to-convergence/
به لطف سيستم هوش مصنوعي، ميانجيها ميتوانند به هر دو طرف كمك كنند تا به يك راهحل مسالمتآميز براي مناقشه دست يابند و از تبديل شدن يك درگيري پيش پا افتاده به يك جنگ تمامعيار جلوگيري كنند.
نظرسنجيها معمولا به قطبي شدن فضا ميانجامد، برونداد آنها گروههاي اجتماعي را از هم جدا ميكند، درحالي كه با ارايه تحليل درست گروههاي اجتماعي ميتوانند با هم متحد شوند و گروههاي ديگر را نيز دور هم جمع كنند.