نقد فيلم «روحشده» به كارگرداني دكستر فلچر
باليوود در هاليوود
آريو راقبكياني
وقتي كه يك فيلمساز بخواهد معجوني از ژانرها را به خورد مخاطب بدهد كه هم طعم كمدي داشته باشد و هم مزه اكشن را بدهد و هم به ذائقه رمانتيكوار توجه داشته باشد و در نهايت به صورت يك فيلم جاسوسي سرو گردد، چيزي جز بياشتهايي براي تماشاگر باقي نميگذارد. آخرين فيلم «دكستر فلچر» يعني «روحشده» همين خاصيت شتر گاو پلنگ گونه را دارد. فيلمي بلك باستري كه تلاش دارد كه عطر و بوي همه ژانرها را به خود داشته باشد و در عين حال كام مخاطب را گس نمايد. فيلمساز اين فيلم پر از خرج و هزينه كه تمام هم و غم خود را در زرق و برق صحنههاي اكشن و جلوههاي ويژهاش خلاصه كرده، بدون اينكه بداند، فيلمنامهاي پر از اشكال را كارگرداني كرده كه نه شخصيتها به درستي شناسانده ميشوند و نه روابط و مناسبات بين آنها درست تعريف ميشود و نه ساختار خطي فيلم روال طبيعي خود را به صورت عادي طي ميكند. انگار همهچيز در «روح شده» در حال طي الارض سكتهوار است كه نه تدوين ميتواند آن را درست كند و نه خوشمزگيهاي رقم خورده بين دو كاراكتر اصلي فيلم يعني سادي رودز (با بازي فوق تصنعي آنا د آرماس) و كول ترنر (با بازي آماتورگونه كريس ايوانز) باعث ميگردد اشتباهات فاحش فيلمنامه به باد فراموشي رود و نه پرشهاي مداوم فيلمساز از صحنه اكشني به اكشن بعدي، قابليت سرگرمكنندگي دارد. روابط تعريف شده بين اين دو شخصيت نه تنها هيچ رنگ و بوي صحيح شيمي بين دو زوج را ندارد، بلكه مجموعه بازيگران اين فيلم دچار عارضهاي از القاي بيحسي به مخاطب هستند كه نه توان آن را دارند كه با ديالوگهاي تخت و گفتوگوهاي غيردراماتيك، بخندانند و نه ايجاد هيجان كنند و نه به فكر فرو ببرند. گويي گروه فيلمنامهنويسان تمام توان خود را به كار گرفتهاند تا هم همه شخصيتها را باورناپذيرتر پرداخت كنند و هم موقعيتهاي رخ داده در فيلم را مضحكتر و احمقانهتر.
بنابراين در فيلم «روح شده» تماشاگر با مجموعهاي از شخصيتهاي الكن و بيدست و پايي طرف است كه بيدليل و ناكارآمد خلق شدهاند و بيعلت نيز از مسير فيلميك و سناريويي جدا ميشوند كه بارزترين آن شخصيت يوناس (با بازي ريان رينولذر) است كه مشخص نيست چگونه در صحنه پاياني فيلم بسان اجل معلق در رستوان چرخشي ظاهر و به چشم برهم زدني غيب ميشود. اين اكشن جعلي حتي نام بزرگي چون آدرين برودي كه مثلا نقش آنتاگونيست را ايفا ميكند، در دام مرداب خود مياندازد و او را پايين ميكشاند. او كه نقش لِوِك را در «روح شده» عهدهدار است، به همان اندازه كه هيولاوار ترسيم شده است، به همان ميزان هم سادهلوح و كودن به نظر ميرسد كه بر سر به دست آوردن رمز عبور سلاح زيستي آزتك از اعترافگيري به وسيله حشرات استفاده ميكند و گاهي خود نيز طعمه طعمههايش ميشود و اين شخصيت جعلي نيز در مقابل قهرمان دروغين فيلم يعني شخصيت سادي نيز بيروح و بيرمق است و آنچنان كه در بزنگاههاي مختلف مينمايد كاراكتري باهوش نيست. حتي نگاه سمبليك فيلمساز نيز در جايگاه درست و مناسبي تعريف نميگردد و كارگردان فيلم مشخصا ميخواهد اين موضوع را در سكانسهاي ابتداي فيلم كه «كول » سعي دارد به «سادي» كاكتوس اهدا كند، نمايش دهد به نحوي كه شخصيت سادي با خارهاي كاكتوسوارش ميخواهد از شكارچيان در برابر خودش محافظت كند و به دليل فقداني كه در زندگياش دارد، از برقرار كردن رابطه پرهيز ميكند و چه عجيب كه شخصيت كول، كشاورزي است كه عاشق گل و گياه است! «روح شده» به قدري فيلم خنثي و بياهميتي است كه حتي كارنامه سينمايي حضور اين دو بازيگر در فيلمهاي اكشن «مرد خاكستري» و «چاقوكشي» را نيز زير سوال ميبرد. فيلمساز حتي در صحنههاي اكشن نيز صحنههاي خستهكننده را تصويرسازي ميكند، بهطوري كه سكانس تعقيب و گريز اين دو پرسوناژ با اتوبوس در پاكستان يا فرار اين كاراكترهاي ماجراجو نما و رمانتيكشده از هواپيما، بدل و چاپي از همه فيلمهاي اورجينال مشابه است. به راستي كه فيلمساز موفق شده است كه باليوودي را در هاليوود شكل دهد كه بسيار بيمزه است و با اين فيلم بيهويت، با ماهيت و ساختار خيلي از المانهاي سينمايي شوخي كند؛ ملغمهاي از بازيگران چهره كه در رستوران گردان، هيپنوتيزموار به دور خود ميچرخند!