«بهزاد» سرمايه نمادين
علي شكوريراد
اگر در سپهر سياسي ايران از بهزاد نام ببريد براي همگان قابل فهم است كه شما داريد در مورد بهزاد نبوي صحبت ميكنيد. در دوره مجلس ششم هياتي كه من هم عضوش بودم به سرپرستي بهزاد نبوي، نايبرييس اول مجلس، با هياتي از قوه قضاييه به سرپرستي مرحوم آيتالله مروی، معاون اول رييس قوه قضاييه، نشستهاي دورهاي داشت. در آن جلسات آقاي مروي وي را بهزاد خطاب ميكرد. در ديداري كه پاييز سال گذشته هياترييسه جبهه اصلاحات با رييس قوه قضاييه داشتيم، ايشان يادآور شد كه در اوايل دهه ۶۰ پاي تحليلهاي سياسي بهزاد مينشسته است. فعاليت فكري، سياسي، تشكيلاتي و چريكي در پيش از انقلاب در مبارزه با نظام شاهنشاهي و ادامه آن پس از انقلاب براي استقرار نظام جمهوري اسلامي و عهدهداري مديريتهاي كلان در سطح مشاوره و وزارت در دولتهاي رجايي و موسوي و پايهگذاري و مديريت شركتهاي بزرگ در دوران دولتهاي هاشميرفسنجاني و خاتمي و در عين حال محوريت ائتلاف گروههاي خط امام و نيز نمايندگي و نايبرييسي مجلس ششم و پس از آن استمرار كنشها و فعاليتهاي سياسي و تشكيلاتي در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، بازداشت و رفتن به زندان براي مدت ۵ سال به جرم عدم خيانت به مهندسموسوي در حوادث سال ۸۸ و پس از آزادي همراهي با خاتمي و در نهايت پذيرش رياست جبهه اصلاحات براي دو سال و در عين حال زندگي ساده و بيشائبه و دوري از هرگونه استفاده از رانت مقام و موقعيت از او چهره منحصر به فردي ساخته است كه بهرغم شيفتهاي گفتماني رايج او را در زمره سرمايههاي نمادين برجسته سياسي، تشكيلاتي و اجرايي در كشور ما قرار داده است. سرمايههاي نمادين هويت يك ملت را شكل ميدهند و عامل همبستگي آنها هستند. اين سرمايههاي ملي در سطح عالي نظير فردوسي، سعدي، حافظ و مولانا عام و بلامنازع هستند.
برخي از آنها در مواردي خاص ظهور و بروز مييابند و ممكن است در ميان قشر يا بخشي از جامعه به اين درجه رسيده باشند. اما به هر حال موجب افتخار هستند و اين افتخار هويتبخش است. در ميان اصلاحطلبان كه بخش بزرگي از جامعه ما را تشكيل ميدهند و اصليترين آلترناتيو حاكميت موجود در ايران هستند بهزاد نبوي يك سرمايه نمادين است و كمتر كسي از آنها است كه از انديشه، تحليل و منش او در سپهر سياسي ايران تاثير نپذيرفته باشد. انسان صاحبنظر و اثرگذار به خصوص در عرصه سياسي موافق و مخالف دارد و هر مقدار اثرگذارتر موافقتها و مخالفتها جديتر و موقعيت او ممتازتر! در دو سال گذشته بهزاد رييس اجماعي جبهه اصلاحات و محور انسجام آن بوده است. او بهرغم داشتن نقش منحصر به فرد در اين مقام و موقعيت، به دليل كهولت سن و عوارض آن در ميانه دوره قصد كنارهگيري داشت اما با اصرار پذيرفت يك دوره يكساله ديگر ادامه بدهد و بهرغم سختيها اينبار را بر دوش كشيد اما به دليل مجادلات جلسات مجمع كه از شأن و حوصله او خارج بود، يك هفته به پايان دوره از سمت رياست جبهه استعفا داد تا با جديت اعلام كرده باشد كه در دوره بعد اين مسووليت را نخواهد پذيرفت. متاسفانه برخي دوستان بدون ملاحظه عوارض سالخوردگي و مشقتي كه بر او تحميل ميشود تلاش كردند تا او را وادار به پذيرش اين سمت و مسووليت كنند و فشار بر او را از حد گذراندند تا آنجا كه او دچار ترديد شد كه مبادا شانه خالي كردن از زير بار مسووليت موجب عواقبي بشود كه او نتواند پاسخگوي آن باشد. اما او نشان داد كه همچون همه شرايط دشواري كه با صلابت از سرگذرانده است بهرغم فشارها اصول خود را حفظ و تصميمي همهجانبه و در تراز بهزاد ميگيرد. او ارتفاع گرفت و از افقي بالاتر از همه با كنشي اثرگذار نه تنها انصراف قطعي خود را از قبول رياست جبهه اصلاحات در عمل نشان داد بلكه با درايت و سعه صدر مثالزدني همه شرايط را براي برگزاري انتخابات هيات رييسه و در نتيجه سپرده شدن رياست جبهه اصلاحات با راي بالاي مجمع عمومي به نفر بعد، بانويي شايسته كه علاوه بر خاك خوردن در عرصه كشاورزي كه معيشت او را تامين ميكند، خاك خورده عرصه سياست و پله پله رشد كرده در مدارج حزبي و داراي تجربههاي ارزشمند در اداره نشريه و عضويت در شوراي شهر و آزموده در كنشهاي سياسي سرافرازانه و هزينه داده بابت آنهاست، فراهم نمود. اوجگيري بهزاد در آخرين جلسه مجمع عمومي جبهه اصلاحات موجب شد تا اين سرمايه نمادين براي اصلاحطلبان و ملت ايران ارتقا يابد. اين سرمايه بيبديل حفظ شد تا از آبشخور آن كنشگران سياسي سيراب شوند و از فيض وجود او بيش از پيش بهره ببرند. از خدا ميخواهيم تن سالخورده او را توان ببخشد و بر عزت و عمر او بيفزايد.