فرشاد مومني استاد دانشگاه علامه طباطبايي در همايش بزرگداشت ميرمصطفي عالينسب با عنوان «عالينسب و آينده توسعه در ايران» گفت: مرحوم عالينسب در سختترين شرايط تجربه شده در تاريخ اقتصادي معاصر ما كمك كرد كه يكي از افتخارآميزترين كارنامهها در ميان دولتها رقم بخورد و به اعتبار ويژگيهاي خاص مرامي و اعتقادياش تا آنجايي كه در توان داشت هم تلاش كرد كه به هيچوجه ردي از او در اين آثار باقيهاش مشاهده نشود.
مومني گفت: امروز كه ما نگاه ميكنيم به گذشته و دوران جنگ را با دوران پساجنگ از جنبه اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي مقايسه ميكنيم خوب متوجه ميشويم كه اگر آن ژرفانديشيها و فداكاريها نبود آنچه امروز مشاهده ميشود، ميتوانست خيلي زودتر از اينها در ايران اتفاق بيفتد. مومني در ادامه گفت: وقتي تجربه اقتصادي آن دوران را از نظر ذخيره دانايي آن دوره ببينيم، در آن صورت ماجرا شكل و شمايل ديگري پيدا ميكند و موضوع از يك فرد مثل عالينسب هم فراتر ميرود؛ گرچه تجربه آن دوره نشان ميدهد كه عالينسب يك فرد بود كه به اندازه هزار نفر تلاش و مجاهدت كرد و آن تلاشها باعث شد تا يكي از پيچيدهترين و سختترين ايام تاريخ معاصر ايران آن اندازه آبرومند اداره شود. بنابراين اگر به آن درست نگاه كنيم درسهاي بزرگي در آن ميبينيم و معلوم ميشود همهچيز در آن زمان صرفا غيرت و احساس همبستگي ملي و وجود حس صادقانه ديني و ملي نبود بلكه فراتر از اينها بود.
چين چگونه از شوكدرماني نجات يافت؟
او گفت: انتشارات نهادگرا كتابي منتشر كرده است تحت عنوان اينكه «چين چگونه از شوكدرماني نجات يافت؟» و در آنجا نشان داده است كه مقاومت بخشهايي از ساختار قدرت و نيروهاي مولد در برابر ايده شوكدرماني چه تفاوتي با ناتواني حكومت روسيه پسافروپاشي در برابر ايدهپردازان شوك درماني دارد و اينكه چطور در دوره دو دههاي در چين چيزي بالغ بر 500 ميليون از زير خط فقر بيرون ميآيد و در مقابل، در روسيه كه در راستاي منافع مافيا، عمل و شوكدرماني كرد، جمعيت فقراي روسيه 5 برابر شدند. به نظر من شاهبيت آن مقاومت تا پاي جان ميرمصطفي عالينسب مربوط به مقاومت در برابر وسوسههاي شوكدرماني بود.
چرا در دوره جنگ اقتصاد ايران بيماري هلندي نداشت؟
اين استاد دانشگاه علامه طباطبايي ادامه داد: بهرغم شرايط جنگي، در سالهاي پاياني جنگ اندازه توليد كشاورزي نزديك به دو برابر آغاز جنگ شد و بهرغم همه آن ماجراهايي كه بعد از 65 افتاد كه با شوك معكوس نفتي روبهرو شديم و روزهايي گذشت كه درآمد حاصل از فروش يك بشكه نفت قادر به تامين هزينه ارزي تمام شده نفت نبود و بهرغم آن شرايط و بهرغم استراتژي صدام بر انهدام توان توليد كشور، توليد صنعتي پايان جنگ افزايش چشمگير نسبت به سهم صنعت و توليد صنعتي در توليد ناخالص ملي داشت. اين را با امروز مقايسه كنيد كه مركز آمار گزارش داده است در يك دوره يكساله از تابستان 1400 تا 1401 يك ميليون و 300 هزار نفر شاغل صنعتي از اين بخش خارج شدهاند؛ وقتي اينها را بهطور تطبيقي نگاه كنيم متوجه ميشويم كه ماجرا به اين سادگي نيست كه بگوييم ملت در دهه اول انقلاب احساساتي شد و زماني بعد احساسات فروكش كرد. بلكه پايبندي به موازين اقتصاد اسلامي و وادادگي نسبت گونه خاص و كريهي از سرمايهداري غيرمولد نتيجه درخشان آن دوره بود و امروز ميبينيم كه از طريق شوك درماني جامعه را ميانتهي ميكنند.
با دستگاه قضايي فاسد توسعه محال است
فرشاد مومني در بخشي ديگر از سخنان خود با اشاره به فساد در دستگاه قضايي دوره پهلوي گفت: با قوه قضاييه آسيبپذير در زمينه فساد و اسير در عدم شفافيتها، توسعه محال است و چيزي كه خيلي تلخ است اينكه مرحوم عالينسب مفصل توضيح ميدادند كه كمپاني «والور» اصرار داشت دعواي حقوقياش در ايران و در دستگاه قضايي ايران انجام شود و عالينسب با تيم پشتيبان حقوقياش تلاش كرد نشان دهد كه چون يك مساله بين كشوري است بايد يك مرجع صالح بينالمللي به اين رسيدگي كنند.
مومني گفت: فساد و تعارض منافع كمر اقتصاد ايران را شكسته است. يكي از رموز عالينسب اين بود كه يك بار كه بحث خيلي تندي در جمعي درباره جهتگيريهاي دوره جنگ در گرفته بود، من را خطاب قرار داد و به شهادت طلبيد و گفت در آن تقريبا ده سالي كه ما در نخستوزيري بوديم يك بار ديديد كه بستگان يا همكاران من در كارخانه، پايشان را در نخستوزيري بگذارند؟ فكر ميكنيد اين تصادفي بود؟ اين يك حجم عظيمي از داناييهاي تاريخي بود و من اگر آن چشمه منافع شخصي را كور نميكردم، نميتوانستم براي جامعه مفيد باشم.
نميتوان با فقر و فلاكت و چاق كردن رباخواران دين مردم را هم حفظ كرد
او گفت: بسياري از انديشهورزان بزرگ جهان بحثشان اين است كه به گواه ذخيره دانايي و تجربههاي پرشمار در طول تاريخ بشر، جلوههاي متعالي ارزشهاي انساني در جاهايي ظاهر ميشود كه امنيت اقتصادي فراهم شود به تعبير مرحوم شهيد مطهري بعد از تامين نيازهاي بقا است كه راه براي تجلي تجربههاي انساني و عرفاني باز ميشود. بنابراين، نميتوان با فقر و فلاكت مردم و چاق كردن رباخوارها انتظار داشت كه دين مردم حفظ شود. شما امنيت اقتصادي و معيشت را براي مردم فراهم كنيد؛ آنها خودشان با عنايات خداوند راه خوبي براي خود انتخاب خواهند كرد و اين ماجراي بزرگي در شرايط كنوني كشور ماست.
حساسيتزدايي نسبت به سرنوشت انسانهاي محروم در دستور كار است
مومني با بيان اينكه «متاسفانه نوعي ترويج حساسيتزدايي نسبت به سرنوشت انسانهاي محروم و سرنوشت بنگاههاي توليدي در دستور كار قرار گرفته است»، گفت: با كمال تعجب ميبينيم كه برخي مقامات راهنمايي و رانندگي به جاي گرهگشايي در حيطه كاري خود ميگويند راه نجات ايران واردات است! اين يعني گم كردن سوراخ دعا. يا رسانههايي داريم كه باز شدن مجوز براي ورود خودروهاي كاركرده خارجي را مثل يك حماسه جلوه ميدهند و اين نشاندهنده اين است كه ساختار نهادي ايران به نفع غيرمولدها لو رفته و ما به بازآرايي سيستمي نهادي نياز داريم. اميد ميرفت اين در دولت جديد ديده شود، ولي سند لايحه برنامه هفتم نشان ميدهد كه لااقل هنوز چنين اميدي در اين سند متجلي نيست و ما با مداومت در راه و مرام عالينسب بايد كاري كنيم كه اقتصاد و جامعه ما روي ريل بالندگي و توسعه بيفتد.