شوراي راهبردي روابط خارجي و روابط با امريكا
محسن رخصت طلب
قطع رابطه ايران و امريكا در دهه ۶۰ با دلايل مختلفي قابل توجيه است. انقلاب اسلامي نظام سياسي نوپايي كه خلاف جهت منافع ابرقدرتها ظهور كرده بود نميتوانست تا قبل از تثبيت ساختار سياسي خود به راحتي ادامه حيات بدهد. اين در شرايطي بود كه از ابتداي پيروزي انقلاب با بحرانهاي امنيتي، سياسي، اقتصادي و در ادامه با جنگ تمام عيار هشت ساله مواجه شد و سازماندهي و پيادهسازي ساختار سياسي با تاخير و اعوجاجاتي صورت گرفت اما توانست از كوران حوادث سربلند خارج شود. تعبير صحيح و بهموقع «رابطه گرگ و ميش امريكا و ايران» از سوي امام خميني(ره) در همان شرايط بيان شده است. با نگاهي به مولفههاي قدرت ملي ايران در دهه اول و دهه پنجم به تفاوتهاي بزرگي مواجه ميشويم كه غفلت از آن نتايج زيانباري را براي امروز و فرداي ملت ايران در پي خواهد داشت. اگر مولفههاي قدرت ملي را در سه بعد سياست، اقتصاد و فرهنگ دستهبندي كنيم در مييابيم كه با تاكيد بر افزايش قدرت سياسي (دفاعي و امنيتي) در ساير حوزهها با چالش مواجه هستيم و بايد نسبت به چرايي و عوامل اين چالش تامل جدي داشته باشيم. در عين حال با افزايش قدرت دفاعي- امنيتي موازنه قدرت به نفع ايران تغيير كرده و لازم است از اين فرصت در جهت تقويت ساير حوزهها اقدام نمود تا به همه ابعاد قدرت ملي دست پيدا كنيم. هدف اين نوشتار اين است كه توجه بدهد كه ما در سياستگذاريهاي كلان خود نميبايست در هدفگذاريهاي دهه اول متوقف بمانيم و ناگزير بايد با تغيير رويه و تاكتيكهاي گذشته با سرعت و گستردگي لازم در صحنه بينالمللي به حيات خود ادامه بدهيم. در دهه اول جنگ به كشور ما تحميل شد و بيش از سي كشور جهان از صدام حمايت همهجانبه ميكردند و در مقابل ايران در تحريمهاي تسليحاتي و اقتصادي و سياسي جدي قرار داشت بهطوريكه ما حتي توان مقابله و انجام بازدارندگي در برابر بمباران و موشكباران مناطق مسكوني توسط ارتش عراق را نداشتيم و مردم سختترين ايام را سپري كردند اما امروز به ياري خداوند و همت جوانان اين مرز و بوم به چنان قدرت دفاعي دست پيدا كردهايم كه دشمنان قدرتمند ايران در مقابله با ما تامل و درنگ ميكنند.
امروز از اين قدرت بازدارندگي بايد بيشترين بهره را برد و لازمه آن برقراري ارتباط با امريكا و به تبع آن ايجاد ارتباط متوازن با ساير كشورهاي شرقي و غربي است.
امروز چرا ما بايد از اين ارتباط نگراني داشته باشيم و از تبعات آن بترسيم؟
ايران امروز به واسطه وجود قدرت تثبيت شده امنيتي، انتظامي و دفاعي، سيطره نسبي و لازم در داخل و محيط منطقهاي و تا حدودي بينالمللي را به دست آورده است و با ورود به فضاي ارتباطي با ساير كشورها خصوصا امريكا ميتواند چالشهاي اقتصادي و اجتماعي موجود را ترميم كند و به ارتقاي قدرت ملي خود دست يابد.
در وظايف شوراي راهبردي روابط خارجي ايران تصريح شده است كه مسووليت شورا «تهيه راهبردها و سياستها و راهكارهايي است كه جمهوري اسلامي را در سياست خارجي به نتايج مطلوب برساند.»
مسوولان محترم شورا چه زماني ميخواهند راهكارهاي لازم براي رسيدن به نتايج مطلوب را پيادهسازي كنند؟
آيا جز اين است كه بهترين زمان براي اين امر در شرايط فعلي و خصوصا در زمان حيات با كفايت رهبري انقلاب است كه خود عامل اصلي دستيابي به اين قدرت ملي بوده و ميتوانند با هدايت صحيح شرايط جديد در رفع چالشهاي اقتصادي و اجتماعي موجود ايفاي نقش كنند؟
مصرانه از رياست و اعضاي محترم شوراي روابط خارجي ايران ميخواهيم شجاعانه در اين مسير قدم بردارند و با توجه به تجربه دهه اول و دوران جنگ بهترين تصميم را در جهت ايجاد روابطي متوازن و محكم و عزتمندانه با امريكا اقدام كنند.
بديهي است اين اقدام منجر به حل اختلافات با كشورهاي اروپايي و مساله FATF و هستهاي و ساير مسائل و نيز به ارتقاي بنيه اقتصادي ايران منجر خواهد شد.