ادامه از صفحه اول
و يا نام آن چيز ديگري است
من فكر ميكنم بسياري از اقدامات از جمله اين اقدام نه ضرورتي داشت و نه شيوه انجام اين امر درست بود. در صورتيكه صداهاي به گوش رسيده از خانه انديشمندان علوم انساني، صداهايي مياندارانه و ميانجيگرانه بوده و اين مكان، محلي براي گفتوگو، كاستن از تنشها، ايجاد آرامش و حل مسائل اجتماعي با شيوهاي تعاملي و گفتوگو مدارانه بود. در يك سيستم هوشمند، دهها مورد از خانه انديشمندان علوم انساني در چنين شرايطي تاسيس و موجباتي فراهم ميشد تا در آن به گفتوگو بپردازند. در موردي ديگر، ميتوان به مسائل انتخابات اتاق بازرگاني اشاره كرد. پس از ريخته شدن آرا به صندوقها، رسانههاي دولتي، يك جريان سياسي عمده و همچنين تعدادي ازنمايندگان مجلس شوراي اسلامي همگي به يكباره بر عليه يك انتخابات موضع ميگيرند و خواهان ابطال آن ميشوند.
اين كنش، تاثير بسيار منفي بر اعتماد عمومي و همچنين سرمايه اجتماعي صنعتگران و بازرگانان خواهد گذاشت. از سوي ديگر، متاسفانه اين روزها اخبار بسيار زيادي از رد صلاحيت كردنها در مورد سازمانهاي مردم نهاد و خيريهها نيز به گوش ميرسد. در اين مورد هم گويي نوعي برنامهريزي صورت گرفته كه نهادهاي اجتماعي و سرمايه اجتماعي افقي كه در قالب نهادهاي خيريهاي و سازمانهاي مردم نهاد به وجود ميآيد به گونهاي مسالهدار و نااميد شوند. همچنين به اين موارد اضافه كنيد اخراجهايي كه به بهانههاي مختلف در دانشگاهها صورت ميگيرد؛ اساتيدي كه به هيچوجه نه داراي مساله خاصي بوده و نه از نظر علمي رتبه پاييني داشتهاند خصوصا در رشتههاي علوم انساني و علوم اجتماعي در حال حذف از دانشگاهها هستند. هر روز از يك دانشگاه، چنين اخباري به گوش رسيده و مايه تاسف اساتيد و دانشجويان ميشود. من معتقدم و قبلاً هم نوشتهام كه در سه سياست نيازمند اصلاحات هستيم: سياست خارجي، سياستهاي اقتصادي و معيشتي و سياستهاي اجتماعي. امروز بدون ترديد اولويت با سياست اجتماعي است. راه اصلاح اقتصادي از سياست خارجي خواهد گذشت و به اعتقاد من راه اصلاح هر دو سياست خارجي و اقتصاد بدون گشايشهاي اجتماعي و سياستهاي اجتماعي فرهنگي مناسب و نوعي همراه كردن جامعه از طريق افزايش اعتماد در جامعه، امكانپذير نيست. سرمايههاي اجتماعي، سرمايههاي انساني، سرمايههاي نمادين سازمانهاي مردم نهاد و اساتيدي كه ميتوانند به رغم داشتن نقدها در درون ايران گفتوگو كنند ؛ بايد گرامي داشته شوند. اماكن اثرگذاري همچون خانه انديشمندان را نه تنها تعطيل نكنيم بلكه دهها خانه انديشمندان جديد براي نقدواصلاح ايجاد كنيم. چنين روشي ميتواند متضمن آرامش و سعادت باشد. بايد جامعه را به سمتي ببريم كه احساس آرامش از عدم دخالت در حوزه عمومي و خصوصي در آن گسترش يابد.
با نگراني تمام، شاهد اجراي سياستهاي معكوس هستيم. نميدانم بايد نامش را بيسياستي گذاشت؛ يا عدم درك درست شرايط يا نام آن، چيز ديگري است؟
شوراي راهبردي روابط خارجي و روابط با امريكا
توسط ارتش عراق را نداشتيم و مردم سختترين ايام را سپري كردند اما امروز به ياري خداوند و همت جوانان اين مرز و بوم به چنان قدرت دفاعي دست پيدا كردهايم كه دشمنان قدرتمند ايران در مقابله با ما تامل و درنگ ميكنند.
امروز از اين قدرت بازدارندگي بايد بيشترين بهره را برد و لازمه آن برقراري ارتباط با امريكا و به تبع آن ايجاد ارتباط متوازن با ساير كشورهاي شرقي و غربي است.
امروز چرا ما بايد از اين ارتباط نگراني داشته باشيم و از تبعات آن بترسيم؟
ايران امروز به واسطه وجود قدرت تثبيت شده امنيتي، انتظامي و دفاعي، سيطره نسبي و لازم در داخل و محيط منطقهاي و تا حدودي بينالمللي را به دست آورده است و با ورود به فضاي ارتباطي با ساير كشورها خصوصا امريكا ميتواند چالشهاي اقتصادي و اجتماعي موجود را ترميم كند و به ارتقاي قدرت ملي خود دست يابد.
در وظايف شوراي راهبردي روابط خارجي ايران تصريح شده است كه مسووليت شورا «تهيه راهبردها و سياستها و راهكارهايي است كه جمهوري اسلامي را در سياست خارجي به نتايج مطلوب برساند.»
مسوولان محترم شورا چه زماني ميخواهند راهكارهاي لازم براي رسيدن به نتايج مطلوب را پيادهسازي كنند؟
آيا جز اين است كه بهترين زمان براي اين امر در شرايط فعلي و خصوصا در زمان حيات با كفايت رهبري انقلاب است كه خود عامل اصلي دستيابي به اين قدرت ملي بوده و ميتوانند با هدايت صحيح شرايط جديد در رفع چالشهاي اقتصادي و اجتماعي موجود ايفاي نقش كنند؟
مصرانه از رياست و اعضاي محترم شوراي روابط خارجي ايران ميخواهيم شجاعانه در اين مسير قدم بردارند و با توجه به تجربه دهه اول و دوران جنگ بهترين تصميم را در جهت ايجاد روابطي متوازن و محكم و عزتمندانه با امريكا اقدام كنند.
بديهي است اين اقدام منجر به حل اختلافات با كشورهاي اروپايي و مساله FATF و هستهاي و ساير مسائل و نيز به ارتقاي بنيه اقتصادي ايران منجر خواهد شد.