آينده ايران در دست زنان
اشرف بروجردي
تعظيم تو بر جان و خرد واجب و لازم/ انعام تو بر كون و مكان فايض و شامل/ روز ازل از كلك تو يك قطره سياهي/ بر روي مه افتاد كه شد حل مسائل حافظ
در ميان زنان پيشتاز عرصه تعالي و توسعه ايران اسلامي زهرا شجاعي همواره همچون چراغي پيش روي آنان با نقشه راهي براي آينده خودنمايي ميكند تا آنجا كه در بيان شاخصهاي توسعهيافتگي در عرصههاي سياسي - اجتماعي و فرهنگي بدون حضور او و امثالش فاقد معني است. براي رسيدن به توسعه بايد بدانيم كه به چه ميخواهيم برسيم، به دنبال كدام گمشده هستيم؟ و اصولا قطبنمايي كه بتواند ما را به مقصد برساند كدام است. اين نقشه راه به ما نشان ميدهد كه بايد شرايط بهتري را تجربه كنيم. براي رسيدن به شرايط قابل قبول و در نخستين گام زنان بايد به ديدگاه مشترك و راهكاري كارآمد برسند تا بتوانند از تاريكخانههاي برساخته مردان و مديران ارشد جامعه كه يك عمر براي آنان ساخته بودند به درآيند چرا كه زنان در مقابل اين جمله كه زنان نيمي از پيكر جامعه هستند به اين باور رسيدهاند كه آنان نيمه گمشده جامعه ايران هستند چون تواناييهاي آنان به باور جامعه و مديران نرسيده و آنان منزلت واقعي خود را به دست نياوردهاند. امروزه دختران جوان را نميتوان در فضا و محيطهاي بسته قرار داد. آنان ميخواهند سرنوشت خود را خود بنگارند نه مردان جامعه و در اين عرصه زناني هستند كه پيشتاز اين حركتند. زهرا شجاعي نمونهاي است از زنان نمونه كه با مقاومتهاي سرسختانهاش ديوارهاي فرضي و برساخته مردان را شكافته و به پيش رفته است و اين در حالي است كه هم فرزند يكي از علماي روحاني است و هم همسر يك روحاني يعني طيفي كه سنت را به نام دين ميتوانند بيان كنند. اما او با دانش، انديشه و خرد خود ابتدا اين حصارها را درنورديد و سپس با بهرهگيري از مطالباتي كه جامعه زنان داشتند و دارند نقشه راه را پيش روي آنان قرار داد و با جلب حمايتهاي دولتي و مردمي توانست بسياري از قوانين را اصلاح و تا حصول نتيجه تتبع كرد. اميد را در زنان برافروخت و فارغ از نگرش تكساحتي قطبنماي راه آنان شد و در اين فراز و فرود مربوط به زنان همواره با خلقي نيكو و حسن راه تعامل با يكديگر را به آنان آموخت. زهرا شجاعي را با خصال تدبير و تدبّر، توانمندي در مديريت و بهرهگيري از نظرات همه زناني كه ميخواهند تجربهاي جديد از حضور اجتماعي و سياسي داشته باشند، ميشناسيم. او به آينده زنان و دختران ميانديشد و فراتر از خود گام برميدارد. او از «من» خويش به درآمده، به ارتقاي جامعه زنان ميانديشد و همين امر نام او را ماندگار ساخته تا جايي كه هركس برحسب نگاه خود از او و تعاملاتش با ديگران آموخته است كه براي رسيدن به وضع مطلوب چه نقيصهاي از خود را بايد دور كند. اصلاح قوانين و مقررات مربوط به زنان، درك صحيح و مناسب از مطالبات، برخورداري از دانش و انديشه آحاد جامعه براي زنان و تغيير باور مردان به جايگاه زنان كه از تكيه كلامهاي ايشان اصلاح نگاه مردان جامعه بوده و هست و اينها همه از دغدغههاي خانم شجاعي است، زني از سلاله سادات كه با تاسي به فهم مناسب از دينداري و باور به اثربخشي اين باورها بر بسياري از زنان جامعه به تبيين حقيقت باورهاي ديني پرداخته است و همزمان با پذيرش مسووليت مجمع زنان اصلاحطلب اين آموزه را ارايه كرد كه بدون قرار گرفتن در يك ساختار سازماني نميتوان به مقصد رسيد. تاكيد بر حضور زنان در يك جمع سازمانيافته به زنان ميآموزد كه چگونه با ديگران تعامل كرده و از يكديگر كار جمعي را ياد بگيرند. خاطرم هست كه در برههاي تشتت آراي زنان درباره كار جمعي ايشان را نااميد ساخته بود اما با تدبر توانست مجددا آن جمع را به همرايي برساند و به آنها بياموزد كه در برخي موارد بايد خواستههاي فردي را فداي مصلحت جمعي قرار داد. درود خدا بر اين بانوي باوقار و صبور كه توانسته از تشتت آراي جمعي وحدت راي و مصالح جمعي را تفوق بخشد تا رسيدن به جامعهاي متمدن را پيش روي جمع قرار دهند جامعهاي كه اقوام، مذاهب، خرد، فرهنگها و تنوع زبان مانعي براي از همگسيختگي نيست و اين الگو قابل ارايه به ديگر زنان جهان است چرا كه به قول زرينكوب تساهل و تسامح حد اعلاي تمدن است و قرار نيست به تعداد كشورها تمدن داشته باشيم بلكه بايد در يك تمدن جهاني زندگي كنيم و از آن بهره ببريم و عرض ميكنم كه لازم نيست همه يكسان زندگي كنند ولي لازم است كه همه آگاهانه انتخابگر زندگي خود باشند. به همين دليل وقتي قرار است خود را معرفي كند از اصطلاح «خانهدار» بودن بهره ميگيرد تا به جامعه زنان بياموزد زناني هستند كه ترجيح ميدهند «خانهدار» باشند و اين عيب نيست. هنر آن است كه تو هرگونه كه ميخواهي ميتواني زندگي كني و در عين حال عزتمند و انديشمند باشي، انتخاب با خودت است. مهم آن است كه زنان سرنوشت خود را چنين نگاشتهاند كه چه در ساختار نظام و چه در اجتماع موقعيتي برابر و سرافرازانه را كسب كنند و آيندهاي را بسازند كه دخترانشان در همه ميادين خوش بدرخشند، بدون تبعيض و بدون تحمل خشونت زناني سرافراز و بالنده و بهرهمند از تمامي ظرفيتهايي كه جامعه از آن برخوردار است با انتخابي آزاد در سبك زندگي. بنابراين اگر رويكرد تحولي به باور مردان جامعه به ويژه مديريت كلان اجتماعي و باور خود زنان به خوبي شكل بگيرد آنها در عرصه انديشه و دانش محل رجوع ديگر صاحبنظران قرار خواهند گرفت. پس عمق بخشيدن به فهم و درك سياسي ـ اجتماعي يكي از معبرهاي رشد و شكوفايي زنان خواهد بود. بنابراين چنانچه زنان بخواهند در آينده اين جامعه در بخش علمي و دانشگاهي ايفاي نقش كنند بايد به آينده بينديشيم تا بتوانيم توسعه را تجربه كنيم يعني سه ويژگي را مورد بهرهبرداري قرار دهيم. نخست اينكه توزيع توليد ميان زنان و مردان بهطور يكسان در همه زمينهها باشد. دوم اينكه توسعه پايدار را معطوف به آينده ببينيم و سوم اينكه توانمندي زنان در همه عرصهها بايد باشد و زنان با اعلام نظر راهبردي مرجعيت پيدا كنند چرا كه توسعه يعني تغيير در همه زمينهها به نمايش گذاشته شود بدون لحاظ جنسيت. در آن صورت هرچه كشور توسعهيافتهتر باشد شكاف بين توسعهيافتگي زنان و مردان كاهش مييابد؛ در آنصورت بهبود وضعيت زنان جزو الزامات اصلي در بهبود شاخصهاي توسعه در هر جامعه است. اين نماي اندك از ايفاي نقش زهرا شجاعي به بانوان سرزمينم قابل ستايش و تقدير است. باشد كه قدرش را بدانيم و او را گرامي بداريم. سربلندي و سرافرازياش آرزوي همه ما است و اينها همه از عشق او به مردم سرچشمه ميگيرد همانطور كه شاعر ميگويد:
آتش عشق است كاندر ني فتاد/ جوشش عشق است كاندر مي فتاد «مولانا»