• ۱۴۰۳ شنبه ۲۸ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5529 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۰ تير

محتواي بي‌محتوا

عباس مدحجي

با همه‌گير شدن راه‌هاي ارتباطي نسل جديد و رخنه فناوري در زيرساخت ارتباطات نوع بشر، شبكه‌هاي اجتماعي هم به سرعت جزء لاينفك زندگي ما شدند. نفوذ ارتباط الكترونيكي يا مجازي 
به حدي رسيده كه توانسته نه تنها تبديل به عضو ثابت هر خانواده يا ارتباط انساني شود كه در بسيار موارد تعيين‌كننده، قاضي، افشا‌كننده و حتي راهبرِ اين روابط هم باشد. روابطي كه براي اين نسل ناشناخته و در مواردي غيرقابل درك است و با آزمون و خطا در حال فهم آن است و در اين بين روابط انساني شايد شكننده‌تر از هر زمان و عصري شده و به واسطه يك پسند و نظر و تاخير در پاسخ دادن (يا به عبارتي لايك، كامنت و ديرسين كردن) مي‌تواند پايانش را نويد داد. 
در اين بين اما «توليد محتوا» نقشي كليدي بازي مي‌كند، خصوصا در شبكه‌ها و رسانه‌هايي كه نقشي پررنگ در زندگي روزمره عوام [و حتي خواص] دارند و علي‌رغم پرمخاطب بودن از غيرتخصصي‌ترين و كم‌كيفيت‌ترين محتوا رنج مي‌برند؛ رنجي كه البته به مذاق مخاطبان كه اينجا مصرف‌كنندگان محتوا هستند بسيار خوش آمده است. محتواهايي كه صِرف درگير كردن احساس مصرف‌كننده را در دستور كار دارند و عقلانيت، تخصص، دانش و نگاه ژرف به هر موضوعي را آشكارا به كناري رانده‌اند. آشپزاني كه فقط غذاي خوش طعم سرو مي‌كنند فارغ از دقت به مواد اوليه تهيه غذا ‌و تاثيرش بر روح، روان و حتي جسم مخاطب كم سوادِ پُر ولع.
كافي است كه عضو يكي از شبكه‌هاي پُرمخاطب اجتماعي بر بستر اينترنت باشيد. با يك اسكرول ساده با حجم وسيعي از محتواهاي تكراري، كم‌كيفيت‌، سطحي، زرد، سرگرم‌كننده، احساسي، نمايشي، ساختگي و بدون پشتوانه علمي روبه‌رو شويد. فرق چنداني نمي‌كند كه از تلگرام شروع كنيد يا ردايت، واتساپ يا اينستاگرام، توييتر يا فيس‌بوك، همه باتوجه به مخاطبان‌شان كم و بيش درگير اين سرطان بدخيم هستند و تنها تفاوتش در دُز و غلظت آن است. اگر مخاطبان يك شبكه مثلا قشر فرهيخته باشند، اين محتواها به شكل اصولي‌تري [البته با همان نيت و كيفيت] تهيه و منتشر مي‌شوند. زحمت در شبكه‌هايي كه مخاطب عوام دارند كمتر و البته پُردرآمدتر و پُرمخاطب‌تر است.
تبليغات غذاهاي حجيم و بمب و گُنده و عجيب و غريب، كيف و كفش و مد و لباس و چگونه ست كردن آن رنگ با اين لباس و اين كفش با آن كلاه، تريد و بورس بازي و ترفندهاي يك شبه پولدار شدن، روانشناسي زرد و بدون بنيه علمي با آثار مخرب، مسخره كردن گويش‌ها و اقوام و افراد و اشتباهاتي كه سر از تصوير و صدا درآورده‌اند، ترند كردن بي‌دليل يك موسيقي [بي‌دليل براي مخاطب و پُردليل براي توليد‌كنندگان محتوا]، توصيه‌هاي پزشكي مدرن و سنتي و عطاري كه معلوم نيست كدام اساس علمي آنها را تاييد كرده، توسل به هر روشي براي فروش اينترنتي و متقاعد كردن مخاطب خريدار، اندام نمايي به نام ورزش و فعاليت‌هاي ورزشي و باشگاه و آموزش، پروپاگانداي خبري جهت پررنگ يا كم‌رنگ كردن موضوع، فرد يا تصميمي، تبديل هر جمله و اكت بي‌ربطي از سينما و ادبيات و افراد مختلف به جملات تاثيرگذار [و اصطلاحا سُس ماستي]، عقده‌گشايي‌هاي جنسي-رواني در هر قالبي، درآوردن اشك يا خنده مخاطب به هر قيمتي براي بيشتر ديده شدن، نمايش اگزجره از تمايلات و تفكرات سياسي، مذهبي و فلسفي براي كسب پيرو و عضو و هزاران مثال ديگر ...
اين آفتي است كه روي تمام ابعاد زندگي امروز ما چنبره زده و حتي اگر خودمان را مستقيم درگير نكرده باشد به واسطه درگير كردن اطرافيان و عزيزان‌مان كه با ما مرتبط‌اند، ما را هم نيش زده است. محتوايي كه قضاوت‌ها، ارتباطات، سبك زندگي، نوع نگاه به پديده‌ها و اتفاقات اطراف و حتي احساسات‌مان به پيشامدهاي زندگي و محيط را به‌ شدت تحت تاثير خود قرار داده و چنان ما را در خلسگي بلعيده كه جز بر طريقت مجازي، طريقت ديگري را نمي‌بينيم. محتواهايي كه پشت اغلب آنها نه يك متفكر سمج يا پزشك حاذق يا گروه توليد متخصص قوي كه يك يا چند بلاگر است با هدف بيشتر ديده شدن، پسند مخاطب بودن، افزايش بازديد داشتن و شايد كسب درآمد تبليغ. بلاگري كه نه نگران عواقب محتوايي است كه نشر مي‌كند و نه پيگيري قضايي مچش را مي‌گيرد. فضايي كه بلاگر را تبديل به سلبريتي يا شخصيت تاثيرگذار مي‌كند و او را تا حد متخصصان بالا مي‌آورد. فضايي كه البته خاص ايران نيست و در تمام جهان كمابيش رخنه كرده. بله، در حلقه اول نسخه زاويه ديد ما توسط همين افراد پيچيده مي‌شود و در حلقه‌هاي بعد پروپاگانداها و جريان‌سازها و در حلقه‌هاي بعد مالكان و تصميم‌سازان اين فضاي درهم و برهم.
گرچه نمي‌توان نقش و حضور افراد، حساب‌ها، رسانه‌ها و فعالان صحيح و كيفي را نديد گرفت اما سطح محتواسازي فِيك آن‌قدر بالا رفته كه بر محتواي درست و تخصصي غالب گشته و حتي در مواردي هم تشخيص سره از ناسره و محتواي فيك از اورجينال سخت شده است. از سويي ديگر همين اندك توان در توليد و نشر محتواي صحيح بايد تقويت، هويت‌بخشي و ارزش‌گذاري شود.
شناخت نوع و ارزش محتوا بايد در دستور كار تمام واحدهاي فرهنگي قرار بگيرد همان‌طور كه براي تشخيص اخبار واقعي از اخبار جهت‌دار و غيرواقعي توان گذارده مي‌شود. منابعي كه چون به نظم حاكم بر مجازي و توليد محتواي بي‌بنيه تن نداده‌اند، گُم، مهجور يا منزوي مي‌شوند. نيل به اين هدف در جامعه‌اي كه هنوز گمان مي‌كند اگر پيامي را براي هفت نفر ارسال كند گوشي موبايلش شارژ مي‌شود البته كار راحتي نيست. بيشترين تلفات اين راه هم وقت و عمر و ذهن مخاطب است. تبديل ناهنجار به هنجار و تسهيل تلف كردن عمر و وقت، ارزشمندي جهل و سرگرمي و وقت گذراني بر مجاهدت و تلاش و دانش‌اندوزي‌، كسب هويت جعلي، غرق شدن در دنياي غيرواقعي و فاصله پيدا كردن با واقعيت، كاهش قدرت درك و تحليل با تكيه بر اطلاعات نادرست واصله، اهميت يافتن امورات زندگي شخصي افراد بر دستاوردها و آثارشان از مهم‌ترين پيشامدهاي اين فضاست. 
شايد نگاه اول براي رهايي از اين محتواي تقلبي به فيلترينگ دوخته شود. بدترين و البته غيركاربردي‌ترين راه فيلتر كردن است. در دنيايي كه تهيه فيلترشكن رايگان و پولي كار چندان سختي نيست‌، فيلترينگ فقط به رشد بي‌اعتمادي مخاطب و حساب بانكي فيلترشكن فروشان و نارضايتي جمعي مي‌انجامد. ريشه هبوط مخاطبان به چاه بي‌دانشي در فضاي مجازي، فقدان آموزش صحيح است. مخاطب هوشمندي كه سواد رسانه دارد و آموزش‌هاي پايه و اوليه علمي، بهداشتي‌، رواني‌، اقتصادي، مذهبي و... را در گذشته آموخته و مي‌داند براي پذيرش هر چيزي بايد ريشه‌اش را كجا دنبال كند و متوجه است كه وقتش را روي چه مواردي متمركز كند تا اعتياد مجازي عمرش را قورت ندهد، به‌راحتي مي‌تواند زندگي‌اش را از اين گزند حفظ كند. پيگيري و نظارت بر كار كاربران مجازي كه خطرآفرين، كلاهبردار، مروج ناهنجاري سوءاستفاده، قانون‌شكني و امثالهم هستند هم مي‌تواند اين موقعيت را بهبود بخشد [البته نه چيزي كه امروز توسط پليس فتا شاهدش هستيم].
امروز در شرايطي هستيم كه يك دختر ۱۶ ساله از منزلش و فقط با يك موبايل مي‌تواند خيلي بيشتر از يك نماينده مجلس طرفدار داشته باشد، يك جوان ۲۴ ساله با همان امكانات و كمي بيشتر بيش از وزير در اجرا يا عدم اجراي قانون دخالت كند، يك صفحه يا حساب كاربري قوي‌تر و سريع‌تر از يك قاضي، متهمي را مجازات كند، آن‌هم در زماني كه نمايندگان و وزرا و مسوولان در شبكه‌هايي عضوند كه خود فيلتر كرده‌اند. ساده‌انگارانه است اگر نخواهيم اين نقش‌هاي پررنگ را جدي بگيريم و ساده‌انگارانه‌تر است اگر براي كنترل فضا فقط فيلتر كردن به ذهن‌مان برسد. فيلترينگي كه به طرز مضحكي هيچ‌كس هم مسووليت آن را گردن نمي‌گيرد. فراموش نكنيم محتواي مزورانه، جهت‌دار، شبهه‌انگيز و فاقد هرگونه وجاهت هميشه در طول تاريخ بوده است. تنها چيزي كه توان مقابله با آن را داشته فهم، درك، دانش و آموزش مردم زمانه است. روشنگري ذهن مخاطب و كاهش مشتري دكان دروغ و شايعه قوي‌ترين نسخه خداحافظي با محتواي بي‌محتواست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون