عيد غدير شادماني همگاني
سيد عطاءالله مهاجراني
واقعيت اين است كه مطابق سابقه ما در سنتهاي مراسم ديني خود بيشتر بر سوگواري همگاني توجه و تاكيد داشتهايم تا شادماني همگاني در اعياد. نخستينبار به اين موضوع در قاهره توجه كردم. دوستي مصري از اساتيد دانشگاه الازهر كه ديد من تحت تاثير مراسم شادي و موسيقي و مديحهسرايي در ميلاد امام حسين عليهالسلام در مسجد راسالحسين و اطراف آن قرار گرفتهام و از شادي اشكهايم جاري است! گفت: «شما ايرانيان شيعه احزان هستيد و ما مصريها شيعه افراح!»
سخنش دقيق و درست بود! ما از حد تعادل خارج شدهايم. دو ماه محرم و صفر و نيز دو ايام فاطمه، سوگواريهاي عمومي است، اما ميلاد پيامبر و سيزده رجب و ميلاد امام حسين و ديگر امامان عليهمالسلام و نيز اعياد فطر و قربان و غدير همواره كمرنگ بوده است. امسال اين سنت تاريخي بيتوجهي نسبت به شادي همگاني شكست و شاهد شادي همگاني در عيد غدير در تهران، مراكز استانها و شهرستانها بوديم. بايد اين سنت شادي همگاني به كوچكترين واحد زندگي اجتماعي يعني روستاهاي ما نيز تعميم پيدا كند. بديهي است كه هر كار بزرگي تا به اصطلاح اين روزها نهادينه شود و جا بيفتد، اشكالها و نقد خود را داراست، اما بايد به جهتگيري درست و رويكرد پسنديده شادي همگاني توجه داشت. دينداري و گرايش ديني در حقيقت سبكبالي و شادي معنوي و روحاني است. جلالالدين بلخي كه هميشه از زاويهاي بسيار پرلطف و كمنظير به پديدهها مينگرد، گويي جشن ولايت را جشن شادي همگاني تصور و تصوير كرده است، مولوي در تفسير سخن پيامبر اسلام محمد مصطفي صلواتالله عليه، «من كنتُ مولاه فهذا علي مولاه» در دفتر ششم مثنوي معنوي سروده است:
زين سبب پيغامبر با اجتهاد/ نام خود وانِ علي مولا نهاد/
گفت هر كو را منم مولا و دوست/ ابنِ عمِّ من علي مولاي اوست/ كيست مولا آنك آزادت كند/ بند رِقِيت
ز پايت بر كند/ چون به آزادي نبوت هادي است/ مومنان را ز انبيا آزادي است/ اي گروه مومنان شادي كنيد/ همچو سرو و سوسن آزادي كنيد
در واقع جشن ولايت، جشنواره آزادي و شادي همگاني است. به اين نكته در روايات ما نيز توجه بليغ شده است. روايتي از اميرمومنان امام علي عليهالسلام كه روز عيد غدير جشن امامت و ولايت اوست، نقل شده است. به نظرم اين روايت به روشني ميتوان پشتوانه نظري و سند شادي همگاني تلقي شود. روايت در خصال شيخ مفيد نقل شده است، علامه مجلسي هم در بحارالانوار آن را در كتاب الايمان و الكفر در باب فضيلتهاي شيعيان روايت كرده است. «شيعتنا بمنزلة النحل... اِخْتار لنا شِيعةً ينْصُرُوننا و يفْرحُون بِفرحِنا و يحْزنُون لِحُزْنِنا و يبْذُلُون أمْوالهُمْ و أنْفُسهُمْ فِينا أُولئِك مِنّا و إِليْنا .» (۱) « شيعيان ما همانند زنبور عسلند... خداوند شيعيان را براي ما برگزيد، ما را ياري ميكنند و در شادماني ما شادماني ميكنند و در اندوه ما اندوهگسارند، داراييهاي خود و جانشان را در راه ما نثار ميكنند، آنان از ما هستند و به سوي ما هستند.»
ما در اندوه و احزان اهل بيت در غمگساري سنگ تمام گذاشتهايم و به نحو اجمل و اكمل عمل كردهايم. عاشورا تبديل به فرهنگ عمومي غمگساري شده است. بايد غدير نيز تبديل به فرهنگ شادماني عمومي شود! مثل هر دو بال پرنده، بايد هر دو بال غمگساري و شادي متوازن و متعادل باشند تا پرواز در افقهاي دوردست ممكن شود و «اي گروه مومنان شادي كنيد!»
شيخ مفيد، الخصال، ج ۲ ص ۱۶۳ و علامه مجلسي، بحارالانوار، ج ۶۵ ص ۱۷