• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5537 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۹ تير

برنجکاران از مرارت و سختی های این کار و فروشندگان از بازار به هم ریخته برنج می گویند

روزگار ناخوش برنج ایرانی

غزل لطفي

برنج از مهم‌ترين غلات در دنيا و غذاي اصلي بيش از نيمي از مردم در جهان و كالايي استراتژيك و ماده غذايي، غالب ايراني‌ها است كه از شالي تا سفره راهي طولاني را طي مي‌كند. كاشت، داشت (نشاكاري) و برداشت برنج، بسيار پر زحمت‌ است و نياز به مراقبت بسيار زيادي دارد و كشاورز ماه‌ها تلاش مي‌كند تا پس از برداشت و شاليكوبي، بتواند با ثمره تلاشش، محصولي باكيفيت به بازار عرضه و زندگي خود را نيز تامين كند. در اين ميان، فروش اين محصول با چالش‌‌هايي همراه است. 

اگر پاي صحبت شاليكاران كه عمدتا زنان هستند، بنشينيد براي‌تان تعريف مي‌كنند كه رنج كار در شالي را تحمل مي‌كنند تا پس از برداشت بتوانند، مرهمي بر زخمي از زندگي بزنند، حتي براي مصرف غذايي خود از برنج نيم‌دانه استفاده مي‌كنند تا محصول مرغوب‌تر را روانه بازار كنند و درآمد بيشتري داشته باشند.
مريم خانم كه اين روزها ديگر در شاليزار كار نمي‌كند، تعريف مي‌كند از ۱۵ سالگي در شاليزار كار كرده و شاليكاري را پا‌به‌پاي اعضاي خانواده ياد گرفته است. كاشت برنج از روزي كه جو (بذر برنج) را خيس مي‌كنند تا نشاكاري در خزانه و انتقال آن به زمين و نشا زدن نياز به مراقبت بسيار و زحمت خاص خودش دارد. از روزهايي مي‌گويد كه در آفتاب سوزان، ساعت‌هاي طولاني پاي در گل، نشا كرده است و در باد و باران همراه با ديگر زنان كشاورز از خزانه مراقبت كرده‌اند تا زير آب نرود و درنهايت بتوانند حاصل تلاش خود را در خوشه‌هاي طلايي رنگ شالي ببينند، زنان و مرداني كه به ‌طور روزمزد كار مي‌كنند و عمدتا پس از چند سال كار، به ‌جهت شرايط سخت كاري و رطوبت بالاي شاليزار، به انواع دردهاي مفصلي مبتلا مي‌شوند. او كه الان ۴۰ ساله است، مي‌گويد: «گردن‌درد و پادرد امانم را بريده بود و امسال نتوانستم در زمين كار كنم. بيمه هم كه نداريم، كلي خرج دوا و درمان بايد بدهم. همه همين‌طور هستيم. اين همه سال كار كردم، هم روي زمين‌هاي مردم هم روي زمين خودمان، همه سختي‌ها را به ‌جان مي‌خريم تا با پول كارگري و فروش برنج، زندگي كنيم اما هميشه ترس داريم، خدايي كار شالي خيلي زحمت دارد، كشاورز ديگر نبايد ترس فروش محصول داشته باشد!»
پس از صحبت با او و شنيدن درد دل‌هاي چند نفر از شاليكاران، سراغ زمين‌داران رفتيم؛ توضيح دادند كه كاشت برنج به دو روش مرسوم است: يا زمين‌دار خودش اقدام به كاشت و گرفتن ياور (كارگران روزمزد) مي‌كند يا زمين را دراختيار افراد ديگري مي‌گذارد كه كاشت را به‌عهده بگيرند و در زمان برداشت محصول، حاصل كار بين زمين‌دار و كسي كه كاشت را به‌عهده گرفته تقسيم شود كه به آن در اصطلاح خود «مناسبه» مي‌گويند. اما در هر صورت، هزينه‌هاي كاشت تا برداشت، اثر مستقيمي روي قيمت برنج دارد.
افزايش تورم، از سال گذشته تا امسال، اثرات خود را هم روي كيفيت زندگي اين زحمتكشان و هم تهيه مايحتاج كشاورزي گذاشته است.
آقا بهزاد كه خودش ۵ هكتار زمين دارد و ۱۵ هكتار هم «مناسبه» كشت مي‌كند، مي‌گويد: «حق‌الزحمه كارگران تقريبا دو برابر شده، سال گذشته حدود روزي ۳۰۰ هزار تومان و امسال ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان است، قيمت كود‌هاي سياه و سفيد و سم مايع تا ۵۰درصد افزايش داشته كه گرفتن همان هم كلي دردسر دارد. در ابتداي سال زراعي تا ۳ برابر بالا رفته بود. بعد دوباره تعاوني روستايي گفت نخريد تا قيمت را پايين بياوريم اما بعضي‌ها خريده بودند ديگر! حقابه هم از هر هكتار يك ميليون تومان تا سه ميليون تومان هم رسيد و هزينه اجاره و استفاده از دستگاه‌هاي مكانيزه نشاكاري و بريدن برنج نيز به همين نسبت بالا رفته است. قبلا همه بانك‌ها سلف مي‌گرفتند اما الان فقط بانك كشاورزي سلف مي‌گيرد كه همان هم با سود بالاست. اين در شرايطي است كه قيمت برنج پارسال حدود كيلويي ۱۰۰ هزار تومان بود و امسال ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان هم مشتري ندارد.»
در پاسخ به اين سوال كه مگر مصرف‌كننده برنج نمي‌خورد؟ او مي‌گويد: «مصرف‌كننده برنج خارجي مي‌خورد. با اينكه مي‌گويند الان جلوي واردات گرفته شده اما قبلا آنقدر وارد كرده‌اند كه برنج ايراني بازار ندارد. الان در محله ما، كارخانه مي‌گويد بياييد برنج‌هاي پارسال را ببريد كه ده روز ديگه شلتوك جديد درمياد و ما ديگه جا نداريم.»
‌سراغ يكي از برنج‌فروشان رفتيم تا از او درباره فروش امسال جويا شويم. حاجي‌ ابراهيم كه خودش تعريف مي‌كند از سال ۱۳۷۳ برنج‌فروشي داشته است؛ مي‌گويد: «سال‌هايي بود كه برنج صبح يك قيمت داشت و شب قيمت تغيير مي‌كرد ولي هيچ‌وقت مثل حالا ضرر نداشتيم. سال گذشته برنج بورس داشت تا كيلويي ۱۱۰ هزار تومان هم فروختيم اما امسال آنقدر بازار را از برنج خارجي پر كرده‌اند كه امكان فروش نيست. تنها راه، خريد برنج توسط تعاوني روستايي است وگرنه كشاورز ديگر نمي‌تواند از عهده مخارجش بر بيايد. اول سال بازار بهتر بود اما در كل رو به پايين بود. الان هم اصلا مشتري نيست.»
در جواب به اين سوال كه چرا همان اول سال (شروع سال فروش برنج مهر ماه است و تقريبا تا اسفند ادامه دارد) كه هنوز بازار برنج ايراني رونق داشت همه كشاورزان برنج خودشان را نفروختند؟ حاجي‌ابراهيم توضيح مي‌دهد: «كشاورز بايد به مرور محصولش را بفروشد تا هم بازار داشته باشد و هم خرج سالش را در بياورد اگر همه را يكجا بفروشد خرج مي‌شود. بايد براي كشت جديد هم پس‌انداز داشته باشد.»
وقتي درباره ميزان مشتري برنج ايراني نسبت به سال‌هاي قبل پرسيديم؛ گفت: «مشتري به برنج ايراني رغبت دارد اما اگر اين تبليغات بگذارد!!! هر ساعت تبليغ برنج دانه‌بلند مي‌كنند قيمتش هم كه كمتر از برنج ايراني است، خب با اين وضع اقتصادي معلوم است كه همه به آن سمت مي‌روند. اگر مي‌خواهند دانه‌بلند بودن برنج را ملاك قرار دهند در همين گيلان خودمان برنج‌هاي بسيار خوبي است. بيايند روي آن محصولات كار كنند. بهترين كار اين است كه دولت برنج باقي‌مانده در انبارها را بخرد تا كشاورز دغدغه كمتري داشته باشد. دولت بايد غم كشاورز را بخورد. امسال معلوم نيست شلتوك كيلويي چند بشود. برنج را هم اگر مثل گندم، دولت بخرد و با سوبسيد به دست مصرف‌كننده برساند همه مشكلات حل مي‌شود. كشاورز وقتي باد مي‌آيد محصولش مي‌ريزد، باران، خوشه‌ها را مي‌خواباند، كم‌آبي بشود، برنج مي‌سوزد، اينها همه خسارت است. در آخر هم چاره‌اي ندارد جز اينكه با قيمت پايين بفروشد چون به محض باز شدن واردات، برنج روي دستش مي‌ماند و اگر نفروشد مثل امسال اسير مي‌شود و با كلي قرض، هاج ‌و واج مي‌ماند. اگر دولت حمايت نكند، كشاورزي از بين مي‌رود. كشاورز بايد اميد داشته باشد وگرنه بچه‌ها كه روستا را رها مي‌كنند و مي‌روند و كشاورز هم كه با ضررنمي‌تواند كمر راست كند، مجبور مي‌شود به شغل‌هاي ديگري روي بياورد. اگر مي‌خواهند كشاورز را حمايت كنند بايد كمك كنند تا بتواند محصول كشت دوم داشته باشد كه اين هم پول مي‌خواهد و با وام‌هاي پر بهره الان نمي‌شود. من چون خودم هم زمين دارم و هم فروشنده هستم اينها را سال‌ها تجربه كرده‌ام.»
در ادامه تهيه اين گزارش سري هم به يكي از كارخانه‌هاي برنجكوبي زديم. صاحب كارخانه كه ظرفيت كارخانه‌اش حدود ۸۰۰ تن بود شرح مي‌دهد: «باتوجه به اينكه از مرداد سال گذشته قيمت رو به پايين بوده هنوز كشاورزان نتوانسته‌اند برنج‌شان را بفروشند و حدود ۱۵۰ تن در كارخانه مانده كه كهنه‌شدن برنج باعث مي‌شود محصول آفت بزند و براي جداسازي برنج‌هاي آفت خورده بايد مجدد سورتينگ انجام شود و اين هم هزينه‌اي مضاعف مي‌شود.»
در توضيح علت رو به پايين بودن قيمت برنج هم مي‌گويد: «امسال به هر مشتري كه گفتيم برنج بخرد گفت برنج خارجي خريدم و همين باعث شد هر روز مشتري‌هاي ما كمتر شود. سال گذشته همين موقع فقط ۵ تن برنج در كارخانه داشتيم. تا ۲۰ روز ديگر بايد كارخانه را تميز كنيم كه كشاورز برنج شالي را بياورد و سفيد كند. ۱۰ مرداد من شالي دارم اما امروز كه ۲۲ تير است هنوز ۱۵۰ تن برنج اينجا مانده كه دارد شپشك مي‌زند و اگر بخواهيم دوباره سورت كنيم از هر ۲ تن، حدود ۱۰۰ كيلو افت مي‌كند كه اين هم ضرر ديگري است. قيمت كه پايين آمده از نظر وزني هم كه كم مي‌شود! همه اينها ضررهايي است كه كشاورز تحمل مي‌كند. از طرفي، برنجي را هم كه به عمده‌فروش فروختيم چون نتوانسته بفروشد، نمي‌تواند پول كشاورز را بدهد و اگر خيلي اصرار كنيم مي‌گويد برنجت در انبار مانده، بيا ببر! فعلا بايد مدارا كنيم تا ببينيم دولت چه مي‌كند. الان تقريبا يك‌ ماه است كه ديگر برنجي نفروختيم. باور كنيد روزانه ۱۰، ۲۰ كشاورز از ما سراغ مشتري را مي‌گيرند اما ديگر توان بازاريابي و امانت‌فروشي را هم نداريم. كشاورز هم نمي‌تواند همه برنجش را اول سال بفروشد. يكسري پارسال همين كار را كردند و تا آخر سال برنج چند برابر شد. كشاورز هم فكر آينده خودش را مي‌كند و نگه مي‌دارد تا شايد به قيمت بهتري بفروشد و به زخمي از زندگي‌اش بزند. فكر اين را مي‌كند كه اگر اول سال همه محصولم را بفروشم و پولش را در بانك بگذارم با اين تورم، ارزش پول پايين مي‌آيد. مالم را نگه مي‌دارم و در طول سال كم‌كم مي‌فروشم كه امسال همه‌اش ضرر شد. اين را هم بگويم اگر بازار خوب بود كشاورز تا عيد همه محصولش را فروخته بود اما امسال از اول همين‌طور بود.»
طبق بررسي‌هاي انجام شده و گفت‌وگو با كارشناسان؛ نياز برنج كشور در سال 8/2 ميليون تن تخمين زده مي‌شود كه ۲/۲ ميليون تن برنج (۷۵۰ هزار تن توليد گيلان) در داخل توليد مي‌شود و ۶۰۰ هزار تن هم بايد با واردات تامين شود اما در سال گذشته 8/1 ميليون تن برنج از طريق واردات روانه بازار شد و در حال حاضر فقط در يك مورد كه بررسي كرديم، مقادير بالايي برنج هاشمي در انبارهاي گيلان رسوب كرده است! و نيازمند تدبير دولت است. واردات بي‌رويه مهم‌ترين عامل افت قيمت برنج داخلي بوده و اين درحالي است كه قيمت كودهاي شيميايي (اوره؛ ۵۰درصد)، (فسفاته؛ ۱۲۰درصد)، (پتاسه؛ ۱۱۰درصد) نسبت به سال گذشته افزايش يافته، همچنين با احتساب حق‌الزحمه كارگري و مخارج نگهداري و آماده‌سازي شاليزار كه به ‌علت كمبود ماشين‌آلات كشاورزي با افزايشي حدودا صددرصدي مواجه بوده و حقابه كشاورزي نيز تا ۳ برابر بالا رفته، هزينه توليد برنج چندين برابر شده است. 
در جمع‌بندي همه موارد بايد گفت: تا نگاه حمايتي ويژه دولت نباشد، امكان حل اين چالش نيست. حضور وزير كشاورزي در استان‌هاي شمالي كشور در روزهاي گذشته نيز، حكايت از ضرورت همين امر دارد كه اميدواريم در نهايت با خريد سريع و منصفانه همراه باشد. ازراه‌هاي ديگري كه مي‌تواند به حل مشكل فعلي و جلوگيري از مشكلات مشابه در آينده كمك كند، نيازسنجي دقيق استان‌ها و خريد و توزيع برنج توسط دولت و فروش آن به تعاوني‌هاي ادارات و ارگان‌هاي مختلف (حتي با سوبسيد) است تا هم در سفره‌ها برنج سالم و باكيفيت ايراني بيشتر استفاده بشود و هم از رسوب برنج در كارخانجات شاليكوبي جلوگيري شود.

توضیح ضروری: تا زمان تنظیم این گزارش، طبق سوال از منابع محلی هنوز زمان دقیقی برای خرید برنج گیلان، توسط جهاد کشاورزی اعلام نشده است و تلاش خبرنگار روزنامه اعتماد جهت سوال از سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان هم بی‌نتیجه ماند و این سازمان پاسخگو نبود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون