نماد غم انسان
حادثه كربلا از يكسو نمونه كاملي از پاكي و ايمان و عقلانيت و فداكاري و شجاعت و مظلوميت است و از سوي ديگر تابلويي از بروز زشتي و شرارت و بيرحمي و خودپرستي و دنياطلبي و ستمكاري و استبداد و خودكامگي انسان تماميتخواه است. واقعا اگر انسان بخواهد روزي را انتخاب كند كه در آن همه خوبيها در مقابل همه بديها به مصاف هم رفته باشند و مظلوميت به اوج خود رسيد روزي شفافتر از روز عاشورا نخواهد يافت. ميخواهيم نفي ستم كنيم، بر مظلوميتهاي بيشمار تاريخ بگرييم، از خشونت عريان و درندگي عبرت بگيريم و دريابيم كه بشر تا كجا ميتواند اخلاقي و انساني و حقمدار باشد و تا چه سطحي ميتواند فرو افتد و در گندآب پلشتي و ديوسيرتي فرو رود خلاصهاش را در يك نيمروز خونين ميتوان ديد. لازم نيست حتما مسلمان و شيعه باشيم و حسين(ع) را امام برحق بدانيم تا در فلسفه عاشورا تامل كنيم. يك مرد فاضل و شجاع و سياستمدار و مسوول با شناخت عميق نسبت به خطرات موروثي شدن خلافت و زعامت فردي بولهوس و ستمكار و عياش و جاهل از بيعت سر ميپيچد و به سمت دعوتكنندگان خود ميرود تا جلوي اين انحراف بزرگ در يك ملت را بگيرد.
فرض كنيم كوفيان امام حسين(ع) را دعوت نكرده بودند طبق قرائن و شواهد تاريخي اولا او باز هم از بيعت با فرزند معاويه سر باز ميزد و دوم او حق داشت به عنوان يك مسلمان در انتصاب حاكم وقت مناقشه داشته باشد و آن را نپذيرد. انتخاب يزيد به عنوان خليفه مسلمين كوچكترين مشروعيت حتي در حد شوراي سقيفه بني ساعده نداشت. كجا بزرگان مسلمان جمع شده او را انتخاب كرده بودند؟ حداقل سه تن از شخصيتهاي مطرح با حاكميت يزيد مخالف بودند كه يكي از آنها امام حسين (ع) بود. تمام حركات آن بزرگوار مظلوم مبتني بر عقلانيت و سياستمدارانه و آيندهانديشانه و اخلاقي بود. او جلوي توطئه احتمالي ترور خود را گرفت. به حج رفت تا مسلمانان دور و نزديك را متوجه خطر كند، حج را نيمه تمام گذاشت تا در اذهان مردم سوال جدي ايجاد كند. به سمت كوفه رفت چون يك مركز مهم نظامي در زمان خود بود. نمايندگان خود را به كوفه فرستاد تا از ياري آنها مطمئن شود. اما مهمترين و عقلانيترين و شجاعانهترين تصميم را بعد از چندين نوبت مذاكره با ابن سعد هنگامي گرفت كه همه راهها را به روي خود بسته ديد. پيشنهاد او براي بازگشتن يا رفتن به مناطق مرزي را نپذيرفتند و مشخص بود كه حتي در صورت پذيرفتن بيعت، تامين جاني ندارد و چه بسا بازهم در شرايطي ذلتبار جلوي چشمش خانوادهاش را ميآزردند و او و يارانش را به وضعي ناگوارتر از دم تيغ ميگذراندند. لذا برخاست و تصميم تاريخي و عقلاني خود را گرفت. مرگ را پذيرفت و نگذاشت تا سياسان دنياطلب افزون بر شكست نظامي شكست معنوي و تاريخي را بر او تحميل كنند. حسين جانانه و مظلومانه و آگاهانه به نبرد پرداخت تا براي هميشه نمادي گويا از مظلوميت معصومانه باشد. بشريت با هر دين و مكتب و مرامي اگر بخواهد نمادي از همه مظلومان تاريخ بيابد و بر خلاصه همه تراژديهاي تاريخ بگريد و از خشونت و جنگ و ستم تبري بجويد و همواره بر بدي جور و جفا مروري داشته باشد نمادي بهتر از كربلا و عاشورا نخواهد يافت.