تولدي براي سينماي مطالبهگر
رضا اصفهانيزاده
مسعود كيميايي فيلمساز مطرح سينماي ايران هفت مردادماه هشتاد و دو ساله ميشود. شصت و چهار سال حضور موثر در اين مسير با استمرار خط فكري مستقل و تواناييهاي بالقوه در بيان حرفها و خواستههاي گوناگون مردم در هر زمان از جامعه بوده است، آموختن از پرده سينما تا فيلمهاي كلاسيك با حكايت ارزشهاي فردي و اجتماعي انسانها باعث شناخت و شروع خوبي از اين حرفه براي كيميايي كه فرزند سينما بوده را رقم زد. سال سي و هشت دستياري ساموئل خاچيكيان را شروع كرد، تسلط بر فضاي سينما به كمك او آمد تا بعدتر با ساخت قيصر كه پايهگذار موج نو و نسلي از سينماگران است، افتخار آفريد، گرچه قبلتر از قيصر فيلمهاي شب قوزي، جنوب شهر، خشت آينه هيچ كدام مبناي جريانساز سينما نشدند، قصه درام و پايان فيلم، كاراكتر معترض، ساختگي نبودن شخصيت قهرمان فيلم بيشك در فضاي هنري بعد از بيست و هشت مرداد مفاهيم صريح كليدي بودند كه تماشاگر را با خود همراه كرد و مورد توجه روشنفكران معترض قرار گرفت. اصولا جذب مخاطب در فيلمهاي خاص كه در مسير بحث و گفتوگوي منتقدين محو ميشوند و فيلمهايي كه فروش بالايي دارند، اما در همان زمان باقي ميمانند و فراموش ميشوند، اما قيصر بهترين نوع در جذب توده مردم علاقهمند به سينما بود. اين جريانسازي تا جايي پيش رفت كه نسل جوان آن موقع و بعدتر نسل ديگري از دوستداران سينما را براي فيلمسازي به سينما كشاند و امكان كار يافتند، البته اين نوع به تصوير كشيدين در فيلمهاي خاك، گوزنها، سفرسنگ هم ديده ميشود. نكته ديگر در مورد سينماي مسعود كيميايي نگاه به واقعيت است كه در ادامه سالهاي فيلمسازي خود زبان خاص و ادبيات منحصربهفرد پيدا كرده و نميتواند آميخته با اعتراض و آنارشيسم نباشد. پريشاني و التهاب حاكم بر اين عصر به زاويه نگاه هنرمند مستقل تحميل ميشود، اما اهميت اين نوع سينماي مطالبهگر در نگاه نسل جديد رويدادهاي جامعه نسبت به هم و ايستادن جاي درست هنر و اتصال به سينماي اجتماعي است.