فرشاد مومني، استاد دانشگاه علامه طباطبايي به تازگي سخنرانياي در جمع پژوهشگران پژوهشگاه نيرو داشته است. وبسايت «جماران» اين سخنراني را بهطور كامل پوشش داده. گزيدهاي از اظهارات اين پژوهشگر توسعه را بخوانيد.
برنامه هفتم، درباره درآمدهاي ارزي شفاف نيست
مجموعهاي كه سند برنامه هفتم را تنظيم كرده، دلش نميخواسته هيچ سطحي از شفافيت در زمينه نحوه هزينهكرد دلارهاي نفتي در كشور وجود داشته باشد! بسيار نگرانكننده است كه اين سند حتي براساس استانداردهاي سند بودجه پنجساله نيز، درباره نحوه هزينهكرد درآمدهاي ارزي، پاسخگو نيست! اين مهم از دريچه اقتصاد سياسي، مساله بسيار خطرناكي است.
معيشت مردم دچار واگرايي شده
به روند واگراييهاي بسيار نگرانكننده در ايران توجه كنيد! در معيشت مردم واگراييهاي وحشتناكي ايجاد شده است. جسته و گريخته ميشنويم كه مصرف سرانه گوشت يا لبنيات مردم نسبت به چهل سال پيش چه وضعيتي پيدا كرده است، اما اگر آن را در كليت خود بررسي كنيد، به اين شكل كه مثلا ما كشور را به شيوهاي اداره ميكنيم كه در دوره هشتساله رياستجمهوري محمود احمدينژاد كه قله درآمد ارزي تاريخ اقتصادي ايران در آن رقم خورد، كسري بودجه خانوارهاي ايراني چهارونيم برابر شد! اين واگرايي شديد در معيشت مردم است. اين روند واگرايي، كار را به جايي رسانده است كه در 10سال گذشته، همواره حداقل دستمزد رسما اعلام شده بين يك، دوم تا يك، چهارم خط فقر رسما اعلام شده است!
در آفريقا و امريكاي لاتين 7 درصد GDP صرف سركوب شد
براي اينكه دل نازك عزيزان شكسته نشود، از امريكاي لاتين و آفريقا مثال ميزنم كه در دهههاي 1980 و 1990 كه آنها برنامههاي فقرزا و نابرابرساز اجرا ميكردند، مردم مرتبا تحمل كردند تا اينكه در نهايت اعتراض كردند. اين اعتراضات به سمتي رفت كه حكومتها در اين مناطق، معادل6 تا 7درصد توليد ناخالص مليشان را صرف سركوب اين اعتراضات كردند! دو مطالعه درباره اين دو اتفاق انجام شده كه هر دو به زبان فارسي نيز منتشر شدهاند.
ابعاد سقوط بنيه توليدي كشور جدي است
گزارشهاي رسمي كه موسسه پژوهشهاي صمت منتشر كرده، نشان ميدهند رابطه مبادله در سال 1389، 70درصد رابطه مبادله ايران در سال 1367 بوده است. ببينيد، ما با بنيه توليديمان چه كرديم! از 1390تا 1399، دوباره سقوط 30درصدي ديگري در رابطه مبادلهمان ايجاد شده است. اينكه بگوييم اگر فكري راجع به اين سقوط وحشتناك بنيه توليدي كشور نكنيد، محال است بتوانيد در ايران امنيت ملي را حفظ كنيد، خيلي دشوار و پيچيده است! ابعاد سقوط واقعا جدي است!
89 درصد فقراي ايران، شاغلند
گزارشهاي رسمي منتشرشده از سوي مركز آمار ايران، اعلام كرده 89درصد شاغلان سابق و لاحق ايران، فقيرند يعني 89درصد كل فقراي ايران، از شاغلان هستند. يعني چون مناسباتي ايجاد شده كه خلق ارزش از طريق بنيه توليدي فناورانه اتفاق نميافتد، نميتواني جمعيتت را سير كني! وقتي جمعيتت را سير نكردي، صدها پيامد فسادآميز دارد.
سن ازدواج با موعظه پايين نميآيد
برخي تصور ميكنند سن ازدواج با موعظه كردن يا افزايش وام پايين ميآيد! وام ميدهيد اما شغل برايش ايجاد نميكنيد! ببينيد اين مساله، چگونه با همه وجوه حيات جمعي گره ميخورد. ميخواهيد از شرمساريهاي والدين كه نميتوانند ابتداييترين و كمترين خواسته بحق فرزندانشان را پاسخ دهند، چه پديدهاي حاصل شود!
قطع دادهها، طبقهبندي و عدم انتشار گزارش
كجاي دنيا، اينچنين ميتوان حكمراني كرد و اوضاع را پيش برد. همه جا گفته ميشود مسائل شفاف بيان شود تا از همه ذخيره دانايي كشور براي حلوفصل چالشهاي آن استفاده شود. اما در ايران، متاسفانه تصور ميكنند با قطع دادهها و عدم انتشار گزارشها، كار مملكت پيش ميرود. با وجود اشكالات روششناختي متعدد، بايد اين گزارشها منتشر شوند. ميتوان فهرست بلندي از گزارشها و دادههايي تهيه كرد كه ديگر منتشر نميشوند يا اينكه به صورت طبقهبندي شده منتشر ميكنند تا دسترسي آن براي كارشناسان با چالش همراه باشد. در حالي كه اگر ما بديهيات اوليه را رعايت كنيم، بيش از 80درصد گرفتاريهايمان برطرف ميشود.
سياست افزايش نرخ ارز شكست خورد
موسسه نياوران، گزارشي در قالب كتاب در سال 1376 با عنوان «اقتصاد ايران» با ويراستاري مسعود نيلي منتشر كرده است. آقاي نيلي در اين كتاب با جزييات توضيح دادهاند كه چرا فكر ميكرديم با وارد كردن شوك به نرخ ارز، ايران را گلستان خواهيم كرد. جزيياتي دارد كه بايد روي آن فكر كرد، اما ايشان ميفرمايد تصور ما اين بود كه وقتي به نرخ ارز شوك وارد كنيم، پنج سال بعد، در مورد هيچ كالا يا خدمتي، بازار دوگانه نخواهيم داشت. تصور بعدي ما اين بود كه دولت با كسري مالي خداحافظي خواهد كرد و دولتي با بودجه متوازن خواهيم داشت كه با آن به خوبي اقتصاد هدايت ميشود و خدمات عمومي با كيفيت عرضه ميشود.
در اين كتاب، ايشان افزوده كه سومين مساله اين است كه فكر ميكرديم شوك نرخ ارز، آنچنان جهشي در توليد ايجاد ميكند كه با وفور ناشي از اين توليد انبوه، به وضعيت رفاهي مطلوب ميرسيم. درود بر شرافت ايشان كه صادقانه چگونه فكر ميكرد، اما اينكه چگونه شد را جاي ديگري رسيدگي ميكنيم. اين تصور گردانندگان سازمان برنامه در سال 1368 به بعد بوده، اينكه شوك به نرخ ارز وارد كنيد تا به رستگاري برسيد! در همان سازمان برنامه، گزارش اقتصادي سال 1373، در صفحه 34 به بعد ملاحظه كنيد! با مقدمات و جزيياتي ميگويد، تجربه اين پنج سال، اين بوده كه از زاويه ماليه حكومت، ساختار درآمدها و هزينههايش، به ازاي هر يك واحد درآمد كه از ناحيه شوك نرخ ارز، نصيب حكومت ميشود، هزينههاي مصرفي حكومت3.5درصد افزايش پيدا ميكند. به اين معنا كه اين مسيري قهقرايي است كه دولت را به افلاس و فلاكت مياندازد.
مگر نه اين است كه نبايد از يك سوراخ، دوباره گزيده شد؟! مسعود نيلي، وقتي به هر دليلي، از همكاري با دولت حسن روحاني كنار رفت و آقاي روحاني از آن ناراحت شده بودند، چه واكنشي داشت؟ روحاني، سالها بعد از آن ماجراهاي گذشته رييسجمهور شد و بعدا گفت ما به اقتصادداناني اعتماد كرديم كه به ما گفتند نرخ ارز را بالا ببريد، ايران گلستان ميشود! نرخ ارز را بالا برديم، ايران كه گلستان نشد، هيچ، بههمريختگيهايمان نيز افزايش پيدا كرد.
سرمايهگذاريها قادر به جبران استهلاك نيست
اكنون ميگويند سه، چهار سال است كه كل سرمايهگذارهايي كه در ايران ميشود، قادر به جبران استهلاكها نيستند. اين روند انحطاطي بسيار وحشتناك است. اما ساختار قدرت و نظام تصميمگيري گويي به آن خو گرفته و برايش عادي شده است! نه اين مسائل را به بحث ميگذارد و نه چارهاي براي آن ميانديشد، بلكه برعكس روندهاي تشديد اين وضعيت را در پيش گرفته است. بعد هم به لحاظ تبليغاتي، با مسيرهايي مشكلشان را حل ميكنند.
برنامه هفتم بحرانزاست
ظرفيتهاي برنامه هفتم براي شدت بخشيدن به بحرانها، بسيار بيشتر از ظرفيتش براي بهبود وضعيت است، در اين برنامه تقريبا به هيچيك از روندهاي واگرايي توجهي نشده است. مركز پژوهشهاي مجلس در تيرماه 1402، گزارشي با عنوان اظهارنظرهاي كلي درخصوص لايحه برنامه هفتم توسعه منتشر كرد. با رعايت انصاف، اين گزارش به طرزي غيرمتعارف، همدلانه با دولت نوشته شده است. حتي از آنچه از نظر برخي كارشناسان به عنوان عيبهاي اساسي مطرح شده بود، به عنوان محاسن قابل تقدير ياد شد! اما همين گزارش هم ميگويد اين اولين برنامه در تاريخ برنامهريزي ايران است كه جدول منابع و مصارف ندارد. اين بسيار شگفتانگيز است.
رابطه مردم با حكومت خوب نيست
حكومت گرامي نيز بايد وقوف عميق پيدا كند كه اگر رابطهاش را با مردم خوب نكند، حتي برنامه باكيفيت هم اجرا نميشود. دادههاي گزارش سه جلدي وزارت كشور در سال 1395 با عنوان «وضعيت اجتماعي كشور» گواه اين است كه رابطه مردم با حكومت خوب نيست! حكومت بايد رابطهاش را با مردم بهبود دهد. ضمن اينكه رابطه مردم با مردم نيز چندان مبتني بر اعتماد نيست. البته در آن دوره، هزاران پله وضعيت نسبت به امروز بهتر بود.