سينما نيازمند يك شبكه مستقل تلويزيوني است
شاهپور محمدي
سينماگران اين كشور به يك رسانه ديداري و شنيداري مستقل جهت ارتباط بيشتر با مردم نياز دارند. موضوع مهمي كه مديران حوزه فرهنگ و رسانه كشور طي دهههاي گذشته تا به امروز توجهي به اين موضوع مهم نداشتهاند. عظمت و بزرگي هنر مدرن سينما و جايگاه رسا و ويژه اين تكنولوژي قرن بر كسي پوشيده نيست.بالغ بر يكصد سال است كه سينما در اين كشور به ثبت و ظهور رسيده و عده كثيري هنرمند و صاحب فكر و انديشه را با خود همراه ساخته است. اين مدت زمان طولاني، يك پتانسيل بزرگ فكري و انساني عظيمي را در اين سرزمين هنرپرور ايجاد كرده، بهگونهاي كه هماكنون طبق آمارهاي غيررسمي قريب به يك ميليون نفر سينماگر و علاقهمند به سينما در اين كشور وجود دارند كه قطعا اين تعداد اهل ذوق، ايده، آفرينش، تفكر و هنر، رقم قابل توجهي است.
اما اين دارايي بزرگ فرهنگي، يك رسانه رسمي براي نشان دادن استعدادهاي بالقوه هنري خود ندارد.
در دنياي تكنولوژيك امروز و با اين انبوهي وسايل ارتباط جمعي و تنوع كانالهاي ماهوارهاي و جنگ و رقابت رسانهاي، چرا جامعه سينمايي به اين بزرگي نبايد از يك شبكه مستقل تلويزيوني براي معرفي آثار هنري هنرمندان و انديشمندان خود، به شكل حرفهاي برخوردار باشد؟ اگر رسانه ملي اين كشور چنين توان و قدرت و ظرفيتي را داشته است كه انواع و اقسام شبكههاي كاربردي و تخصصي مثل سلامت، آموزش، ورزش و... حتي كانال مربوط به تبليغ و فروش كالا و... ايجاد كند، قطعا ميتوانست / ميتواند در كنار همين شبكهها، يك كانال مستقل نيز براي اهالي سينما و سينماگران اين كشور راهاندازي كند.
اما اينكه چرا چنين دغدغهاي از طرف مديران فرهنگي كشور طي ساليان گذشته براي ايجاد يك «شبكه سينمايي» وجود نداشته، همواره سوال بزرگ و بيپاسخي بوده است . به نظر ميرسد پديده بزرگي به نام «سينما» هنوز براي برخي سياستمداران و مديران و كارگزاران كلان فرهنگي كشور، به درستي جا نيفتاده و آنچنانكه بايد اهميتي ايجاد نكرده است. نبود فرد يا افراد دغدغهمند حرفهاي در راس مديريت سينما در دهههاي گذشته نيز باعث شده به چنين ايدهها و تفكرات فاخر و زيربنايي در وزارت ارشاد بهاي لازم داده نشود. ايدههايي كه جملگي ميتوانستند به رشد و پويايي بيشتر جامعه سينمايي كشور منجر شوند و سينماگران كشورمان نيز از اين ابزار ارتباطي فراگير براي ارايه بيشتر آثار هنري خود به مردم، محروم نمانند...! هماكنون نيز تاسيس اين شبكه يك امر لازم و ضروري است تا جامعه سينمايي بتواند به صورت تخصصي نيازمنديهاي رسانهاي خود را به شكل گسترده از طريق آنتن سراسري برطرف كند. سوالي كه همواره در حوزه رسانه ايجاد ميشود اينكه چرا به اندازهاي كه به عنوان مثال براي ورزش اين كشور در شبكههاي مختلف تلويزيوني بها داده ميشود، به سينماي اين كشور توجهي نميشود؟ حتي مظلوميت اين رشته و اين «هنر- صنعت» تا جايي است كه «هفت» تنها برنامه مربوط به سينما كه تحت امر حوزه رسانه ملي توليد ميشود، هماكنون به فراموشي رفته و انگار قرار نيست اين رسانه در مورد سينما و آدمهاي آن حرفي براي گفتن داشته باشد؟!
جالبتر اينكه هر زمان مديران رسانه اراده كنند اين برنامه براي سينماگران توليد ميشود و هر زمان احساس كنند كه سينما نيازمند چنين برنامهاي نيست، توليد آن را متوقف ميكنند...!
يا در زمان توليد آن نيز تصور تهيهكنندگان نهاد رسانه همواره بر اين است كه به هر شكل ممكن نگاههاي سليقهاي رسانه ملي را بايد در محتواي اين برنامه اِعمال كنند، بدون دقت نظر در اينكه چنين برنامههايي متعلق به سينماگران اين مرز و بوم بوده و بايد بدون هيچگونه دخل و تصرف و نگاههاي سليقهاي توليد شوند.
اصولا برنامههاي مختص سينما، بايد به دست خود اهالي و دستاندركاران سينماي كشور ساخته شوند و نه تهيهكنندگان رسانه ملي...!!
سينما يك « هنر- صنعت» تخصصي است و سازوكار پرداخت به اين رشته بايد بهگونهاي باشد كه تحت نظارت سينماگران حرفهاي كشور ساخته شود و رسانه صرفا برنامههاي توليدي مربوط به اين حوزه را پخش كرده و مسووليت فرستنده و آنتن را اِعمال كند.
وقتي سينماي اين كشور يك شبكهاي مستقل براي خود نداشته باشد و برنامههاي توليدي در مورد آن نيز بخواهد با نگاههاي سليقهاي ساخته شوند، جامعه سينمايي و عامه مردم محكوم خواهند بود به اينكه ديدگاههاي شخصي اعمال شده از طرف سازندگان چنين برنامههايي را به صورت يكجانبه بپذيرند كه عملا چنين رويكردي مورد رضايت اصحاب كثير سينما نخواهد بود.
بخش مهم موضوع نيز آنجايي است كه هرگونه رفتار و گفتار در اينگونه برنامهها، به اسم سينما و آدمهاي آن تمام شده و باعث ميشود سينما و دستاندركاران آن به آن شكل و صورتي كه بايد براي قاطبه مردم و علاقهمندان معرفي نشوند. اين موضوع تا جايي پيش ميرود كه گاه به سوءتفاهم و سوءبرداشت مردم در مورد برخي هنرمندان سينما نيز منجر ميشود كه توجه به اين مباحث مهم و ظريف، امري ضروري است. اگر مسوولان حوزه فرهنگ و سينماي كشور به دنبال كارهاي بنيادين در حوزه سينما هستند، بايد با كمك همديگر، تاسيس يك شبكه مستقل سينمايي را در اولويت برنامههاي خود قرار دهند. برنامههاي اين شبكه نيز همانگونه كه اشاره و تاكيد شد، بايد به دست خود هنرمندان تواناي سينما توليد شوند تا بتوانند تمامي اخبار و فعاليتهاي فرهنگي و هنري روزمره اصحاب اين هنر را در طيفي وسيع و بيكم و كاست و به شكل حرفهاي پوشش دهند. اگر چنين اتفاق مهمي براي سينما و دستاندركاران آن نيفتد، كماكان مديران رسانه ملي هر زمان دلشان خواست برنامهاي در مورد سينما توليد خواهند كرد و هر زمان تشخيص دهند كه سينما نيازمند برنامهسازي نيست، توليد آن را متوقف خواهند ساخت. چرخهاي كه به نفع طيف كثير حرفهاي و علاقهمند به سينماي اين كشور نبوده و يك پسرفت فرهنگي را در حوزه ارتباطات و رسانه ايجاد خواهد كرد. فراموش نكنيم كه در دنياي پيشرفته امروز، در اختيار گرفتن چنين شبكه رسانهاي براي معرفي سينما و سينماگران فرهيخته و صاحب ذوق و انديشه يك كشور، امري پيش پا افتاده بوده و توقع زيادي محسوب نميشود.
مستند ساز و منتقد