50 سال با 100 سال تنهايي
پيمان طالبي
همين چند روز پيش، انتشارات اميركبير بيستوهشتمين چاپ كتاب «صدسال تنهايي»، اثر جاودانه گابريل گارسيا ماركز را منتشر كرد. اين كتاب كه نخستين چاپ آن در سال 1353 منتشر شد، براي چهل و نهمين سال متوالي، حيات خود را در فضاي نشر ايران ازسر گرفت. زندهياد بهمن فرزانه، مترجم اين شاهكار فراموشنشدني، دو سال پيش از مرگش، در يادداشتي كه براي انتشار جديد كتاب در آن سال نوشت، درباره رمان ماركز گفته بود: «كتاب صد سال تنهايي، مثل يك درخت كهن صدساله است. چيدن چند شاخ و برگ خشك و اضافي به تنه درخت صدمهاي نميزند.»
زماني كه «صدسال تنهايي» براي نخستينبار به عالم كتاب عرضه شد، ناتاليا گينزبورگ، نويسنده مشهور ايتاليايي، درباره اين كتاب گفته بود: «...صد سال تنهايي را خواندم. مدتها بود اينچنين تحتتاثير كتابي واقع نشده بودم. اگر حقيقت داشته باشد كه ميگويند رمان مرده يا در احتضار است، پس در اين صورت همگي از جاي برخيزيم و به اين آخرين رمان سلام بگوييم.» از سال 1967 كه «صدسال تنهايي» در تيراژ 8000 نسخه در آرژانتين چاپ شد، تا امروز 56 سال ميگذرد و رمان هنوز نمرده و به حياتش ادامه ميدهد. اما بيراه نيست اگر بگوييم ارتباط مخاطبان و ازجمله مخاطبان فارسيزبان با آثار كلاسيك و بزرگ ادبيات داستاني جهان، كمتر شده و كتابها و نويسندگان تازهاي جاي خود را در كتابخانههاي علاقهمندان مطالعه باز كردهاند. شايد بد نباشد كه بزنگاههاي اينچنيني، نظير همين 50 سالگي يك رمان بزرگ در يك كشور خاورميانهاي را به فال نيك بگيريم و هرازگاهي بازگشتي به كلاسيكها داشته باشيم. ايتالو كالوينو، زماني در كتابي به نام «چرا بايد كلاسيكها را خواند؟» آثار كلاسيك را شامل كتابهايي دانسته بود كه پيوسته در موردشان ميشنويم: «دارم دوباره ميخوانمش»؛ آثاري كه براي خوانندگان و دوستدارانش، ثروتي ارزشمند ميسازند. كالوينو هر بازخواني اثر كلاسيك را كشفي نو ميدانست همانند خواندن نخستينباره آن. اثر كلاسيك از اين منظر كتابي است كه «هرگز همه آنچه را كه براي گفتن دارد، نميگويد.»
ميگويند ماركز براي نوشتن «صدسال تنهايي»، 15 ماه خود را در خانه حبس كرده بود. با يك حساب سرانگشتي، فهميدم كه خواندن نتيجه اين 15 ماه تلاش، 15 روز بيشتر زمان نميبرد. تازه، لازم هم نيست كه خودتان را در خانه حبس كنيد! متن كتاب در نسخه انتشارات اميركبير با ترجمه بهمن فرزانه، 460 صفحه است. يعني اگر فقط روزي 30 صفحه از اين اثر جاودان را بخوانيم، 15 روزه ميشود تمامش كرد. فكر نميكنم خواندن اين ميزان كتاب در روز، احتياجي به خود را در خانه حبس كردن داشته باشد!