• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5554 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۲ مرداد

سخنگوي جبهه اصلاحات ازكنشگري اين جريان در انتخابات 1402 مي‌گويد

برای اعتماد ازدست رفته

حكومت بايد ناز مردم را بخرد

 

مهدي بيك اوغلي

اگر اتمسفر سياسي كشور را ذيل 2جريان اصلي و اثرگذار «راست و چپ» يا« اصولگرا و اصلاح‌طلب» تعريف كنيم، در آن صورت نحوه كنشگري هركدام از اين طيف‌ها و جناح‌ها داراي اهميت خواهد بود. هرچند ظهور نسل z و دوران شبكه‌هاي اجتماعي باعث شده برخي تحليلگران از پايان كنشگري سياسي سنتي سخن بگويند، اما واقعيت آن است هنوز جايگزيني براي اين دو جريان سياسي در ايران نمي‌توان متصور شد . برخي تحليلگران معتقدند هركدام از اين دو جريان كه بتوانند، نسبت نزديك‌تري ميان گفتمان خود و نسل‌هاي جديد شكل دهند از اقبال بيشتري برخوردار خواهند شد.

جريان اصلاحات به عنوان نماد چپ مدرن در ايران كه پس از انتخابات سال76 و پيروزي سيد محمد خاتمي گفتماني متفاوت را در فضاي سياسي كشور شكل داد، تاريخ پر فراز و فرودي را از سال 57 تا به امروز پشت سر گذاشته است. تكيه بر شعارهايي چون مشاركت زنان، شايسته‌سالاري، تنش‌زدايي، مردم‌سالاري، تخصص‌گرايي و... به عنوان مهم‌ترين شعارهاي اين جريان، اصلاح‌طلبان را در نزديك‌ترين فاصله با نسل‌هاي جوان قرار داده است. معادله نظارت استصوابي اما همچنان مهم‌ترين مانعي است كه ميان اصلاح‌طلبان و گروه‌هاي سمپات آنان فاصله انداخته است. طيف‌هاي راديكال جناح راست به درستي دريافته‌اند كه حضور چهره‌هاي اصلي اصلاح‌طلب، هرگز فرصتي براي فتح و پيروزي در اختيار آنان قرار نمي‌دهد؛ اين‌گونه است كه اميد به استصواب بسته‌اند، حتي اگر به قيمت كاهش مشاركت و از ميان رفتن شور و نشاط انتخاباتي تمام شود. براي آگاهي از كم و كيف ديدگاه‌هاي اصلاح‌طلبان گفت‌وگويي را با جواد امام، سخنگوي جبهه اصلاحات ترتيب داديم تا درباره فضاي انتخابات و راه‌هاي افزايش مشاركت بحث و تبادل نظر كنيم. امام با اشاره به اظهارات چهره‌هايي مانند غلامعلي حداد عادل و... معتقد است اصولگرايان به دنبال انداختن توپ كاهش مشاركت به زمين اصلاح‌طلبان هستند. رويكردي كه از منظر اين فعال سياسي نتيجه‌اي براي آنان در پي نخواهد داشت.

 

با قانون جديد انتخابات مصوب مجلس يازدهم، فضاي خاصي در انتخابات شكل گرفته است. تحليل شما از قانون انتخابات و اتمسفر پيراموني آن چيست؟

به نظر مي‌رسد، برخي افراد و جريانات به عمد شرايطي به وجود آورده‌اند تا انگيزه مردم براي حضور در انتخابات كاهش يابد. اين جريانات نگران هستند كه اگر بستر برگزاري يك انتخابات آزاد فراهم شود، مشاركت‌ها افزايش يافته، زمينه توفيق اين جريان اقتدارگرا فراهم شود. اين جريانات تماميت‌خواه، ساير افراد و گروه‌هاي سياسي را حذف كرده تا مردم ميلي به حضور در انتخابات نداشته باشند و فرصت براي پيروزي اين طيف فراهم شود. طبيعي است اگر زمينه مشاركت مردم در انتخابات فراهم شود، گفته حدادعادل براي شكل‌گيري مجلسي انقلابي‌تر از مجلس يازدهم عملي نمي‌شود. نمايندگاني كه در مجلس يازدهم هستند نسبتي با مطالبات اكثريت جامعه ندارند. عملكرد دولت انقلابي و مجلس انقلابي هم در حوزه‌هاي مختلف به تصوير كشيده شده است. عملكرد دولت و مجلس در حوزه معيشت و مشكلات اقتصادي است كه مردم را به چاه‌هاي ويل فقر كشانده است. حكومت اگر واقعا به فكر انتخابات حداكثري است بايد در درجه نخست اعتماد از دست رفته مردم را باز مي‌گرداند، نه اينكه به سمت محدوديت‌ها و فيلترينگ بيشتر حركت مي‌كرد و رويه‌هاي غلطي كه مورد نقد و اعتراض جامعه است را به قانون بدل كند. مردم امروز انتقادات زيادي به عملكرد مجلس و دولت انقلابي دارند. اين ساختار يكدست اعتماد مردم را از ميان برده، حق انتخاب شدن و انتخاب كردن را از آنها سلب كرده و فشارهاي معيشتي دامنه‌دار را برآنان وارد ساخته است. كافي است آمارهاي مهاجرت از ايران بررسي شود تا متوجه عملكرد مسوولان شد و درك كرد كه مردم با چه دشواري‌هايي دست به گريبانند. مهاجرت از ايران ديگر مختص به نخبگان و استعدادها نيست، بسياري از صاحبان سرمايه و كسب و كار، متخصصان و مردم عادي راهي ساير كشورها مي‌شوند تا به عنوان يك شهروند زندگي عادي را تجربه كنند.

شما مي‌گوييد، « نمي‌گذارند»، اما چه كساني نمي‌گذارند؛ آيا از كليت سيستم صحبت مي‌كنيد يا جريان خاصي كه خود را فراتر از قانون مي‌داند؟ چون راس هرم تصميم‌سازي در اين كشور تا به امروز 3بار از ضرورت برگزاري انتخابات رقابتي، آزاد و سالم سخن گفته است.

به هر حال جرياني خاص كه برگرفته از رويكرد فكري جريان مصباح و انجمن حجتيه است، امروز سكان هدايت ساختار مديريتي كشور در بخش‌هاي اجرايي، تقنيني و مديريتي كشور را به دست گرفته است. با تسلط اين جريان نه تنها موضوعيت انتخابات از بين رفته و بي‌معني شده، بلكه نهادهاي انتخاباتي هم از كاركرد اصلي خود دور شده‌اند. آقايان طرحي را در مجلس براي اصلاح قانون انتخابات پيش برده‌اند كه قبلا با اصرار نمايندگان به مجمع رفته بود، سپس بدون بازگرداندن اين قانون و پند گرفتن از آن، مجدد بررسي و به صورت ضرب‌الاجلي اين قانون تصويب شد تا زمينه مشاركت به حداقل برسد و افراد داراي مقبوليت وارد صحنه نشوند.

چرا فكر مي‌كنيد اين قانون ضد مشاركتي است؟

دلايل زيادي وجود دارد؛ مثلا در قانون جديد بحث پيش ثبت‌نام‌ها گنجانده شده است، بدون اينكه زمينه‌هاي آن فراهم شده باشد. در قانون جديد آمده، افرادي كه پيش‌ثبت‌نام مي‌كنند بايد كد رهگيري دريافت كنند. اما هيچ كدام از ثبت‌نام‌ها تا به امروز با كد رهگيري نبوده است. اين در حالي است كه بر اساس قانون جديد پيش‌ثبت‌نام بدون دريافت كد رهگيري به منزله رد ثبت نام است. از سوي ديگر اسم اين مرحله را پيش‌ثبت‌نام گذاشته‌اند، اما در واقع ثبت‌نام نهايي است، چون افرادي كه از اين مرحله عبور نكنند، نمي‌توانند در مراحل‌نهايي انتخابات ورودي داشته باشند. ثبت‌نام در شرايطي آغاز شده كه دعوت از معتمدان صورت نگرفته است. ضمن اينكه هنوز هيات‌هاي اجرايي انتخابات شكل نگرفته‌اند. همه اين كاستي‌ها بر اثر تصويب قانون انتخابات با عجله و با اهداف خاص است. اين روند ايجاد شده، چون جريان تماميت‌خواه مي‌داند مشاركت بالا به معناي شكست آنهاست، بنابراين تلاش مي‌كند تا زمينه كاهش مشاركت در انتخابات را فراهم سازد. از اين منظر هرآنچه راه براي حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات وجود داشت، مسدود شده است، بعد انتظار دارند اصلاح‌طلبان با دست بسته و ذيل شرايطي كه تناسبي با مطالبات مردم و حقوق اساسي ملت ندارد، اجبارا مردم را دعوت به حضور در انتخابات كنند. اما همه بايد بدانند مردم با دعوت هيچ فرد و جرياني وارد انتخابات نمي‌شوند. مردم آگاهند و تنها زماني در انتخاباتي شركت مي‌كنند كه احساس كنند حضورشان تعيين‌كننده و اثرگذار است. اگر قرار باشد، اعتماد از مردم سلب شود و حكومت هم هيچ تلاشي براي بازگشت اعتماد از دست رفته مردم نكند، مردم خودشان تصميم‌گيري مي‌كنند.

برخي چهره‌هاي اصولگرا اين روزها قصد دارند توپ عدم مشاركت در انتخابات را به زمين اصلاح‌طلبان بيندازند. غلامعلي حدادعادل اخيرا اعلام كرده كه اصلاح‌طلب‌ها فعلا ناز كرده و نهايتا هم در انتخابات شركت مي‌كنند. واقعا اين‌گونه است؟

اصلاح‌طلبان ناز نمي‌كنند، بلكه در حال تشريح و تحليل واقعيت‌هاي موجود هستند.تلاش مي‌كنند حجت را تمام كرده و به حاكميت نشان دهند انتخابات و جمهوريت چه ملزوماتي دارد و حاكميت چگونه مي‌تواند مردم را با خود همراه كند. حداد عادل مي‌گويد اصلاح‌طلبان، اول ناز كرده و بعد شركت مي‌كنند! لازم نيست ناز اصلاح‌طلبان را بخرد، حاكميت بايد ناز مردمي را بخرد كه در همه برهه‌ها از كشور و جمهوري اسلامي دفاع كرده‌اند اما امروز در شرايط دشوار اقتصادي، ارتباطي، اجتماعي و... قرار دارند و محدوديت‌هاي فراواني از سوي سياستگذاران پيش پاي آنان قرار داده شده است. نظرسنجي‌ها حاكي است وضعيت انتخابات 1402 در امتداد وضعيت انتخابات سال‌هاي 1400 و 98 خواهد بود.

اما پس از رخدادهاي اعتراضي 1401 بسياري از متوليان و تصميم‌گيران كشور به مردم وعده اصلاح روند موجود را دادند. پس از اين وعده‌ها بسياري از فعالان سياسي از مردم خواستند تا خيابان را ترك كرده و مطالبات خود را از طريق روش‌هاي مدني و انتخاباتي دنبال كنند. آيا اين وعده‌ها محقق شده است؟

نه‌تنها وعده‌هاي اصلاحي حكومت محقق نشده است، بلكه در بخش‌هايي چون فيلترينگ، قانون جديد انتخابات، قانون حجاب و عفاف و ... بر حجم محدوديت‌ها افزوده شده است.به نظر مي‌رسد، نوعي لجبازي با مردم در سيستم شكل گرفته؛ اين روند در نقطه مقابل جمهوريت نظام است. جريان اصلاح‌طلب نسبت به اين شرايط نگران است، اين جريان به دنبال براندازي نيست، اما احساس مي‌كند كه اين رفتارهاي حاكميتي، نوعي خودبراندازي است. قوانين جديد، نوعي خود‌تحريمي است. برخي جريانات قصد دارند هزينه و مسووليت تحريمي كه خودشان رقم زدند را به گردن اصلاحات بيندازند. بر اين اساس است كه راديكال‌هاي راست اخبار كذبي در خصوص اختلاف در اردوگاه اصلاحات منتشر مي‌كنند. اما جريان اصلاح‌طلب به‌‌رغم همه مشكلات، منسجم و همراه به دنبال پيگيري مطالبات مردم هستند. جريان مقابل اما تنها تلاش مي‌كند زمينه پيروزي يك اقليت خاص را فراهم كند كه نه مردم را مي‌بيند نه سلايق مختلف را بر مي‌تابد و نه اساسا به راي مردم و جمهوريت اعتقادي دارد. چهره‌هاي اصولگرا تلاش مي‌كنند مشكلات انتخابات را متوجه اصلاح‌طلبان كنند اما مسوولاني بايد پاسخگوي وضعيت فعلي كشور باشند كه بر خلاف مسير مردم و قانون اساسي حركت مي‌كنند.

برخي معتقدند در برخي لايه‌هاي سياستگذار كشور، دست‌هايی در كار است كه سيستم را به سمت وادي‌هاي خطرناك رهنمون سازد. حتي با محاسبه‌هاي بسيار ساده هم مي‌توان متوجه شد كه چنين مسدودسازي‌هايي در مسير كنشگري‌هاي معقول مردم باعث فوران مطالبات عمومي خواهد شد. نظر شما درباره اين خودتحريمي‌ها چيست؟

آقاي خاتمي به عنوان يكي از دلسوزان كشور، رييس‌جمهور سابق و رهبر جريان اصلاحات اتمام حجت كرده‌اند. بيانيه اخير جبهه اصلاحات هم در همين راستاست، اما توجهي به اين هشدارها نمي‌شود. وقتي صحبت از بسترهاي افزايش مشاركت در انتخابات مي‌شود، مي‌گويند كه اصلاح‌طلبان ناز مي‌كنند! دوستان، شهروندان جامعه را به رسميت نمي‌شناسند، حق حاكميت بر سرنوشت مردم را قبول ندارند و از مشاركت بالا مي‌ترسند، بعد اصلاحات را مسوول مشكلات معرفي مي‌كنند.

مانند بسياري از برهه‌ها رخدادهاي عجيبي در فضاي دروني و بيروني شكل گرفته است. امريكا بر حضور نظامي خود در خليج فارس افزوده است. رقباي ايران در حال سرمايه‌گذاري و برنامه‌ريزي‌هاي گسترده هستند و دورنمايي از لغو تحريم‌ها مشاهده نمي‌شود. در سطوح داخلي هم، روند نزولي شاخص‌هاي اقتصادي ادامه دارد در ساير بخش‌هاي فرهنگي و اجتماعي و... هم مشكلات زيادي به چشم مي‌خورد. سيستم براي عبور از اين چالش‌ها چه بايد بكند؟

هرحكومتي با تكيه بر مشاركت‌هاي عمومي است كه مي‌تواند چالش‌هايش را پشت سر بگذارد. حكومت‌ها هر اندازه از مردم‌شان دور شوند با تهديدات جدي‌تري مواجه مي‌شوند، به اين دليل است كه در دوران مدرن، جمهوريت طراحي شد تا هر چند سال يك بار ساختارهاي تصميم‌ساز در معرض راي عمومي مردم قرار گرفته و محك زده شوند. اميدواريم كه حاكميت ايران هم مطالبات مردم را در راس قرار داده و زمينه مشاركت آنها را فراهم سازد.

با اين توضيحات مي‌توانيد شفاف بگویيد راهبرد اصلاح‌طلبان در انتخابات 1402 چيست؟

راهبرد اصلاح‌طلب‌ها در اين دوره از انتخابات كه در بيانيه جبهه اصلاحات هم مورد تاكيد قرار گرفت، راهبرد 15بندي سيد محمد خاتمي است.اميدواريم حاكميت بندهاي اين بيانيه را مورد توجه قرار داده و زمينه ارتباط نزديك با مردم و مطالبات مردم را فراهم سازد.

مهم مردم هستند نه اصلاح‌طلبان، اصولگرايان و... اگر اين احزاب اهميت و ظرفيتي دارند در نزديكي به مطالبات مردم است. اگر قرار باشد هزينه عدم مشاركت مردم در انتخابات به گردن اصلاح‌طلبان بيفتد ابتدا بايد زمينه‌هاي مشاركت فراهم شود، بعد مسوولي براي موضوع مشاركت تعيين شود.البته مردم كاملا آگاهند و مي‌دانند كدام دسته، گروه و جريان، تماميت‌خواه هستند و مطالبات آنها را كنار گذاشته‌اند.

 


  راهبرد اصلاح طلب ها در این دوره از انتخابات راهبرد 15بندی سید محمد خاتمی است
  جریان اصلاح طلب به دنبال براندازی نیست، اما احساس می کند که برخی رفتارهای حاکمیتی، نوعی خودبراندازی است
  مهاجرت از ایران دیگر مختص به نخبگان و استعدادها نیست، بسیاری از صاحبان سرمایه و کسب و کار، متخصصان و مردم عادی راهی سایر کشورها می شوند تا به عنوان یک شهروند زندگی عادی را تجربه کنند
  قانون جدید آمده، افرادی که پیش ثبت‌نام می کنند باید کد رهگیری دریافت کنند، اما هیچ کدام از ثبت نام ها تا به امروز با کد رهگیری نبوده است
  حکومت ها هر اندازه از مردم‌شان دور شوند با تهدیدات جدی تری مواجه می شوند
  وقتی صحبت از بسترهای افزایش مشارکت در انتخابات می شود، می گویند که اصلاح طلبان ناز می کنند!

 

 

 

مهدي بيك اوغلي

اگر اتمسفر سياسي كشور را ذيل 2جريان اصلي و اثرگذار «راست و چپ» يا« اصولگرا و اصلاح‌طلب» تعريف كنيم، در آن صورت نحوه كنشگري هركدام از اين طيف‌ها و جناح‌ها داراي اهميت خواهد بود. هرچند ظهور نسل z و دوران شبكه‌هاي اجتماعي باعث شده برخي تحليلگران از پايان كنشگري سياسي سنتي سخن بگويند، اما واقعيت آن است هنوز جايگزيني براي اين دو جريان سياسي در ايران نمي‌توان متصور شد . برخي تحليلگران معتقدند هركدام از اين دو جريان كه بتوانند، نسبت نزديك‌تري ميان گفتمان خود و نسل‌هاي جديد شكل دهند از اقبال بيشتري برخوردار خواهند شد.

جريان اصلاحات به عنوان نماد چپ مدرن در ايران كه پس از انتخابات سال76 و پيروزي سيد محمد خاتمي گفتماني متفاوت را در فضاي سياسي كشور شكل داد، تاريخ پر فراز و فرودي را از سال 57 تا به امروز پشت سر گذاشته است. تكيه بر شعارهايي چون مشاركت زنان، شايسته‌سالاري، تنش‌زدايي، مردم‌سالاري، تخصص‌گرايي و... به عنوان مهم‌ترين شعارهاي اين جريان، اصلاح‌طلبان را در نزديك‌ترين فاصله با نسل‌هاي جوان قرار داده است. معادله نظارت استصوابي اما همچنان مهم‌ترين مانعي است كه ميان اصلاح‌طلبان و گروه‌هاي سمپات آنان فاصله انداخته است. طيف‌هاي راديكال جناح راست به درستي دريافته‌اند كه حضور چهره‌هاي اصلي اصلاح‌طلب، هرگز فرصتي براي فتح و پيروزي در اختيار آنان قرار نمي‌دهد؛ اين‌گونه است كه اميد به استصواب بسته‌اند، حتي اگر به قيمت كاهش مشاركت و از ميان رفتن شور و نشاط انتخاباتي تمام شود. براي آگاهي از كم و كيف ديدگاه‌هاي اصلاح‌طلبان گفت‌وگويي را با جواد امام، سخنگوي جبهه اصلاحات ترتيب داديم تا درباره فضاي انتخابات و راه‌هاي افزايش مشاركت بحث و تبادل نظر كنيم. امام با اشاره به اظهارات چهره‌هايي مانند غلامعلي حداد عادل و... معتقد است اصولگرايان به دنبال انداختن توپ كاهش مشاركت به زمين اصلاح‌طلبان هستند. رويكردي كه از منظر اين فعال سياسي نتيجه‌اي براي آنان در پي نخواهد داشت.

 

با قانون جديد انتخابات مصوب مجلس يازدهم، فضاي خاصي در انتخابات شكل گرفته است. تحليل شما از قانون انتخابات و اتمسفر پيراموني آن چيست؟

به نظر مي‌رسد، برخي افراد و جريانات به عمد شرايطي به وجود آورده‌اند تا انگيزه مردم براي حضور در انتخابات كاهش يابد. اين جريانات نگران هستند كه اگر بستر برگزاري يك انتخابات آزاد فراهم شود، مشاركت‌ها افزايش يافته، زمينه توفيق اين جريان اقتدارگرا فراهم شود. اين جريانات تماميت‌خواه، ساير افراد و گروه‌هاي سياسي را حذف كرده تا مردم ميلي به حضور در انتخابات نداشته باشند و فرصت براي پيروزي اين طيف فراهم شود. طبيعي است اگر زمينه مشاركت مردم در انتخابات فراهم شود، گفته حدادعادل براي شكل‌گيري مجلسي انقلابي‌تر از مجلس يازدهم عملي نمي‌شود. نمايندگاني كه در مجلس يازدهم هستند نسبتي با مطالبات اكثريت جامعه ندارند. عملكرد دولت انقلابي و مجلس انقلابي هم در حوزه‌هاي مختلف به تصوير كشيده شده است. عملكرد دولت و مجلس در حوزه معيشت و مشكلات اقتصادي است كه مردم را به چاه‌هاي ويل فقر كشانده است. حكومت اگر واقعا به فكر انتخابات حداكثري است بايد در درجه نخست اعتماد از دست رفته مردم را باز مي‌گرداند، نه اينكه به سمت محدوديت‌ها و فيلترينگ بيشتر حركت مي‌كرد و رويه‌هاي غلطي كه مورد نقد و اعتراض جامعه است را به قانون بدل كند. مردم امروز انتقادات زيادي به عملكرد مجلس و دولت انقلابي دارند. اين ساختار يكدست اعتماد مردم را از ميان برده، حق انتخاب شدن و انتخاب كردن را از آنها سلب كرده و فشارهاي معيشتي دامنه‌دار را برآنان وارد ساخته است. كافي است آمارهاي مهاجرت از ايران بررسي شود تا متوجه عملكرد مسوولان شد و درك كرد كه مردم با چه دشواري‌هايي دست به گريبانند. مهاجرت از ايران ديگر مختص به نخبگان و استعدادها نيست، بسياري از صاحبان سرمايه و كسب و كار، متخصصان و مردم عادي راهي ساير كشورها مي‌شوند تا به عنوان يك شهروند زندگي عادي را تجربه كنند.

شما مي‌گوييد، « نمي‌گذارند»، اما چه كساني نمي‌گذارند؛ آيا از كليت سيستم صحبت مي‌كنيد يا جريان خاصي كه خود را فراتر از قانون مي‌داند؟ چون راس هرم تصميم‌سازي در اين كشور تا به امروز 3بار از ضرورت برگزاري انتخابات رقابتي، آزاد و سالم سخن گفته است.

به هر حال جرياني خاص كه برگرفته از رويكرد فكري جريان مصباح و انجمن حجتيه است، امروز سكان هدايت ساختار مديريتي كشور در بخش‌هاي اجرايي، تقنيني و مديريتي كشور را به دست گرفته است. با تسلط اين جريان نه تنها موضوعيت انتخابات از بين رفته و بي‌معني شده، بلكه نهادهاي انتخاباتي هم از كاركرد اصلي خود دور شده‌اند. آقايان طرحي را در مجلس براي اصلاح قانون انتخابات پيش برده‌اند كه قبلا با اصرار نمايندگان به مجمع رفته بود، سپس بدون بازگرداندن اين قانون و پند گرفتن از آن، مجدد بررسي و به صورت ضرب‌الاجلي اين قانون تصويب شد تا زمينه مشاركت به حداقل برسد و افراد داراي مقبوليت وارد صحنه نشوند.

چرا فكر مي‌كنيد اين قانون ضد مشاركتي است؟

دلايل زيادي وجود دارد؛ مثلا در قانون جديد بحث پيش ثبت‌نام‌ها گنجانده شده است، بدون اينكه زمينه‌هاي آن فراهم شده باشد. در قانون جديد آمده، افرادي كه پيش‌ثبت‌نام مي‌كنند بايد كد رهگيري دريافت كنند. اما هيچ كدام از ثبت‌نام‌ها تا به امروز با كد رهگيري نبوده است. اين در حالي است كه بر اساس قانون جديد پيش‌ثبت‌نام بدون دريافت كد رهگيري به منزله رد ثبت نام است. از سوي ديگر اسم اين مرحله را پيش‌ثبت‌نام گذاشته‌اند، اما در واقع ثبت‌نام نهايي است، چون افرادي كه از اين مرحله عبور نكنند، نمي‌توانند در مراحل‌نهايي انتخابات ورودي داشته باشند. ثبت‌نام در شرايطي آغاز شده كه دعوت از معتمدان صورت نگرفته است. ضمن اينكه هنوز هيات‌هاي اجرايي انتخابات شكل نگرفته‌اند. همه اين كاستي‌ها بر اثر تصويب قانون انتخابات با عجله و با اهداف خاص است. اين روند ايجاد شده، چون جريان تماميت‌خواه مي‌داند مشاركت بالا به معناي شكست آنهاست، بنابراين تلاش مي‌كند تا زمينه كاهش مشاركت در انتخابات را فراهم سازد. از اين منظر هرآنچه راه براي حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات وجود داشت، مسدود شده است، بعد انتظار دارند اصلاح‌طلبان با دست بسته و ذيل شرايطي كه تناسبي با مطالبات مردم و حقوق اساسي ملت ندارد، اجبارا مردم را دعوت به حضور در انتخابات كنند. اما همه بايد بدانند مردم با دعوت هيچ فرد و جرياني وارد انتخابات نمي‌شوند. مردم آگاهند و تنها زماني در انتخاباتي شركت مي‌كنند كه احساس كنند حضورشان تعيين‌كننده و اثرگذار است. اگر قرار باشد، اعتماد از مردم سلب شود و حكومت هم هيچ تلاشي براي بازگشت اعتماد از دست رفته مردم نكند، مردم خودشان تصميم‌گيري مي‌كنند.

برخي چهره‌هاي اصولگرا اين روزها قصد دارند توپ عدم مشاركت در انتخابات را به زمين اصلاح‌طلبان بيندازند. غلامعلي حدادعادل اخيرا اعلام كرده كه اصلاح‌طلب‌ها فعلا ناز كرده و نهايتا هم در انتخابات شركت مي‌كنند. واقعا اين‌گونه است؟

اصلاح‌طلبان ناز نمي‌كنند، بلكه در حال تشريح و تحليل واقعيت‌هاي موجود هستند.تلاش مي‌كنند حجت را تمام كرده و به حاكميت نشان دهند انتخابات و جمهوريت چه ملزوماتي دارد و حاكميت چگونه مي‌تواند مردم را با خود همراه كند. حداد عادل مي‌گويد اصلاح‌طلبان، اول ناز كرده و بعد شركت مي‌كنند! لازم نيست ناز اصلاح‌طلبان را بخرد، حاكميت بايد ناز مردمي را بخرد كه در همه برهه‌ها از كشور و جمهوري اسلامي دفاع كرده‌اند اما امروز در شرايط دشوار اقتصادي، ارتباطي، اجتماعي و... قرار دارند و محدوديت‌هاي فراواني از سوي سياستگذاران پيش پاي آنان قرار داده شده است. نظرسنجي‌ها حاكي است وضعيت انتخابات 1402 در امتداد وضعيت انتخابات سال‌هاي 1400 و 98 خواهد بود.

اما پس از رخدادهاي اعتراضي 1401 بسياري از متوليان و تصميم‌گيران كشور به مردم وعده اصلاح روند موجود را دادند. پس از اين وعده‌ها بسياري از فعالان سياسي از مردم خواستند تا خيابان را ترك كرده و مطالبات خود را از طريق روش‌هاي مدني و انتخاباتي دنبال كنند. آيا اين وعده‌ها محقق شده است؟

نه‌تنها وعده‌هاي اصلاحي حكومت محقق نشده است، بلكه در بخش‌هايي چون فيلترينگ، قانون جديد انتخابات، قانون حجاب و عفاف و ... بر حجم محدوديت‌ها افزوده شده است.به نظر مي‌رسد، نوعي لجبازي با مردم در سيستم شكل گرفته؛ اين روند در نقطه مقابل جمهوريت نظام است. جريان اصلاح‌طلب نسبت به اين شرايط نگران است، اين جريان به دنبال براندازي نيست، اما احساس مي‌كند كه اين رفتارهاي حاكميتي، نوعي خودبراندازي است. قوانين جديد، نوعي خود‌تحريمي است. برخي جريانات قصد دارند هزينه و مسووليت تحريمي كه خودشان رقم زدند را به گردن اصلاحات بيندازند. بر اين اساس است كه راديكال‌هاي راست اخبار كذبي در خصوص اختلاف در اردوگاه اصلاحات منتشر مي‌كنند. اما جريان اصلاح‌طلب به‌‌رغم همه مشكلات، منسجم و همراه به دنبال پيگيري مطالبات مردم هستند. جريان مقابل اما تنها تلاش مي‌كند زمينه پيروزي يك اقليت خاص را فراهم كند كه نه مردم را مي‌بيند نه سلايق مختلف را بر مي‌تابد و نه اساسا به راي مردم و جمهوريت اعتقادي دارد. چهره‌هاي اصولگرا تلاش مي‌كنند مشكلات انتخابات را متوجه اصلاح‌طلبان كنند اما مسوولاني بايد پاسخگوي وضعيت فعلي كشور باشند كه بر خلاف مسير مردم و قانون اساسي حركت مي‌كنند.

برخي معتقدند در برخي لايه‌هاي سياستگذار كشور، دست‌هايی در كار است كه سيستم را به سمت وادي‌هاي خطرناك رهنمون سازد. حتي با محاسبه‌هاي بسيار ساده هم مي‌توان متوجه شد كه چنين مسدودسازي‌هايي در مسير كنشگري‌هاي معقول مردم باعث فوران مطالبات عمومي خواهد شد. نظر شما درباره اين خودتحريمي‌ها چيست؟

آقاي خاتمي به عنوان يكي از دلسوزان كشور، رييس‌جمهور سابق و رهبر جريان اصلاحات اتمام حجت كرده‌اند. بيانيه اخير جبهه اصلاحات هم در همين راستاست، اما توجهي به اين هشدارها نمي‌شود. وقتي صحبت از بسترهاي افزايش مشاركت در انتخابات مي‌شود، مي‌گويند كه اصلاح‌طلبان ناز مي‌كنند! دوستان، شهروندان جامعه را به رسميت نمي‌شناسند، حق حاكميت بر سرنوشت مردم را قبول ندارند و از مشاركت بالا مي‌ترسند، بعد اصلاحات را مسوول مشكلات معرفي مي‌كنند.

مانند بسياري از برهه‌ها رخدادهاي عجيبي در فضاي دروني و بيروني شكل گرفته است. امريكا بر حضور نظامي خود در خليج فارس افزوده است. رقباي ايران در حال سرمايه‌گذاري و برنامه‌ريزي‌هاي گسترده هستند و دورنمايي از لغو تحريم‌ها مشاهده نمي‌شود. در سطوح داخلي هم، روند نزولي شاخص‌هاي اقتصادي ادامه دارد در ساير بخش‌هاي فرهنگي و اجتماعي و... هم مشكلات زيادي به چشم مي‌خورد. سيستم براي عبور از اين چالش‌ها چه بايد بكند؟

هرحكومتي با تكيه بر مشاركت‌هاي عمومي است كه مي‌تواند چالش‌هايش را پشت سر بگذارد. حكومت‌ها هر اندازه از مردم‌شان دور شوند با تهديدات جدي‌تري مواجه مي‌شوند، به اين دليل است كه در دوران مدرن، جمهوريت طراحي شد تا هر چند سال يك بار ساختارهاي تصميم‌ساز در معرض راي عمومي مردم قرار گرفته و محك زده شوند. اميدواريم كه حاكميت ايران هم مطالبات مردم را در راس قرار داده و زمينه مشاركت آنها را فراهم سازد.

با اين توضيحات مي‌توانيد شفاف بگویيد راهبرد اصلاح‌طلبان در انتخابات 1402 چيست؟

راهبرد اصلاح‌طلب‌ها در اين دوره از انتخابات كه در بيانيه جبهه اصلاحات هم مورد تاكيد قرار گرفت، راهبرد 15بندي سيد محمد خاتمي است.اميدواريم حاكميت بندهاي اين بيانيه را مورد توجه قرار داده و زمينه ارتباط نزديك با مردم و مطالبات مردم را فراهم سازد.

مهم مردم هستند نه اصلاح‌طلبان، اصولگرايان و... اگر اين احزاب اهميت و ظرفيتي دارند در نزديكي به مطالبات مردم است. اگر قرار باشد هزينه عدم مشاركت مردم در انتخابات به گردن اصلاح‌طلبان بيفتد ابتدا بايد زمينه‌هاي مشاركت فراهم شود، بعد مسوولي براي موضوع مشاركت تعيين شود.البته مردم كاملا آگاهند و مي‌دانند كدام دسته، گروه و جريان، تماميت‌خواه هستند و مطالبات آنها را كنار گذاشته‌اند.

 


  راهبرد اصلاح طلب ها در این دوره از انتخابات راهبرد 15بندی سید محمد خاتمی است
  جریان اصلاح طلب به دنبال براندازی نیست، اما احساس می کند که برخی رفتارهای حاکمیتی، نوعی خودبراندازی است
  مهاجرت از ایران دیگر مختص به نخبگان و استعدادها نیست، بسیاری از صاحبان سرمایه و کسب و کار، متخصصان و مردم عادی راهی سایر کشورها می شوند تا به عنوان یک شهروند زندگی عادی را تجربه کنند
  قانون جدید آمده، افرادی که پیش ثبت‌نام می کنند باید کد رهگیری دریافت کنند، اما هیچ کدام از ثبت نام ها تا به امروز با کد رهگیری نبوده است
  حکومت ها هر اندازه از مردم‌شان دور شوند با تهدیدات جدی تری مواجه می شوند
  وقتی صحبت از بسترهای افزایش مشارکت در انتخابات می شود، می گویند که اصلاح طلبان ناز می کنند!

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون