آلمان به عنوان يكي از بزرگترين اقتصادهاي جهان چگونه درگير چالش شده است؟
عقبگرد اقتصادي
سهم بخش فناوري آلمان از توليد ناخالص داخلي، نصف امريكا و فرانسه است
محمدرضا ستاري
مجله اكونوميست در تازهترين گزارش خود از وضعيت اقتصادي آلمان آورده است: ما 25 سال قبل آلمان را مرد بيمار اتحاديه اروپا ناميده بوديم؛ زماني كه پيامدهاي ادغام دو آلمان به همراه كاهش تقاضاي صادراتي، نه تنها اين كشور را دچار چالش كرده بود، بلكه شاهد افزايش نرخ بيكاري دو رقمي نيز در مهمترين اقتصاد اروپا بوديم.
در اين شرايط بود كه در اوايل دهه 2000 ميلادي اصلاحاتي از سوي دولت آغاز شد كه عصر طلايي آلمان را رقم زد. دوراني كه همتايان آلمان در اتحاديه اروپا با حسرت به اين كشور نگاه ميكردند؛ چراكه نه تنها قطار رشد و توسعه با سرعت بيشتري حركت ميكرد، بلكه به واسطه مهندسي پيشرو، آلمان تبديل به قطب صادراتي برجسته جهان شد. با اين حال شواهد نشان ميدهد كه به موازات پيشرفت اين كشور، تحولات جهاني نيز به گونهاي متفاوت رقم خورده؛ امري كه باعث شده آلمان بار ديگر شروع به عقبگرد كرده و به عنوان بزرگترين اقتصاد اروپا، نقش و جايگاه مهمش دستخوش چالشهايي اساسي شود.
عقبگرد اقتصادي
برآوردها نشان ميدهد در بازه زماني 2003 تا 2017، آلمانيها نه تنها از كشورهاي اروپايي پيشي گرفتند، بلكه همگام با اقتصاد امريكا نيز در حال حركت بودند. اما حالا آمارها نشان ميدهد آنها سه ماهه سوم سال را با انقباض اقتصادي و ركود به پايان رسانده و تبديل به بزرگترين اقتصادي شدند كه در سال 2023 ميلادي اندازهاش كوچكتر از قبل شده است. در اين رابطه مساله مهم اين است كه طبق پيشبيني صندوق بينالمللي پول، رشد اقتصادي آلمان در 5 سال آينده نيز از رقباي خود يعني امريكا، اسپانيا، فرانسه و بريتانيا نيز كمتر خواهد بود.
البته اوضاع اقتصادي اين كشور به اندازه سال 1999 نگرانكننده نبوده و نرخ بيكاري امروز حدود 3درصد است؛ با اين حال آلمانيها بهطور فزايندهاي شكايت ميكنند كه كشورشان آنگونه كه بايد در مسير رشد و رونق اقتصادي قرار ندارد. همچنين نظرسنجيها نشان ميدهد كه از هر 5 آلماني، 4 نفر معتقدند كه آلمان مكان عادلانهاي براي زندگي نيست.
در اين ميان برخي كارشناسان معتقدند كه مزيت نسبي آلمان در صنايع قديمي به اين واسطه بود كه آنها سرمايهگذاري خاصي را در صنايع جديد انجام نداده بودند، به همين دليل غرور و در عين حال وسواس آنها در احتياطهاي مالي باعث شد تا سرمايهگذاريهاي جديد در بخش فناوري آلمان سهمش در توليد ناخالص داخلي اين كشور نصف امريكا و فرانسه شود. علاوه بر اين محافظهكاري بروكراتيك آلمانيها نيز مانع مهمي در سرمايهگذاريهاي جديد بوده است؛ به عنوان مثال دريافت مجوز براي راهاندازي يك كسب و كار تجاري در حدود 120 روز طول ميكشد كه دو برابر ميانگين كشورهاي توسعه يافته OECD است، به همين خاطر وقتي به اين مشكلات، مسائل ژئوپليتيكي، چالشهاي حذف كربن و زيانهاي ناشي از پيري جمعيت را نيز اضافه كنيم، پيشبيني صندوق بينالمللي پول درخصوص جا ماندن رشد اقتصادي آلمان از فرانسه، انگلستان، امريكا و اسپانيا منطقيتر به نظر ميرسد.
چالش ژئوپليتيك
چالشهاي ژئوپليتيكي براي آلمان به اين معناست كه ممكن است توليد در اين كشور ديگر مانند سابق سوددهي نداشته باشد. از ميان بزرگترين اقتصادهاي غربي، آلمانيها بيشترين وابستگي را به چين دارند بهطوريكه در سال گذشته ميلادي حجم تجارت ميان دو كشور به رقمي در حدود 314 ميليارد دلار رسيد. در واقع هر چند اين ارتباط اقتصادي زماني انگيزهاي مضاعف براي كسب سود داشته، اما حالا همه چيز پيچيدهتر از قبل رقم ميخورد؛ بهطوريكه خودروسازان آلماني در حال واگذاري بازار خود در چين بوده و سياست برخي كشورهاي غربي براي ريسك زدايي از چين نيز براي برلين از همه بيشتر چالشبرانگيزتر به نظر ميرسد.
مشكل ديگر آلمانيها بحث انتقال انرژي است. بخش صنعتي آلمان تقريبا دو برابر بيشتر از ساير اقتصادهاي اروپا انرژي مصرف كرده و ردپاي كربن نيز در اين كشور به مراتب بالاتر از فرانسه و ايتالياست. علاوه بر اين از آنجايي كه امروز ديگر خبري از انرژي و گاز ارزانقيمت روسيه نيست، گذار به انرژيهاي تجديدپذير براي توليدكنندگان اين كشور تهديدي مضاعف به شمار آمده و ممكن است مزيت رقابتي و نسبي آنها را به ميزان زيادي تحتالشعاع قرار دهد. همزمان با اين قضيه كمبود نيروي كار و پيري جمعيت نيز براي آلمانيها مزيد بر علت شده است؛ چراكه اكنون آمارها نشان ميدهد تا 5 سال آينده حدود 2 ميليون كارگر از بازار كار اين كشور بازنشسته شده و خارج ميشوند. در واقع هر چند كه برلين تقريبا 1.1 ميليون پناهنده اوكرايني جذب كرده، اما مشكل اين است كه بخش قابلتوجهي از آنها در موقعيت كاري قرار ندارند. بنابراين حدود دوپنجم از كارفرمايان آلماني امروز شكايت ميكنند كه براي يافتن كارگر ماهر با مشكلاتي عديده دست و پنجه نرم ميكنند. در اين ميان چالشهاي سياسي را نيز بايد به وضعيت كنوني آلمان اضافه كرد؛ چراكه براي عبور از شرايط فعلي وضعيت آرايش سياسي در اين كشور از حزب دموكرات مسيحي گرفته تا سوسيال دموكراتها و حتي راست افراطي، آن انسجام سابق در دوران گرهارد شرودر و آنگلا مركل را براي انجام اصلاحات ندارند. بنابراين شاهد هستيم هر چند آلمانيها در چشمانداز 2030 خود به دنبال جذب استعدادها و تسهيل قوانين مهاجرتي هستند، اما فرآيند صدور ويزا براي آنها همچنان كند عمل ميكند.
در اين ميان هر چند به گفته كارشناسان آلمان بارها و بارها نشان داده كه قادر است به عنوان مهمترين اقتصاد اروپا از خاكستر بحران برخاسته و دوباره پررونق شود، اما اين موضوع را نبايد فراموش كرد كه تحولات جهاني امروز به گونهاي متفاوتتر از قبل در حال رقم خوردن است و عدم سرمايهگذاري در فناوريهاي جديد و نيز مناسبات ژئوپليتيكي ازجمله عواملي است كه ممكن است باعث شود عبور از بحرانها و چالشهاي فعلي ديگر مانند گذشته امكانپذير نباشد.