هفتادمين سالگرد كودتاي 28 مرداد
جدال ناتمام
محسن آزموده
هفتاد سال از كودتاي 28 مرداد 1332 ميگذرد. در اين هفتاد سال، صدها و شايد اغراق نباشد بگوييم هزاران كتاب و مقاله و جستار و گفتار و نوشتار و اثر هنري از فيلم داستاني و مستند و كليپ و اثر موسيقايي و نقاشي و مجسمه و ... با موضوع اين رخداد توسط ايرانيان و ساير جهانيان پديد آمده است. برخي معتقدند بس است، كافي است، به حد كافي راجع به اين واقعه تاريخي پرداخته شده و هرچه بايد گفته ميشد، گفته شده. باقي حرفها تكرار مكررات است و باعث سردرد. گروهي از ايشان ميگويند، اصل خود حرف زدن پيرامون اين ماجرا، مسالهبرانگيز است و معضل اصلي. شمار قابل توجهي اما چنين فكر نميكنند و همچنان سرسختانه اطلاعات و دادههاي مربوط به آن را دنبال ميكنند. محققين دانشگاهي و پژوهشگران تاريخ و علوم انساني كماكان راجع به كودتاي 28مرداد تحقيق ميكنند و پيگيرانه منتظر آخرين اطلاعات و آزاد شدن جديدترين اسناد از آرشيوها هستند و با هر گشايشي دست به كار ميشوند و كتابها و مقالات جديد مينويسند.
جالب است كه اين آثار و تحقيقهاي جديد مورد استقبال گسترده مخاطبان قرار ميگيرد و راجع به آنها بحث و گفتوگوهاي فراواني در ميگيرد. غير از محققين، هنرمندان و نويسندگان و شاعران و آهنگسازان و فيلمسازان هم دست از سر كودتاي 28مرداد بر نميدارند و مدام به آن ميپردازند، مثال مهمش مستند «كودتاي 53» (2019) از تقي اميراني كه در آن فيلمساز با همكارانش در جستوجويي گسترده كوشيدهاند دست داشتن بريتانيا در اين كودتا را نشان دهند. تاكيد آنها در اين فيلم بر يافتن فردي به نام نورمن داربي شاير، از ماموران اماي6 است كه در جريان كودتاي 28 مرداد در ايران نقشي فعال داشت، اما حالا اطلاعات مربوط به او، تا سر حد امكان از نظرها پنهان شده است. فراموش نكنيم كه بريتانيا- بر خلاف امريكا- تاكنون هيچگاه بهطور رسمي به دست داشتن در كودتاي 28 مرداد 1332 اعتراف نكرده است. اين در حالي است كه در همين روزهاي اخير، ديويد اوئن، وزير امور خارجه انگليس در سالهاي 1977 تا 1979 (مصادف با انقلاب 1357)، در گفتوگو با روزنامه گاردين گفته كه «لندن پس از گذشت ۷۰ سال سرانجام بايد براي اعتبارش نقش خود را در اين كودتا در ايران كه به بركناري محمد مصدق، نخستوزير منتخب ايران در سال ۱۹۵۳ ميلادي (۱۳۳۲ شمسي) منجر شد، بهطور رسمي بپذيرد... ديويد اوئن به گاردين گفت: دلايل خوبي براي اذعان به نقش بريتانيا با امريكا در سال ۱۹۵۳ در سرنگوني تحولات دموكراتيك وجود دارد. با اعتراف به اينكه اشتباه كرديم و به گامهايي كه به سوي ايران دموكراتيك در حال توسعه بود آسيب زديم، اكنون با اين اعتراف به ايجاد اصلاحات كمك ميكنيم.» (نقل از ايسنا، خبر 1402052415020)
وقتي محققان و هنرمندان و مردم دست از سر كودتاي 28مرداد بر نميدارند، طبيعي است كه به طريق اولي، سياستمداران و سياستپيشگان و فعالان و تحليلگران و گروهها و جريانهاي سياسي هم بيخيال اين ماجرا نشوند و هريك به ظن خود در اين باره اظهارنظر كنند. در يك سال اخير كه جامعه ايران در شرايط التهاب به سر ميبرده، بحث درباره نهضت ملي كردن صنعت نفت، مصدق و كودتاي 28مرداد هم داغتر از قبل شده. البته اين بحث چنان كه اشاره شد، از پيش هم داغ بود. نقدهاي سخت به مصدق و عملكرد او، با برجسته كردن برخي از اقداماتش كه به زعم ايشان اشتباه بود، مثل ناكامي مذاكرات، نپذيرفتن پيشنهادهاي طرفهاي غربي و نهادهاي بينالمللي، اشتباهش در تعطيل كردن مجلس و ... آنها به او انواع و اقسام انگها را ميزنند، مثل پوپوليست، خودخواه، ديكتاتور و ...
بازار نقدها و انتقادها و حملهها و دفاعهاي تند و تيز احساسي از مصدق و جبهه ملي و موافقان و مخالفانش پر حرارت، اما در اين يك سال گذشته، به علت شرايط پيش آمده اين بحثها بارها داغتر و عموميتر شده است. در اين ميان سلطنت طلبان و به ويژه طرفداران پهلويها، به دليل بهرهمندي از امكانات رسانهاي و شرايط سياسي، پر سر و صداتر از بقيه بودند. آنها بر همان ادعاهاي قديمي و تكراري خود تاكيد ميكنند كه 28 مرداد نه تنها كودتاي مشترك محمدرضا شاه پهلوي و طرفدارانش در همكاري با دولتهاي بريتانيا و ايالات متحده امريكا نبوده، بلكه قيام مردم عليه كودتاي مصدق بوده است! وقتي هم به اين مدعيان ميگوييم كه دست كم خود غربيها بر نقششان در كودتا اذعان داشتهاند، ميگويند، آنها اغراق ميكنند، دروغ ميگويند، اين هم از برنامههايشان است، الكي ميخواهند خودشان را مهم جلوه دهند! شگفت آنكه اكثر همين مدعيان پشت هر واقعهاي دست غرب و به ويژه بريتانيا را ميبينند و در تحولات جاري هم چشمشان به دستهاي آنهاست و قويا معتقدند تا زماني كه قدرتهاي غربي نخواهند، در ايران اتفاقي نميافتد.
كوتاه سخن آنكه با گذشت هفتاد سال، بحث درباره نهضت ملي و كودتاي 28 مرداد همچنان داغ است، به علل مختلف، از جمله زنده بودن پيامدهاي آن و همچنين به این علت كه هنوز بسياري از آرشيوها از جمله آرشيو دولتهاي بريتانيا و روسيه و ... گشوده نشده. ناگفتهها زياد است، گفتهها هم همچنين. ميتوان در كنار آدمهايي چون محمد علي موحد و فخرالدين عظيمي و يرواند آبراهاميان و همايون كاتوزيان و علي رهنما و سهراب يزداني و مارك گازيوروسكي ايستاد و گفت كه 28 مرداد كودتا بوده و عاملانش شاه و دربار و و مخالفان مصدق و بريتانيا و امريكا، همچنين ميتوان سوي ديگر ايستاد و مصدق را خائن يا پوپوليست يا ديكتاتور يا ناآگاه يا غربگرا يا ...خواند. انتخابي است كه غير از اطلاعات تاريخي، به هزاران رانه و علقه ديگر هم بستگي دارد. اين جدال همچنان ناتمام است و بعيد است دست كم به اين زودي بتوان آن را خاتمه يافته تلقي كرد.