درباره عليرضا پنجهايِ شاعر
اندوه ناخرميها در سرزمين خرم
علي باباچاهي
...و اما عليرضا، عليرضا پنجهاي؛ به نظر من به هر شاعري از زواياي مختلف ميتوان نگاه كرد. عليرضا پنجهاي به معناي «مثبت» كلمه شاعري لغتباز است، او شاعري محتواگر است و معتقد است كه انتقال معنا از نقطه «آ» به نقطه «ب» وظيفهاي است كه بر دوشش نهاده شده است و از پس آن به خوبي برميآيد.
شاعر در زيست هنرياش بايد درنهايت چيزي به شعر معاصر افزوده باشد يا لااقل به عنوان شاعر خودش را تثبيت كرده باشد. تثبيتشدگي شاعر نيازي به دخالت خود شاعر ندارد و بلكه نوشتههايي كه درباره او ميخوانيم به نوعي نشاندهنده جايگاه او است.
من فكر ميكنم عليرضا پنجهاي عمر «مثبت» كارياش را صرف شعر كرده است و در حد توان خود -و ادعايي بيش از اين هم ندارد- شاعري است كه در سرزمين خرمي با دغدغههاي ناخرمي زندگي ميكند. كسي كه يك عمر، ۴۰ سال يا بيشتر، با كلمه فكر ميكند و با كلمه كار ميكند، اجر دارد؛ اجري كه نبايد ناديده بماند. قدر دارد؛ قدري كه بايد دانسته شود. من در جايگاه بجا آوردن آن نيستم؛ «همگان» بايد كوشش بيوقفه عليرضا را قدر بدانند.
من براي اين چند دهه كوشش پيوسته ارزش قائل هستم. خودش و شعرش را دوست ميدارم. چه بسا شبها او به ياد من افتاده و ناگاه با من تماس گرفته و جوياي حال و احوال و شعرم شده و از اين بابت من را شرمنده كرده است. پنجهاي به معناي واقعي روزنامهنگار بوده و كارهاي ارزشمند و قابل دفاعي در اين حوزه از خود بهجا گذاشته است. برخي بر اين باور هستند كار روزنامهنگاري از ارزش ادبي كار شاعر و نويسنده ميكاهد، اما من به هيچوجه چنين باوري ندارم. در كار شاعري پنجهاي هم من بيشتر شعرهايي را كه او سروده، دوست دارم. اگرچه هر كس پسندي دارد و نميتوانم بگويم شعرهاي او پسندم را چنان برآورده و من را چنان به وجد آورده كه مثل يك گدازه آتشفشاني به جاي ديگري پرتابم كرده است؛ ولي سخنم در تضاد اين موضوع هم نيست؛ پنجهاي با اندوهي كه در سينهاش نهفته، شعر سروده و آنها را به دست نشر سپرده است. پس از انتشار كتابهايش، آنها را به حال خود رها نكرده و مثل خيلي از شاعران و نويسندهها دنبال كتابش راه افتاده و اين خيلي خوب است. براي او در اين مجال كوتاه، حال خوش و نويسايي آرزو ميكنم.