بازماندگان از تحصيل
كوهستاني بودن منطقه، پراكندگي جمعيت و... باعث شد كه تنها راهحل را تشكيل كلاس براي يك دانشآموز دانستيم. در متوسطه اول و دوم در صورتي كه در محل سكونت دانشآموز دبيرستان نباشد و يا دانشآموز به دليل سختي مسير و پراكندگي به روستاي ديگر برود، مدارس شبانهروزي داير كرديم.
4- كرونا: شيوع ويروس كرونا باعث شد كه به مدت 2 سال آموزشهاي مجازي جايگزين آموزشهاي حضوري شود و عملا مدارس تعطيل شد. تعدادي از دانشآموزان در شغلي مشغول شده و حتي پس از بازگشايي مدارس، به مدرسه نيامده و ترك تحصيل كردند كه آمار دقيقي از ايشان نداريم.
قبل از انقلاب بر اساس مصوبات مجلس، آموزش دوره ابتدايي (6 ساله) اجباري بوده و اوليا موظف به ثبتنام فرزندان خود بودند و در صورت تمرد بايد جريمه نقدي پرداخت ميكردند. در برنامه چهارم توسعه، آموزش اجباري از 6 سال به 8 سال ارتقا يافت (تا پايان دوره راهنمايي).
همكاري قوه قضاييه ميتواند ضمانت اجراي اين مصوبه باشد.در سالهاي 93 تا 95 برنامه «انسداد مبادي بيسوادي» به اجرا درآمد و از اين طريق تعدادي از فرزندان به مدرسه راه پيدا كردند.
تجربه سيستان و بلوچستان: سيستان و بلوچستان بيشترين نرخ بيسوادي را داراست، با حمايت استاندار وقت آقاي علياوسط هاشمي و كمك روحانيت منطقه (مولويها) و ادارات آموزش و پرورش و به تبع آنها بخشداران، فرمانداران، دهياران و شهرداران با دادن امتيازاتي خانوادهها را تشويق ميكردند كه فرزندانشان را براي ثبتنام به مدرسه بفرستند و در ادامه مديران پرتلاش مدارس با مراجعه به منازل نسبت به ثبتنام كودكان لازمالتعليم اقدام كردند. در سال 94، 76000 دانشآموز در سيستان و بلوچستان به جمع دانشآموزان پيوستند.
سازمانهاي مردمنهاد (NGO)هايي براي جذب تاركين تحصيل فعاليت ميكنند.
پيشنهاد ميشود: دولت قدر اين پتانسيل و انگيزه دستاندركاران را بداند و با جلب مشاركت از اين توان بهره لازم را ببرد.