• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5577 -
  • ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۰ شهريور

نگاهي به نمايش «لحظه‌ها و هميشه» به نويسندگي و كارگرداني كمال هاشمي

وضعيت بغرنج انسان مساله‌­دار دوران معاصر

اين نمايش با تاكيد بر مسائل انساني و شكل اجرايي متفاوت، مهم‌ترين مسائل جهان كنوني را دستمايه قرار مي‌دهد

پژمان دادخواه

شايد بتوان يكي از وجوه اعتبار و ارزش يك اثر هنري و ادبي را فارغ از تكنيك‌­ها، مهارت­‌ها و شكل اجرايي، مساله‌­دار بودن، دغدغه‌مند بودن و به‌روز بودن دانست و همين طرح وضعيت از يك مساله مهم روز مي‌­تواند به متمايز بودن و تاثيرگذاري هر چه بيشتر اثر هنري و ادبي منجر شود. بسياري از آثار مطرح و تاثيرگذار همواره در پي ترسيم مسائل روز جامعه، دغدغه‌ها و مشكلات بشر بوده و همين مساله­‌محور بودن اين آثار منجر به ماندگاري آنها شده است. بنابراين جوشش و نقطه عزيمت يك اثر را مي ­توان در دغدغه‌هاي خالق آن جست‌وجو كرد كه طبيعتا اين دغدغه نه تنها فردي نيست، بلكه يك امر جمعي و مشترك ميان افراد يك زمانه است. 
نمايش «لحظه‌ها و هميشه» به نويسندگي و كارگرداني كمال هاشمي را نيز مي‌­توان واجد چنين خصايصي دانست، چراكه اين نمايش در تلاش است تا يك مساله مهم روز را در قالب يك اثر تئاتري به نمايش بگذارد. در نمايش «لحظه‌ها و هميشه­» كه در پرديس تئاتر باغ كتاب تهران اجرا مي‌­شود، مجتبي پيرزاده، شيوا فلاحي و نيلوفر بيرامي به ايفاي نقش مي‌­پردازند. اين نمايش داستان و روايت زندگي كيوان است كه پيوند قلب انجام داده و حالا پس از بهبودي نسبي و عمل جراحي موفقيت‌­آميز، بار ديگر زندگي را با قلب ديگري آغاز كرده ­است. ولي كيوان نه تنها خوشحال نيست، بلكه دچار سرگشتگي شده و به دنبال يافتن هويت و شخصيت فرد اهدا­كننده است. او پس از جست‌وجو در شبكه‌هاي اجتماعي به پاسخ تعدادي از پرسش­‌هاي خود مي‌­رسد. كيوان با ورود به اينستاگرام و ديدن عكس‌ها و فيلم‌­هاي به اشتراك گذاشته­ شده توسط مانيا، با او آشنا مي­‌شود و پس از جست‌وجوي زياد متوجه مي­‌شود او خودكشي كرده است و همين مساله درگيري كيوان را بيشتر مي‌كند. يعني كيوان با قلب كسي زنده است كه خودش را كشته ­است. از طرفي آذر همسر كيوان مهاجرت كرده و مشغول كار و زندگي و مهيا­ كردن شرايط مناسب براي زندگي مشترك‌شان و تلاش در راستاي كارهاي مهاجرت كيوان است.
در طول نمايش ارتباط شخصيت‌هاي داستان از طريق تماس­‌هاي تصويري و شبكه‌هاي اجتماعي است و اين مساله نه تنها به جايگاه و نقش تكنولوژي، رسانه و فضاي مجازي در زندگي امروزه دلالت دارد، بلكه شايد بتوان به كم عمق شدن ارتباط افراد نيز اشاره داشته باشد. به كارگيري عناصر ديداري، شنيداري و تماس‌هاي تصويري و جست‌وجو و پرسه در فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي، علاوه بر ترسيم فضاي مجازي و كمك به روايت داستان و نشان­ دادن نحوه ارتباط آدم‌­ها در جهان امروزه، چشم‌­اندازي كلي از جامعه معاصر را نيز ارايه كرده و به نوعي شكلي از نحوه زيست انسان معاصر و چالش­‌هاي حاصل از آن را به نمايش گذاشته­ است. «لحظه‌ها و هميشه» يك اثر به غايت انساني است كه به دنبال واكاوي رابطه آدم­‌ها با يكديگر، مباحث انساني و اخلاقي است؛ آدم‌­هايي كه در تلاش براي بهبود روابط خود با اطرافيان‌شان هستند، دختري كه اهداي عضو كرده كه آن را مي‌توان نهايت يك امر انساني، شريف و اخلاقي در نظر گرفت، همسري كه در آن سوي جهان با مشكلات ناشي از مهاجرت تك­ و­ تنها دست ­و­پنجه نرم مي‌كند و تمام تلاش خود را براي ساختن يك زندگي ايده‌­آل به كار مي­‌بندد و براي زنده ماندن همسرش كيوان از هيچ كوششي فروگذار نكرده­ و در هر تماس تصويري با شور و شوق جوياي احوال كيوان است و از ساختن مي­‌گويد. اما كيوان در برزخي گرفتار آمده و با خود چالش و كشمكش دارد و به لحاظ رواني سخت درگير شده ­است. كيوان در برزخ ميان واقعيت و خيالات و ذهنياتش است، از يك سو با همسرش در حال تماس و گفت‌وگو است و از سوي ديگر در عالم خيال و در جهاني ديگر از طريق شبكه اجتماعي با مانيا در ارتباط است و در اين فضا سير مي‌كند و همين مساله جزو پيچيدگي ­ها و چالش‌­هاي اين نقش است كه مجتبي پيرزاده به خوبي از عهده آن برآمده است. همين طرح پرسش­‌ها و درگيري­‌هاي ذهني از ويژگي­‌هاي اصيل انساني است كه شايد در كمتر شرايطي يا در كمتر افرادي چنين اتفاقي نمود داشته باشد. يعني كيوان به جاي اينكه خوشحال باشد و عادي و بي‌­تفاوت به دنبال زندگي خود برود و سرخوشانه مسيرش را ادامه دهد، در اين نقطه متوقف شده و فكرش درگير مانيا دختر جواني مي‌­شود كه خودكشي كرده است. حالا حضورش در زندگي كيوان حس شده و همين مساله منجر به تغيير حالات روحي و رواني او مي‌­شود. 
بنابراين در اين نمايش با سه شخصيت آشنا مي­‌شويم كه هر كدام از آنها با مسائلي دست ­و­پنجه نرم كرده و در وضعيت بغرنجي قرار گرفته‌­اند. آن چيزي كه آنها را به هم مرتبط مي‌كند و پيوند مي‌دهد، نه تنها زندگي مشترك كيوان و آذر و اهداي عضو دختر جوان به كيوان است، بل بستر جهاني است كه هر سه نفر در آن قرار گرفته­‌اند و موقعيت­‌هايي را تجربه كرده‌­اند كه ممكن است تا حدودي شبيه به هم باشد؛ يعني شكاف ميان فردي. نويسنده مساله ساده ­اي را كه امروزه در اطراف‌مان بارها شنيده يا تجربه كرده‌­ايم، جراحي كرده و به جوانب روحي و رواني آن پرداخته و بازخوردها و تبعات پيچيده يك امر به ظاهر ساده را به منصه ظهور گذاشته ­است.
فضاي كلي صحنه ساده و تاريك است و تنها جعبه‌هاي سياه­رنگي ديده مي‌­شود كه بازيگران روي آن نشسته يا خوابيده‌اند و با نورپردازي دقيق و حساب ­شده فاصله آنها مشخص مي­‌شود. در پس‌­زمينه صحنه تصاوير بازيگران هنگام تماس تصويري پديدار مي ­شود و همين درايت و به كارگيري تمهيد تصويري به نوعي شكاف و فاصله ميان افراد با همديگر و جهان‌شان را تداعي مي‌كند و به نوعي تنهايي انسان‌­ها را در جهان معاصر نشان مي‌دهد؛ تنهايي كه گاه به اجبار و حتي ناخواسته تجربه مي‌­شود و در نهايت مي‌­تواند تبعات مختلف رواني داشته باشد. نمايش در جاهايي برگشت­‌هايي به عقب دارد و از طريق نمايش تصاوير دختر جوان روي پل عابر پياده در اتوباني حوالي جنوب شهر تهران روايت پيش مي ­رود. اين تصاوير دنياي مانيا را ترسيم كرده و از علايق، تفكراتش و جهانش صحبت مي‌كند، دختري كه پر­شور، پر­انرژي و پرهيجان است و دنياي متفاوتي دارد. 
وقتي از نمايش تصوير در اين نمايش صحبت مي‌­شود، منظور نمايش دم‌دستي، سطحي يا تجربي نيست، بلكه اين استفاده و كاربرد نه تنها بسيار هوشمندانه از سوي كارگردان گزينش شده است، بلكه مديريت دقيق و تنظيم تصاوير، زمان به كارگيري آنها و همچنين حفظ ريتم، انسجام و پيوست آنها بسيار با دقت و ظرافت صورت گرفته و يكي از محاسن و نقاط قوت اثر محسوب مي‌­شود. يعني بخشي از دغدغه و توجه كارگردان بر اين تمهيد تصويري استوار است و به شكلي از امتيازات مثبت اين نمايش محسوب مي‌­شود. نمايش در فرم و سياق اجرايي تا حدودي به سمت ­و­سوي هنرهاي مفهومي و معاصر نيز نزديك شده و با زبان و بيان جديد كه از خصايص هنرهاي معاصر همچون ويديو­آرت، ديجيتال‌آرت و پرفورمنس است، سعي كرده اتفاق امروز جهان ما را با تكيه بر همين تمهيدات بيان كند و با آن همسو باشد. علاوه بر آن، اين شيوه نيز منجر به تعامل و درگيري بيشتر مخاطب با اثر هنري مي‌­شود. به عبارتي اين شيوه و تكيه بر تصوير و فضاي مجازي نه تنها در خدمت روايت داستان به كار گرفته شده است، بلكه نقش كليدي و پررنگ فضاي مجازي را در زيست امروز انسان معاصر به خوبي نشان داده و بر ناتواني آن بر نزديك ­كردن فاصله ميان قلب­‌ها نيز تاكيد داشته ­است. به عبارتي حتي تكنولوژي و فضاي مجازي هم نمي­تواند اين شكاف و خلأ عاطفي را به درستي پر كند و بسياري از مسائل انساني و عاطفي همچون عشق‌­ورزي، ابراز علاقه، احوالپرسي، دلواپسي و حتي برگزاري جشن تولد هم مجازي شده است و از واقعيت مادي محض و ملموس به حوزه فضاي مجازي و تصوير- كه خود مي­تواند شبحي از واقعيت باشد- راه يافته ­است.
بازيگران اين نمايش نيز به واسطه قرار گرفتن در موقعيت­‌هاي سخت و چالشي و همين‌طور تغيير حس و حال، شرايط رواني سختي را تجربه كرده و آن را به خوبي به نمايش گذاشته‌­اند و با بازي درخشان خود، به همذات‌پنداري مخاطب كمك كرده و سعي در انتقال آن وضعيت دراماتيك و شرايط بحراني و بغرنج بر مخاطب دارند. به گونه‌­اي كه مخاطب با هر كدام از اين شخصيت‌ها همراه شده و زيست متفاوت آنها و مواجهه با موقعيت خاص‌شان را درك كرده و تحت تاثير قرار مي‌گيرد. بازيگرها موقعيت‌­ها را به درستي درك و فهم كرده و به لحاظ حسي موجب غناي هر چه بيشتر كار شده‌­اند. «لحظه‌ها و هميشه» با تاكيد بر مسائل انساني و شكل اجرايي متفاوت در تلاش است كه برخي از مهم‌ترين مسائل جهان كنوني و زيست روزمره انسان معاصر را با تمام پيچيدگي‌هايش مورد بررسي قرار بدهد. اگر اين فرض را بپذيريم كه آثار ادبي و هنري تاثيرگذار محصول شرايط جامعه زمانه خود بوده و سعي در بازتاب و بيان مسائل و دغدغه‌هاي اجتماعي و انساني دارند، نمايش «لحظه‌ها و هميشه» را مي­‌توان در حوزه چنين آثار تاثيرگذاري در نظر گرفت. 


 در طول نمايش ارتباط شخصيت‌هاي داستان از طريق تماس‌­هاي تصويري و شبكه‌هاي اجتماعي است و اين مساله نه تنها به جايگاه و نقش تكنولوژي، رسانه و فضاي مجازي در زندگي امروزه دلالت دارد، بلكه شايد بتواند به كم عمق شدن ارتباط  افراد نيز  اشاره داشته  باشد.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون