تاريخچه رقابتهاي جهاني كشتي
بازيچه سياست و فراموش شده تاريخ كشتي
يونس هميالي
اگر تاريخ كشتي ايران مطالعه شود، شناختي از فراز و فرودهاي آن به مخاطب ميدهد. در اين بين برخي كشتيگيران كه سالها در معيت تيم ملي در رقابتهاي المپيك، جهاني و بازيهاي آسيايي بودند به دلايل مختلف درگير فراموشي تاريخي شدند.
پيوند هميشه تاريخ با سياست باعث شده گزينش يا حذفهايي صورت بگيرد و اين باعث شده نتوان به بخشهايي از كتاب تاريخ با شناخت عميقتري نزديك شد. امروز تعداد زيادي از علاقهمندان و عاشقان كشتي با گذر از كوچه پسكوچههاي اين ورزش ملي با چهرههاي برخي مدالآوران بيگانه هستند و اين بخشي از اتفاقات عجيب است. در ادامه سرگذشت يكي از ورزشكاران را كه از تشك كشتي به زمين سياست كوچ كرد و طبق گفته منابع خبري به گروهك منافقين پيوست را به اختصار ميخوانيم.
زماني كه شكوفههاي بهاري نويد ايام خوش را ميدادند و بهار تازه در دلها رخنه مينمود، تولدي رقم خورد. در ارديبهشت ماه 1322 در روستاي بيدهند از توابع شهر قم فرزندي ديده بر هستي گشود. او فرزند سوم خانواده بين چهار پسر بود. پدرش در قم سوهانفروش بود. پسر در دوران نوجواني مدتهاي زيادي از آزردگي پدر در رنج و عذاب بود، چرا كه سرپرست خانواده علاقه نداشت كه او به سمت ورزش برود و همين باعث شد تا روزهاي تلخي را پشت سر بگذارد.
پسر ابتدا در واليبال و بسكتبال مشغول به فعاليت شد سپس در دووميداني و بعد از آن جذب كشتي فرنگي شد. ديري نگذشت كه او در 16 سالگي در اولين رقابتش براي تيم آموزشگاههاي اراك در 48 كيلوگرم فرنگي برگزيده شد و يكي، دو سال هم قهرمان كشور در اين مسابقات شد.
زمان گذشت تا اينكه درخشش نصرالله سلطانينژاد در آوردگاه 1961 يوكوهاما عامل انگيزه و نشاط فراواني براي مردم كشتيدوست ايران و مخصوصا اهالي شهر قم شد. به همين واسطه محمد براي رسيدن به روياهاي متصور شده خود با چنين ذهنيتي گام به ميدان گذاشت و شبهاي فراواني چشمهايش تا سپيدهدم به خواب نرفت. پس از ناكامي در رقابتهاي انتخابي المپيك 1964 توكيو، جهاني 1966 توليدو و بازيهاي آسيايي 1966 بانكوك، قدرتنمايي او از انتخابي جهاني 1967 دهلينو آغاز شد كه با غلبه بر چهرههايي نظير علياكبر حيدري و اكبر قرباني براي نخستينبار صاحب دوبنده تيم ملي در 52 كيلوگرم شد. اما در مسابقات او برابر كارزار مارتينز مكزيكي و ساندرز امريكايي مغلوب شد، به آلبريان از شوروي با ابروي شكافته و يك چشم بسته باخت و مقابل بايوبائف بلغاري به تساوي رسيد و در نتيجه مدال از دست رفت.
محمد با موفقيت در انتخابي المپيك 1968 چمدان خود را براي سفر به مكزيكوسيتي بست. اما قبل از اعزام در تمرين از ناحيه كف دست دچار شكستگي شد و در نهايت با سه برتري و دو شكست نتوانست به آنچه ميخواست دست پيدا كند. او در جهاني 1969 ماردل پلاتا در تمام نبردها بدون اشتباه ظاهر شد، اما در كشتي حساس و سرنوشتساز با ساندرز امريكايي حداقل انتظارها را برآورده نكرد و همه اشتباههاي تاكتيكي و تكنيكي از سوي او به صورت يكجا به وقوع پيوست و به مدال نقره رسيد. جهاني 1970 ادمونتون سزاوار مدال طلا بود و تنها با يك شكست از بايوبائف بلغاري و با غلبه بر آلان ترك (قهرمان اين وزن)، نصراللهيف از شوروي، مورلي از امريكا، وينسنزوگراسي ايتاليايي و چوي كرهاي در جايگاه سوم ايستاد، همچنين چند ماه بعد در بازيهاي آسيايي 1970 بانكوك به هدف متعالياش (مدال طلا) دست يافت.
اوج كار محمد قرباني در زمين فوتبال استاديوم واسيلفسكي صوفيه محل رقابتهاي جهاني 1971 بود، جايي كه مدعياني نظير گان بات مغولي، كودلسكي لهستاني، سيرنو رومانيايي، گول پارك كرهاي، گادينو فرانسوي، آلونسو كوبايي و نصراللهيف از شوروي حضور داشتند و او همه آنها را به مسلخ كشاند و در نمايش آخر برابر بايوبائف از كشور ميزبان كه از حمايت دهها هزار تماشاگر بهره ميبرد با آمادگي جسمي و ذهنياش او را به كام مرگ كشاند تا به بزرگترين دستاورد نائل شود و روي سكوي قهرماني قرار بگيرد و بعد از 23 سال طلسم مدال طلا 52 كيلوگرم در كارزار المپيك و جهاني شكسته شود. سرانجام در المپيك 1972 مونيخ در همان جدال نخست با ضربه فني مغلوب كيومي كاتو ژاپني شد. اين آخرين حضور او در رقابتها به حساب آمد.
اين كشتيگير بعد از آن مسابقات درگير مسائل سياسي شد و در نهايت به سازمان مجاهدين خلق پيوست و براي هميشه از كشتي رفت.