قتل مادر با چرخ خياطي در تهران
جواني كه مدعي است ناخواسته مادرش را به قتل رسانده، دو بار از يك قدمي مرگ به زندگي برگشت. بار اول پس از آن بود كه دست به خودكشي زد و بار دوم با گذشت برادرانش از قصاص.
شروع اين پرونده به چهارم اسفند سال گذشته برميگردد. آن روز گزارش قتل زني ۷۱ ساله به تيم جنايي پايتخت مخابره شد. اين زن بر اثر اصابت چرخ خياطي به سرش به كام مرگ رفته بود. عامل اين جنايت كسي جز پسر جوان مقتول نبود. او پس از جنايت به شدت شوكه شده و تصميم گرفته بود به زندگياش پايان بدهد. او از طبقه سوم خانه خودش را به پايين پرتاب كرده كه پس از حضور اورژانس و تيم جنايي به بيمارستان منتقل شد و به كما رفته بود.
بخت با پسر جوان يار بود و او به طرز معجزهآسايي به زندگي بازگشت و به هوش آمد. او پس از بهبودي به دادسراي جنايي تهران منتقل شد و به قتل مادرش اعتراف كرد.
او مدعي شد كه به دليل مصرف مخدر شيشه، كنترلش را از دست داده و در درگيري با مادرش ناخواسته او را به قتل رسانده و به شدت پشيمان است. با اين حال او در دادگاه محاكمه و ازسوي قضات به قصاص محكوم شد.
متهم صبح 25 شهريور به شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد تا براي آخرين بار پيش روي بازپرس جنايي جزييات قتل را شرح بدهد. اين درحالي بود كه برادرانش چند روز قبل در دادسرا حاضر شده و از قصاص قاتل مادرشان گذشت كرده بودند. پسر جوان وقتي شنيد كه برادرانش او را بخشيدهاند از خوشحالي به گريه افتاد و گفت: روزي هزار بار خودم را سرزنش ميكنم كه چرا نتوانستم خشمم را كنترل كنم. دليلش هم اعتياد به مواد مخدر بود كه زندگيام را تباه كرد.
او گفت: ۲۰ سال قبل عاشق دختري در محلهمان شدم اما خانوادههايمان با ازدواج ما مخالفت كردند. از آن پس معتاد به شيشه شدم و كمكم سر از دنياي خلافكاران در آوردم.
متهم گفت: تخصص من سرقت بود. آن زمان با اسلحه وارد خانههاي شمال تهران ميشديم و با تهديد افراد اموال قيمتي را به سرقت ميبرديم؛ اسم گروهمان را هم گذاشته بوديم زنبورهاي سرخ!
اين متهم ۴۵ ساله ادامه داد: سال ۸۰ بود كه دستگير و به ۱۵ سال زندان محكوم شدم. ۱۵ سال در زندان ماندم و بعد آزاد شدم. جوانيام تباه شده بود چون ۱۵ سال، زمان كمي نبود. بعد از آزادي وقتي ديدم شرايط جامعه تغيير كرده و من ديگر نميتوانم كار مناسبي پيدا كنم بار ديگر روي آوردم به مصرف شيشه. روز حادثه هم بهشدت شيشه مصرف كرده بودم و حال خوبي نداشتم. برادرم در اتاقش خواب بود و من به همراه مادرم در پذيرايي بوديم. مادرم مرا اشتباهي به اسم برادرم صدا زد و همين موضوع پيشپا افتاده باعث درگيري ميان ما شد. راستش من به مادرم اعتراض كردم كه چرا اسمم را اشتباه صدا زده است!
او در ادامه گفت: درواقع چون تحت تاثير شيشه بودم دچار توهمات عجيبي شده بودم. چرخ خياطي مادرم را برداشتم تا به بوفه بكوبم اما مادرم جلو آمد و ميخواست مانع شود كه چرخ خياطي به سرش كوبيده شد. من به هيچ عنوان قصد گرفتن جان مادرم را نداشتم و نميدانيد چقدر پشيمانم كه نتوانستم خشمم را كنترل كنم. آن روز از شدت عذاب وجداني كه به سراغم آمده بود به سمت بالكن رفتم و خودم را به پايين انداختم اما زنده ماندم و از مرگ حتمي نجات يافتم. حالا زندگي دوبارهام را مديون بخشش برادرانم هستم كه بار ديگر به من فرصت زندگي دادهاند.
جلسه آخرين دفاع پس از صحبتهاي متهم پايان يافت تا به زودي قاضي محمد مهدي براعه بازپرس شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران كيفرخواست در پرونده صادر كند و متهم از لحاظ جنبه عمومي جرم پاي ميز محاكمه برود.