• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5583 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۹ شهريور

دست‌درازي به «خزانه ژنتيكي و فرهنگي» دانشگاه

3- بررسي تاريخ تحولات نهاد دانشگاه در ايران فراز و نشيب‌هاي فراوان دارد و ايضا قصه‌هاي پر غصه كه پرداختن به آن در اين مجال نمي‌گنجد. دانشگاه به‌رغم همه بي‌مهري‌ها مسوولانه با قامت استوار، هرچند رنجور، گام‌هاي بلندي هرچند ناكافي در مراقبت از ساحت «علم» و «دانش» برداشته است، هم در متن تحولات و هم در كنار مردم و البته اين كنش برايش پرهزينه بوده است. اما اين روز‌ها اخبار نگران‌كننده‌‌اي از دست درازي به قابليت‌هاي سازماني دانشگاه‌هاي كشور به‌واسطه تزريق‌هاي افراد كم‌دانش و غير ماهر (بخوانيد تايتل‌داران بي‌محتوا) و بركناري استادان و محققان با دانش و مجرب به گوش مي‌رسد كه مي‌تواند تاثيرات گسترده و مخربي بر قابليت‌ها و تحول فرهنگي نهاد دانشگاه داشته باشد كه بدون ترديد ضربه‌اي جبران‌ناپذير بر پيكر نحيف و مظلوم مركز علم و دانش است. اين‌بار تخريب «خزانه ژنتيكي و فرهنگي دانشگاه» يعني «دانش (Knowledge)» و «مهارت (Skill)» علمي را به عنوان بنيان‌هاي قابليت‌هاي سازماني دانشگاه در دستور كار قرار داده‌اند. قابليت‌هايي كه حاصل انباشت تاريخي تجربه، يادگيري، تكامل و تكرار در حوزه علم و دانش است . اگر چنين شود، به قول آن استاد عزيز دانشگاه تهران (آقاي دكتر تقي آزاد ارمكي) «فاتحه علم در ايران را بخوانيد»! چرا كه اين اقدام تمدن‌سوز نه تنها اسباب فرسايش فرهنگ پژوهش و كاهش كيفيت آموزش است، بلكه مصدر ايجاد «اختلال در چرخه يادگيري و روند تكامل ملي» است و جامعه‌اي كه در آن يادگيري مختل شود لاجرم در ورطه «فعال‌سازي چرخه جهل»، فقر و تبعيض گرفتار خواهد شد و چه مصيبتي عظمي‌تر از اين افول! نهادي كه بايد بالنده، متولي رهبري فكري جامعه، ممر توسعه، حامي فرهنگ و هنر، قوام‌بخش صلح و ثبات و ارتقاي كيفيت زندگي باشد به دست جماعتي ناآشنا تدريجا تبديل به عامل پايدار براي عقب راندن كشور مي‌شود.
4- دست انداختن به خزانه ژنتيكي و فرهنگي دانشگاه به عنوان بزرگ‌ترين سرمايه كشور و ملت يعني اقدام به «خلع صلاحيت علمي» آن‌هم در «عصر هوش مصنوعي» كه جهان معاصر در حال آماده باش وسط ميدان نبرد علمي است اشتباه نيست بلكه اوج «بي‌خردي» و برباد دادن آينده است! اگر به تابع توليد ملي (GDP) نگاه كنيد «فناوري»، «دانش»، «نيروي كار ماهر» عناصر كليدي آنند، لذا «خلع صلاحيت علمي دانشگاه مهلك‌ترين ضربه آينده توسعه اقتصادي و بهر‌ه‌وري ملي است. به‌كار‌گيري كادر ضعيف و كم‌دانش كاهش در نوآوري و ايجاد اكوسيستم ضعيف و ناتوان براي نوآوري و از دست دادن نقش پيشگامي در انجام تحقيقات پيشرفته و بين رشته‌اي را در پي خواهد داشت و مآلا نقش به اشتراك‌گذاري دانش با جامعه منتفي خواهد شد و اين نيز تاثير منفي وسيعي بر اقتصاد كشور و توانايي آن براي جذب دانش و رقابت در بازار جهاني خواهد داشت.
5- تايتل‌داران بي‌محتوا به واسطه تغيير در خزانه ژنتيكي و فرهنگي دانشگاه درنهايت آن را تبديل به نهادي تايتل‌دار (هرچند نامش در ظاهر «دانشگاه» باشد) اما بي‌محتوا و بي‌خاصيت خواهند كرد كه خود مي‌شود مركز تربيت تايتل‌داران بي‌محتواي آينده! و اين يعني شنيدن صداي پاي جهل. ورود تله كابيني تايتل‌داران بي‌محتوا به دانشگاه زمينه‌ساز بيماري فراموشي سازماني كه آن را «آلزايمر سازماني» نام‌گذاري مي‌كنم، چرا كه با تضعيف ذخيره «دانش» و «مهارت» انباشت‌شده از يك طرف و تضعيف «ذخيره فرهنگي» (تكامل‌يافته در طول زمان) از سوي ديگر حافظه سازماني دانشگاه را به تدريج تضعيف خواهد كرد، لذا دانشگاه قادر به گسترش و تداوم گذشته خود نخواهد شد و دچار نوعي انقطاع علمي و فرهنگي مي‌شود و به دليل ضعف ايجاد شده ناتوان در تشخيص آينده و خلق فرصت‌هاي پوياي آتي. اين يعني انتخابي غير طبيعي و جهش ژنتيكي دستكاري‌شده هويت‌سوز كه به مثابه تير خلاص به اميد و آينده كشور و دانشگاه خواهد بود. در اين صورت دانشگاه به جاي پرورش كادر حل‌كننده مساله (Problem Solver) مي‌شود مركز تربيت افراد مساله‌ساز (Problem maker). علاوه برآن، ورود اساتيد و محققان كم‌دانش و غيرماهر كه بيشتر در معرض سوءرفتار تحصيلي و غيراخلاقي‌اند «يكپارچگي تحصيلي (Educational integrity)» را كه براي حفظ اعتماد در جوامع آموزشي و پژوهشي ضروري است از بين مي‌برد. چنين اقدامي مي‌شود موتور توليد «شهرت منفي» براي دانشگاه كه هم از طريق كاهش كيفيت آموزش و پژوهش از يك سو و ايجاد «تبعيض و بي‌عدالتي» از سوي ديگر اندك «سرمايه اجتماعي»، اعتبار ملي و بين‌المللي دانشگاه را از حيز انتفاع خواهد انداخت و مآلا به كنج انزواي جهاني سوق مي‌يابد و اينجاست كه نقش شتاب‌دهنده فرار مغزها (brain drain accelerator) و نخبگان را ايفا خواهد كرد. 
6-  در طول تاريخ، به دليل فقدان نهاد‌هاي مدني، يكي از كاركرد‌هاي نهاد دانشگاه در ايران (به‌‌رغم ميل باطني برخي) ايفاي نقش دانشگاه به عنوان نيروي موثر و بسيار كليدي در «آگاهي‌بخشي» و ترويج «مردم‌سالاري» از يك سو و ارتقاي درك فرهنگ تساهل و مدارا و همچنين تحرك اجتماعي از سوي ديگر بوده است. به عنوان مثال به واسطه دانشگاه شهروندان بسياري درمورد حقوق و مسووليت‌هاي خود آموزش ديده و همچنين به ايجاد فرهنگ تفكر انتقادي و مشاركت مدني كمك‌هاي بسيار كرده‌اند. با حضور نيروهاي كم‌دانش كه از مسيرهاي غير حرفه‌اي وارد دانشگاه مي‌شوند اين كاركرد ويژه دانشگاه را در ايران به محاق خواهند برد و البته «همان برخي» سال‌هاست براي اين مهم در كمين بوده و در جست‌وجوي فرصت انتقام. در پايان بايد توجه داشت كه پديده نا مبارك ورود «تايتل‌داران بي‌محتوا» به عنوان «استاد» و «محقق» و بركناري يا جلو‌گيري از ورود افراد با «دانش و مجرب» تاثيرات مخربي بر كارويژه‌هاي دانشگاه و بنيان‌هاي توسعه خواهد داشت كه خطايي است نابخشودني و بايد تمام قد در مقابل آن ايستاد. نقش اول اين ايستادگي خود نهاد دانشگاه اعم از دانشجو، استاد و محققين هستند، هرچند، جامعه مدني و رسانه هم بايد قوام‌بخش اين ايستادگي شوند. هزينه دست‌اندازي به قابليت‌هاي سازماني دانشگاه بايد افزايش يابد. نه تنها افراد بي‌دانش و فاقد مهارت نبايد وارد دانشگاه شوند بلكه بايد با آگاهي‌بخشي گسترده موتور محركه تايتل‌داران بي‌محتوا را در كشور از كار انداخت ضمن آنكه نبايد اجازه بركناري سرمايه‌هاي علم و دانش را از دانشگاه داد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون