يادداشتي درباره ادبيات داستاني جنايي در ايران
ژانر ِ جنايي در تاريكي
ديار آزادي|جهان پر از جنايت است؛ يكي از هيجانانگيزترين سوژهها براي نوشتن داستان كوتاه و بلند. نويسندههاي بسياري در سراسر دنيا اخبار حوادث را براي پيدا كردن سوژه داستان دنبال ميكنند و بسياري از مردم حوادث تكاندهنده و ريز و درشت روز را دهان به دهان منتشر ميكنند. چه آنها كه درباره جنايت مينويسند چه آنها كه دربارهاش ميخوانند، دانستن جزييات برايشان جذاب است؛ سركشي در زندگي ِ قاتلان سريالي، عادات، معشوقهها و معاشرتهايشان، مرور آخرين دقايق قربانياني كه پس از ربوده شدن به قتل رسيدهاند، گروگانهاي بختبرگشتهاي كه هرگز آزاد نشدند، عاشقاني كه از فرط حسد يا شك يا نااميدي از وصال دست به جنايت زدهاند و... به غير از جنايتكار، چه كساني ميتوانند از يك ماجراي هولناك، چيزي بسازند كه هميشه در ذهن بماند؟ داستاننويس (داستان) و روزنامهنگار (گزارش و ناداستان). دومي در ايران طرفدار بسيار دارد؛ ناداستانها، گزارشهاي اجتماعي و حوادث، خواه كوتاه يا بلند مورد علاقه مردم است. اين گزارشها مانند آب راه خود را براي نفوذ به قلب جامعه پيدا ميكند و در مدتي كوتاه ماجرا نقل محافل ميشود؛ كافهنشينيها، مدارس، مهمانيهاي خصوصي، تاكسي، صفهاي كوتاه و بلند خريد نان و گوشت و...
اولي اما چندان طرفدار ندارد؛ ادبيات داستاني جنايي. هرچند در ايران از دوران مشروطه آثار داستاني جنايي- پليسي وجود دارد، اما به نظر نميرسد جامعه كتابخوان ايراني به خواندن رمان يا داستان كوتاه (ايراني) در اين ژانر علاقه زيادي داشته باشد.
در ايران ادبيات داستاني جنايي حدود يك قرن عمر دارد. داستانهاي اين ژانر اواخر دهه سي و چهل به اوج محبوبيت رسيد. سالهايي كه در كنار ترجمه، تعداد كتابهاي تاليفي اين ژانر نيز افزايش پيدا كرد؛ انتشار پاورقيهاي «ذبيحالله منصوري» يا «عنايتالله شكيباپور» كه در قالب كتاب منتشر شد را ميتوان از آثار پرطرفدار آن سالها دانست. يا رمان «شراب خام» اسماعيل فصيح كه سال 47 نوشته شد. البته از اين نويسنده رمان «داستان جاويد» كه سال 59 نوشته شد نيز مورد توجه جامعه ادبي ايران قرار گرفت. رمان «فيل در تاريكي» نوشته قاسم هاشمينژاد نيز كه سال 55 به صورت پاورقي نوشته شد، سال 58 منتشر و سال 98 به چاپ دوم رسيد. اين رمان، يكي از درخشانترين آثار داستاني در ژانر ادبيات پليسي است. «سه قطره خون» صادق هدايت يا برخي از داستانهاي هوشنگ گلشيري را نيز ميتوان در اين دسته طبقهبندي كرد. پاورقيهاي «امير عشيري» كه بين سالهاي 30 تا 50 در مجلات «اطلاعات هفتگي»، «روشنفكر» و «آسياي جوان» منتشر ميشد نيز ازجمله محبوبترين پاورقيهاي جنايي- پليسي در دوران خود بود. در اين ميان ناشران نيز همپاي علاقه جامعه به داستانهاي جنايي- پليسي- معمايي، رشد كردند. از ميان ناشران پركار اين سبك، ميتوان به «اميركبير» اشاره كرد كه كتابهاي اين ژانر را در قطع جيبي منتشر كرد يا «انتشارات پرستو» و «نشر گلچين». پاورقيهاي جنايي حتي در دهه هفتاد نيز مورد توجه خوانندگان بود و چيزي از محبوبيتش كاسته نشده بود. درخشانترين پاورقينويس آن دهه «احمد محققي» است كه بازپرس ويژه قتل عمد تهران بود و پاورقيهايش را در مجله «خانواده» مينوشت. امروز شايد به اين پاورقيها كه شرح قتلهاي جنجالي دوران كاري محققي بود، بتوان عنوان «ناداستان» داد. بههرحال پاورقينويسي از اين دهه به بعد رو به افول رفت و حيات ادبيات داستاني جنايي به ناشران سپرده شد. ناشراني كه در دهه هشتاد خوش درخشيدند. ميتوان گفت، دهه هشتاد ادبيات داستاني جنايي جدي گرفته شد، نوشته شد، خوانده شد، نقد شد و به عنوان يك اثر ادبي به آن ارزش داده شد. از تازهترين رمانهايي كه ميتوان در دسته ادبيات داستاني جنايي (به صورت كل يا يكي از ژانرهاي زيرمجموعهاش) جاي داد ميتوان به «سوءقصد به ذات همايوني» نوشته رضا جولايي اشاره كرد. رمان «برهنه در باد» نوشته محمد محمدعلي نيز در ژانر ادبيات پليسي است كه زيرمجموعه ادبيات جنايي شمرده ميشوند. سال 93 نيز «كاوه ميرعباسي» رمان پليسي- كارآگاهي به نام «سين مثل سودابه» منتشر كرد كه اولين جلد از يك مجموعه هفت جلدي شد. «مهام ميقاني» نيز از جمله نويسندگان جواني است كه سال 97 رمان پليسي «در سيد خندان كسي را نميكشند» نوشت. «محمدحسن شهسواري» نويسنده ديگري است كه جزو نويسندگان نسل جديد ادبيات داستاني جنايي شناخته ميشود و رمان «مرداد ديوانه» را سال 96 منتشر كرد. هرچند نويسندههاي ادبيات داستاني جنايي آهسته آهسته بيشتر ميشوند اما اين ژانر هنوز در تاريكي است.