واپسين روايت
«آوازهايي زير سايه تمارا» نوشته محمد عفيفي با ترجمه معاني شباني از سوي نشر ثالث منتشر شده است. اين روايت، آخرين چيزي است كه محمد عفيفي قبل از اينكه به جهان ديگرش منتقل شود، نوشته. جهاني كه احتمالا به سادگي و صداقت همين جهانش است، جهان زمينياش؛ خانه و باغچهاش كه تمام زندگياش بودند، مخصوصا در روزهاي آخر كه به زندگي با چشم يك هنرمند و فيلسوف مينگريست. زيباترين چيزي كه در اين كتاب وجود دارد نفي وجود نويسنده است. عفيفي درباره دنياي اطرافش مينويسد. او تو را به يك قاب يا يك پنجره جادويي تبديل ميكند كه از پشت آن ريزترين جزييات و عاديترين چيزها را ميبيني كه چيزهايي غيرعادي، به يك اثر هنري، تبديل شدهاند. همه چيزهايي كه پشت پنجره جادويي محمد عفيفي ميبيني گويي زلال و شفافند و انگار رازهايشان را برايت روايت ميكنند، رازهاي زيبايشان را، همه چيزها و حتي سادهترينشان: لكههاي نور روي صندليهاي باغچه، گلهاي ياس روي فرش اتاق، چهره آدمها ميان گلهاي بنفشه، گربهها، سگها، حشرات، گنجشكها، زندگي، بيماري، مرگ و... تمام اينها به مجسمههايي بلورين و شفاف تبديل ميشوند كه پروانههاي سفيدي دوروبرشان بال بال ميزنند. محمد عفيفي با ظرافت و لطافت خاص خودش روان، ساده، سليس و راحت ميان تفسيرهاي علمي پديدههاي زندگي و تأملات فلسفي و هنر خويش كه همان پديدههاي زندگي را به سخره ميگيرند، در رفت و آمد است.
«آوازهايي زير سايه تمارا» 174 صفحهاي با قيمت 180 هزار تومان راهي بازار كتاب شده است.