سخني با آقاي رييسجمهور
عظيم محمودآبادي
آقاي رييسي در آيين بازگشايي مدارس امسال نطقي كردند كه در راستاي همان سخنان سال گذشته ايشان و روساي جمهور پيش از خودشان بود. سخناني سراسر متين و حساب شده كه به اصطلاح مو، لاي درزش نميرفت و نميرود. از اهميت آموزش و پرورش گفتند و اينكه اين نهاد است كه بايد به تربيت نسل بپردازد و ارتباطش با خانواده و... البته اسلاف انشاءالله صالح ايشان نيز در اين مورد انصافا از ايشان كم نداشتند و آنها نيز هر كدام از دغدغههاي بسيار بهجايي كه در اين امور داشتند با مردم و جامعه فرهنگي صحبت كرده بودند. لذا به عنوان يك معلم وظيفه خود ديدم كه اولا از اين فرصت استفاده كنم و يك تشكر از جناب آقاي رييسي و رييسان جمهور سابق بابت اهتمام جديشان نسبت به مسائل فرهنگي، آموزشي و پرورشي داشته باشم و در عين حال يك انتقاد كوچك را نيز با ايشان مطرح كنم. آن انتقاد كوچك اما اين است كه متاسفانه هيچ يك از اين وعدهها هيچگاه رنگ عملي شدن هم نگرفته است بهطوري كه حتي ما معلمان نيز ديگر انتظاري به تحقق اين قول و قرارها نداريم و پذيرفتهايم كه مراسمي است و سخناني از قبل آماده وجود دارد كه هر سال هر كسي كه در مقام رياستجمهوري قرار داشته باشد آن را تكرار ميكند ولو با اندكي تغيير! دستكم بنده ديگر عادت كردهام كه عاليترين مقامات كشور به مناسبتهاي مختلف از جمله آغاز سال تحصيلي، روز معلم، روز دانشآموز و... در قدر و منزلت مدارس و معلمان سخن بگويند اما تا جايي كه بنده ميفهمم و دستكم با همكاران خود صحبت ميكنم سال به سال اوضاع از قبل بدتر و بدتر بشود و البته وعدهها و بشارتها نيز در مقام بيان بيشتر و بيشتر! نگارنده اگر مطئمن بود كه اين سخنان، صرفا يك سخن تشريفاتي است كه در آغاز سال تحصيلي براي خالي نبودن عريضه بيان شده همينجا از جنابعالي تشكر و عرايضم را تمام ميكنم. اما راستش همچنان اين احتمال را -ولو اندك- ميدهم كه اين سخنان نه توسط مشاوران جنابعالي به صرف يك مناسبت تشريفاتي بيان شده است بلكه شايد از سر صدق و برآمده از عزمي باشد و باز احتمال ميدهم مسووليت شرعي آنچه بر زبان ميآوريد را بدانيد و حتما با اين حديث شريف رسول خدا(ص) آشنا هستيد كه فرمودند: «لا تنْظُرُوا إِلی كثْرةِ صلاتِهِمْ و صوْمِهِمْ و كثْرةِ الْحجِّ و الْمعْرُوفِ و طنْطنتِهِمْ بِاللّيْلِ اُنْظُرُوا إِلی صِدْقِ الْحدِيثِ و أداءِ الْأمانةِ؛ به بسياری روزه و نماز مردم منگريد و نيز به بسيار حج گزاردن و كارهای نيك و هياهوی نماز شب ايشان منگريد، بلكه به راست گفتاری و ادای امانت بنگريد.» (روضهالواعظين، ترجمه مهدوي دامغاني، ج ۲، ص594)
جناب آقاي رييسي! واقعا جنابعالي چقدر از اوضاع مدارس و معلمان و معيشتشان خبر داريد؟ الان چند سالي است بحث رتبهبندي معلمان مطرح شده است اما اجازه بدهيد عرض كنم طرح همين ايده نيز نشان ميدهد كه شما چقدر از فضاي واقعي آموزشي و مدرسهاي كشور دور هستيد. چنانكه ميدانيد اين طرح تنها قرار است شامل معلمان استخدامي مدارس دولتي شود و اساسا دخلي به معلمان حقالتدريس مدارس غيردولتي ندارد. جنابعالي ميدانيد چه تعداد مدارس غيردولتي و به اصطلاح غيرانتفاعي (با اين نام بيمسما) در كشور وجود دارد؟ آيا ميدانيد چه تعداد معلم حقالتدريس در اين مدارس مشغولاند كه حتي شامل وعده رتبهبندي جنابعالي هم نميشوند؟ شما ميدانيد در غالب مدارس دولتي چيزي كه يافت نميشود آموزش است و اگر كسي فرزندش را در اين مدارس ثبتنام كند، بايد قيد قبولي او را در دانشگاهي معتبر بزند و در مدارس غيردولتي نيز آنچه وجود ندارد دغدغههاي پرورشي است و اولياي مدارس تنها و تنها به كنكور و رتبه ميانديشند و بس؟ آيا ميدانيد جايگاه رشتههاي انساني -و دروس عمومي كه ريشه در علوم انساني دارد- در نظام آموزش و پرورش ما كجاست؟ يعني همان دروسي كه از قضا بايد نقش تربيتي فرزندان ما و نسلهاي آينده اين كشور را ايفا كند. آيا ميدانيد وضعيت اين دروس و معلمانش -و از جمله حقالتدريسي كه به ايشان پرداخت ميشود- نشاندهنده اين است كه گويي اين دروس و دبيرانش سربارِ نظام آموزش كشور هستند؟ آيا ميدانيد درآمد يك معلم حقالتدريسي در رشتههاي علوم انساني
- هر چند فارغالتحصيل يكي از بهترين دانشگاههاي كشور باشد- چند دهم حقوق ماهيانه يك كارمند روابط عمومي فلان اداره دولتي است؟ آيا ميدانيد درآمد اين نوع معلمان با مدارك تحصيلي كارشناسي ارشد و دكترا در بسياري از موارد حتي از حقوق دريافتي نيروهاي خدماتي ادارات دولتي پايينتر است؟
مساله راقم اين سطور در اين متن عدالت اقتصادي و فرصتهاي شغلي عادلانه نيست كه اين غصه، قصهاي دراز دارد بلكه نگارنده صرفا درصدد بيان آن است كه آنچه امروز شما در وضعيت اجتماعي كشور به ويژه در ميان نسل جوان و نوجوان شاهد هستيد، ريشههايي دارد كه اساسا نميتوان انتظاري غير از آنچه رقم خورده است را داشت.
البته اين مسائل با دستور دادن و بخشنامه صادر كردن و... حل نميشود. اين وضعيت هم از سر اتفاق در نظام آموزشي ما رقم نخورده است و همه اين مصيبت نيز نتيجه مكر مكاران و فتنه دشمنان نيست. وقتي مديريت كشور اهميتي براي علوم انساني و دانشآموختههاي آن قائل نباشد و فارغالتحصيلان بعضا بهترين دانشگاههاي كشور در رشتههاي انساني فرصت شغلي مناسب نداشته باشند يا با درآمدهاي بسيار نازل مشغول تدريس و... -با آن شرايطي كه به گوشهاي از آن اشاره شد- شوند معلوم است كه اين رشتهها و درسهاي عمومي را كسي جدي نميگيرد. نه مدرسه، نه دانشآموزان و نه اوليايشان. وقتي نظام آموزشي كشور كمترين اهتمامي نداشته باشد كه براي درسهاي عمومي از قبيل تاريخ، ادبيات فارسي، هويت اجتماعي، محيطزيست، دين و زندگي، سواد رسانه و... چه دبيري با چه تحصيلاتي و كدام بضاعت علمي سر كلاس برود و پرداختيهاي حقالتدريسي به غايت نازل و غير قابل باوري -كه البته براي همان هم هيچ تضميني وجود ندارد كه سال بعد همان درس را با همان رقم پرداختي سال گذشته داشته باشد- انتظار چه خروجي از اين نظام آموزشي و تربيتي ميتوان داشت؟ وقتي مسوولان ما مدام از تريبونهاي مختلف از ضرورت كار فرهنگي سخن ميگويند و فرصتهاي شغلي اين عرصه در جامعه ما به غايت محدود است و همان ميزان محدود هم دراختيار نورچشميهاي غالبا نالايق قرار ميگيرد، طبيعي است كه بزرگترين بحران اجتماعي-سياسي كشور نشات گرفته از نسلي باشد كه در اين نظام آموزشي تربيت شده است كه گوشهاي از آن را در التهابات پاييز گذشته كشورمان شاهد بوديم.
البته تنها مدارس شامل اين بحران بسيار جدي كشور در امور فرهنگي نميشود، بلكه ساير نهادها و بازوهاي فرهنگي كشور نيز در اين امر دخيل و شريك جرم هستند. وقتي كمترين حساسيت و دقتي در انتصاب گاه عاليترين پستهاي مديريتي در حوزههاي فرهنگي نميشود، تكليف مدارس غيردولتي روشن است. خوب است اينجا براي نمونه يك مورد و تنها يك مورد را با جنابعالي مطرح كنم و پيش از آن بپرسم شما چقدر با مدير فعلي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان آشنايي داريد؟
نهادي فرهنگي به اين عظمت با تاكيدات موكد رهبري بر اهميت نقش آن، واقعا امروز در اختيار چه كسي قرار گرفته است؟
آقاي رييسجمهور! متاسفانه بخش بزرگي از مشكلات كشور ازجمله در عرصه فرهنگي ناشي از سهميهاي بودن پستهاي كلان مديريتي است. چنانكه در مورد مدير فعلي كانون جز اين شيوه نامرضيه نميتواند علتي داشته باشد كه چون اويي به اين مرتبه از مديريت فرهنگي نائل شود. از جنابعالي خواهش ميكنم يكبار ايشان را به نزد خود دعوت كنيد و با ايشان همصحبت شويد. ببينيد آيا ميتواند تنها و تنها 10 دقيقه در مورد همان جايگاهي كه در آن قرار گرفته صحبت كند؟ از او بپرسيد از اين پس چه طرحي براي اداره كانون دارد؟ البته ترجيحا با او شرط كنيد از روي نوشته و كاغذ نخواند يا دستكم اگر ناگزير از روخواني بود، ببينيد چقدر توانايي اداي صحيح جملات را دارد؟ اگر بيانش را درخور مديريت چنان مجموعه سترگي نيافتيد از او بخواهيد يكي، دو پاراگراف برايتان بنويسد. به محتوايش هم كار نداشته باشيد همين كه چند جمله را كنار هم بتواند به شكل معناداري قرار دهد كافي است و اگر اين توان را داشت به جنابعالي و دو وزير محترم فعلي و سابق آموزش و پرورش تبريك عرض ميكنم.
اما جناب آقاي رييسي فردي كه نه قدرت تصميمگيري دارد و نه ميتواند 10 دقيقه در مورد مجموعهاي كه تحت مديريتش قرار دارد صحبت كند يا بنويسد وقتي به مديريت مجموعه فرهنگي بسيار حساس و استراتژيكي چون كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان منصوب ميشود ناگزير است از آنكه تعداد بسياري افراد را به استخدام بگيرد تا به جاي او فكر كنند، حرف بزنند، بنويسند، ايده و طرح بدهند و تصميم بگيرند. اينها براي كشور هزينه گزاف ايجاد ميكند و ثمرهاي هم ندارد. حال بگذريم از اينكه چون وي شأن و شوون جايگاهي كه در آن قرار گرفته را ندارد بايد كلي از بودجه كشور خرج كند و افرادي را حتي از بيرون مجموعه به استخدام بگيرد تا براي وي تبليغات كنند تا به اصطلاح سري در سرها دربياورد!
فردي كه ظاهرا انتخاب وزراي جنابعالي نيز نبوده است بلكه سهميه وزير اسبق آن دولت كذايي بوده كه الان نيز در هيات رييسه مجلس شوراي اسلامي مشغول است.
واقعيت اين است تا زماني كه در كشور ما از سويي چنين نگاه غيرمسوولانهاي به مديريت نهادهاي فرهنگي و از سوي ديگر نگاهي به غايت فانتزي به آموزش و پرورش و معلمانش وجود دارد -نگاهي كه در بيان سراسر تكريم و تمجيد است و در عمل كمترين اهميتي به آن داده نميشود- و فرصتهاي شغلي و مديريتي در عرصه فرهنگي نيز اينگونه با بيعدالتي و بيمبالاتي دراختيار نالايقان و نااهلان قرار ميگيرد نبايد چندان از نسلي كه در اين فضا و اتمسفر در حال تربيت است انتظاري بيش از آنچه امروز شاهدش هستيم، داشت. جسارتا جنابعالي هم بدانيد تا اين وضعيت اصلاح نشود آش همين آش است و كاسه همين كاسه هر چند جنابعالي در مهر ماه سال آتي و سال بعد از آن نيز دوباره به يكي از مدارس برويد و در مقام و منزلت آموزش و پرورش سخن برانيد و وعده رتبهبندي معلمان -كه آنهم تنها شامل معلمان استخدامي آموزش و پرورش ميشود- را تكرار كنيد.