ترس از طالبان و وضعيت دشوار زندگي در افغانستان
زهرا نژادبهرام
در طول بيش از بيست سال گذشته كشور ما پذيراي جمع كثيري از خواهران و برادران افغانستانی بوده كه بنا بر آمارها شمار آنان در کسوت مهاجر در کشور ما بسیار است . مردماني همزبان و رنج كشيده كه شرايط دشوار زندگي در افغانستان آنها را وادار ساخته به كشور ما كه همسايه ديوار به ديوار آنها هستيم، بيايند. آنان كه رنج دو دوره حاكميت طالبان، جنگهاي داخلي با اتحاد جماهير شوروي و دولتهاي ناكارآمد را به دوش كشيدهاند اكنون در شرايطي قرار دارند كه حتي مدارس و دانشگاهها و اشتغال به روي دختران و زنان اين كشور بسته است؛ اين مردم تحت ظلم، طالباني كه پيش از روي كار آمدن با ايجاد ناامني و كشتار اين مردم بستري براي مهاجرت و پناهندگي آنان را فراهم كرده و دولتهاي ناكارآمدي كه در طول بيش از اين دو دهه رنگ آرامش و سلامت و اميد را به روي آنها بسته است، اكنون در كشور ما مهمان هستند. فرصتهاي آموزشي، اشتغال، امنيت و حتي ازدواج و زندگي در كنار خواهران و برادران همزبان ايراني امكاني است كه آنان توانستهاند در طول اين چند دهه به دست آورند. اشتراكات فرهنگي و مذهبي از يكسو و همزباني و مهماننوازي ايرانيان از سوي ديگر از اصليترين عوامل مهاجرت خواهران و برادران افغانستاني به ايران است، ازاين رو مساله آنها به مساله ما مبدل شده است و لازم از است با نگاهي ديگر به موضوع آنها نگريسته شود. از سوي ديگر، ايران كه سالها است پذيراي آنها شده، نيازمند حمايت و دريافت كمكهاي جهاني براي اسكان، آموزش و... براي آنان است. اما به نظر ميرسد جهان و سازمانهاي بينالمللي نسبت به اين مهم با كمتوجهي نظاره ميكنند. اين مردم كه به طور گسترده طي سه دوره در تاريخ معاصر جهان، مهاجرت گسترده به ايران داشتهاند هنوز هم ايران را براي مهاجرت ترجيح ميدهند و اين را فرصتي براي آلام و درد و رنج خود از شرايط سخت زندگي در كشور خود ميدانند. با اين نگاه، با خروج نيروهاي امريكايي و اروپايي از افعانستان در دو سال پيش و ترس و نگراني از روي كار آمدن طالبان موج گستردهاي از آنها را وادار به مهاجرت به ايران شدند، اين موج مهاجرت و پناهندگي نسبت به دورههاي قبلي بسيار گستردهتر بود، اما بهرغم سياستهاي كشورهاي غربي براي خروج از اين كشور هزينه آوارگي اين مردم بر دوش ايران قرار گرفت و آنان پيروزمندانه دغدغههاي خود را به رخ جهان ميآوردند درحالي كه كشورهاي منطقه به ويژه ايران هزينه اين نوع رويكردها را پرداخت ميكنند. سازمانهاي حمايتي و بينالمللي نيز با نوعي سكوت معنادار نظارهگر هستند.
هزينه خروج ائتلاف غرب از اين كشور به گردن ايران وارد شد و سازمانهاي بينالمللي نسبت به اين مهم حساسيت نشان ندادند و دولت ايران نيز با كمترين فشار به آنها درخواستهاي محدودي را داشته است! تنها كمكهاي محدودي از برخي كشورها به ايران صورت گرفت كه در برابر حجم نياز براي اسكان آنها بسيار محدود است؛ از كمك يك ميليون پوندي بريتانيا تا كمك كرهجنوبي و... اين به معني انفعال مجامع بينالمللي در برابر اين موج عظيم مهاجرت كه نه تنها شهرهاي شرقي ايران بلكه شهرهاي مركزي و شمالي و جنوبي كشور را نيز تحت تاثير قرار داده است! ذكر اين نكته ضروري است كه در قرن بيستم مساله پناهندگي و مهاجرت به امري عمومي در همه كشورها مبدل شده است و اين مهم بيانگر ضرورت توجهي ويژه به مساله ايجاد فرصتهاي مشترك براي زيست مشترك در جهان مشترك براي همه است. در اين ميان برخي دغدغهها مهماننوازي ايران را با مشكل روبهرو ساخته كه لازم است مسوولان نسبت به اين مهم شفافسازي كنند! بروز برخي وقايع اين شائبه را ايجاد كرده كه اين گروه مرتكب جرايم جدي ميشوند! درحالي كه براساس يك پژوهش با اتكا به آمار رسمي سالهاي ۹۶ تا ۹۸، مهاجران نسبت به افراد جامعه ميزبان ۵۰درصد كمتر بزهكاري ميكنند. اين مهم در كنار نگراني براي كسب فرصتهاي شغلي و بهرهگيري از ظرفيتهاي اقتصادي ايران موجب شده دغدغههاي تازهاي براي ايرانيهاي مهماننواز و انساندوست و خواهر و برادرنواز ايجاد كند كه ميبايستي مسوولان امور اقتصادي و اجتماعي نسبت به اين مهم پاسخگو باشند! هرچند كه بيشتر فرصتهاي شغلي كه اين گروه در ايران دراختيار دارند، معمولا در ردههايي است كه ايرانيها كمتر به آن اقبال دارند. از اين رو به نظر ميرسد بايد با عنايت به رويكرد مهماننوازي و يادآوري اين شعر سعدي شاعر و سخنور گرانمايه ايراني توجه كرد، كه:
بنيآدم اعضاي يكديگرند/ .../ چو عضوي به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار!/ از اين رو ديدن غم و رنج و محروميت خواهران و برادران افغانستاني يقينا براي مردم ايران بسيار سخت و دشوار است، لذا ايرانيها همواره پذيراي آنان بوده و هستند، اما اين به اين معني نيست كه جامعه جهاني فراموش كند كه تكاليف و وظايفي نسبت به اين شهروندان جهاني دارد! آنان كه به دليل سياستهاي غلط و بازيگري نامتعادل و نامتعارف ديگر كشورها كه منجر به ترك خانه و كاشانه اين مردم شدهاند، ميبايستي هزينه لازم را براي كشور ميزبان تدارك ببينند! اين مهم، هماكنون با توجه به حوادث قرهباغ و مهاجرت بيش از 90 هزار ارمني به سوي ارمنستان و تدارك بلافاصله نمايندگان سازمانهاي بينالمللي قابل تامل است! يا آوارگان اوكرايني در تهاجم روسيه به اوكراين كه تمامي كشورهاي غربي براي حمايت از آنها بسيج شدند؛ اين تبعيض نسبت به پناهندگان افغانستاني و ايران يقينا جاي نگراني را براي مردم و جهانيان ايجاد ميكند كه تفاوت آنها با ديگران چيست!!!
منابع در روزنامه موجود است.