• ۱۴۰۳ دوشنبه ۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5594 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۳ مهر

بازار سفيد

حسن لطفي

با آنكه هيچ‌ وقت در واقعيت كسي را مثل ننه رضا موتوري (شخصيت فيلم رضا موتوري ساخته مسعود كيميايي) نديده‌ام تا گوشت كوبيده و نان را قاضي كند و وسط فيلم به دندان بكشد، دلم مي‌خواهد سينماها پر از چنين افرادي باشد. افرادي كه سينما براي‌شان سرگرمي و عشق با هم است. حاضرند ساعت‌ها توي صف بايستند و براي تماشاي فيلم مورد علاقه‌شان وقت و پول خرج كنند. اگر هم بليت نصيب‌شان نشد سراغ افرادي بروند كه از اين علاقه يا بهتر بگويم آب گل‌آلود استفاده مي‌كنند و ماهي مي‌گيرند. طرفدار هيچ بازار سياهي نيستم، اما دلم مي‌خواهد بازار سينما آنقدر پر رونق باشد تا مجبور شوم براي تهيه بليت دست به دامان بازار سياه شوم. همان بازارهايي كه وقتي نفراتي مثل رضا موتوري فيلم بر سينما‌ها بودند براي بعضي از فيلم‌ها درست مي‌شد. البته باز هم تكرار مي‌كنم، دلم با بازار سياه و دلالاني كه از صف‌هاي طويل جلوي سينما سود مي‌برند، نيست. دلتنگ رونق سينما هستم .شايد به خاطر همين است كه وقتي فيلم‌هايي مثل فسيل، شهر هرت، هتل و... فروش مي‌كنند، خوشحال مي‌شوم. آن هم بي‌آنكه دلم پي چنين فيلم‌هايي باشد. (سينماي مورد علاقه‌ام سر و شكل و دنياي ديگري دارد. ترجيح مي‌دهم فيلمي از ناصر تقوايي، بهرام بيضايي، مارتين اسكورسيزي و... ببينم) همين كه عده‌اي مي‌توانند از اين فيلم لذت ببرند خيلي خوب است. فقط دوست دارم دايره سينما و فيلم‌هايش آنقدر وسيع باشد كه هيچ كس ناچار به استفاده از بازار سياه نباشد. البته اين‌بار منظورم از بازار سياه همه بازارهايي است كه در ايران هست و امكان تماشاي همه‌جور فيلمي را بري بيننده فراهم مي‌سازد. بازارهايي كه اگر چه به برخي دلالان منفعت مي‌رساند، اما بيشتر توسط عاشقاني گرم شده كه سينما براي‌شان عشق و سرگرمي است. در اينكه دل‌شان پي تماشاي فيلم در سالن سينما و كنار ديگران است شكي نيست، در اينكه وقت صحبت درباره فيلم چشم‌هاشان برق مي‌زند هم شكي نيست! فقط شك دارم از اين نفرات كسي باشد كه درباره سينما و چه ديدن و چه نديدن تماشاچيان سينما نظر بدهد! اگر بود بازار سفيد فيلم طوري طراحي مي‌شد كه امكان نمايش همه جور فيلمي فراهم شود. براي تماشاي باربي و اوپنهايمر هم خواست بيننده مهم‌تر از سليقه افرادي باشد كه در عمرشان ده فيلم هم نديده‌اند. سينما رفتن براي‌شان بي‌آبرويي است و هيچ ‌وقت هنگام صحبت درباره سينما چشم‌شان برق نمي‌زند. تماشاي باربي و اوپنهايمر را جدي گفتم. (به آنها قاتلان ماه كامل اسكورسيزي را هم اضافه كنيد) كافي است به اين فكر كنيم ميليون‌ها ايراني در بازار سياه بيننده اين فيلم‌ها هستند. با راه‌اندازي بازار سفيدي كه به بيننده حق انتخاب بدهد، مي‌توان اقتصاد سينما را رونق بخشيد. كافي است براي امتحان هم شده تعدادي از سالن‌هاي سينما در پرديس‌هاي سينمايي را وارد طرحي كنيم كه در آن سالن سينما به گروه‌ها اجاره داده شود. گروه‌هايي كه همدل و هم‌رايي هستند و مي‌خواهند فيلم مورد نظرشان را خودشان انتخاب كنند. سينما بشود حريم خصوصي يك جمع و ... نمي‌دانم مي‌شود يا نمي‌شود. اگر فكر نكنيم ما كساني هستيم كه قرار است مردم را به بهشت بفرستيم حتما مي‌توانيم شرايط فرستادن مردم به سينما را فراهم‌ سازيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون