• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5598 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۸ مهر

عدالت‌خواهي در فوتبال از مسير مشروطه

آيا تاج اراده‌اي در حد مظفرالدين شاه بيمار دارد؟

مهران موسوي‌خوانساري

18 مرداد 1402 شمسي كه زنگ آغاز بيست و سومين دوره ليگ برتر فوتبال رسما به صدا در آمد، 4 روز از سالگرد صدور فرمان مشروطيت مي‌گذشت.

14 مرداد هر سال در تقويم رسمي كشور به نام سالگرد صدور اين فرمان نامگذاري شده است؛ فرماني كه ميوه انقلاب مشروطه بود و به خواست اصلي پديدآورندگان آنكه تاسيس مجلس و عدالتخانه بود پاسخ مثبت مي‌داد. اما گراميداشت هر ساله اين روز منطبق شده است با آغاز فصل جديد ليگ برتر فوتبال و چند روز جلوتر يا عقب‌تر از روز صدور فرمان مشروطيت، «توپ‌ها» به سمت دروازه‌ها شليك مي‌شود. گاهي هم درست همان روز 14 مرداد كه سالگرد صدور فرمان شاه قاجار است، فرمان شليك صادر مي‌شود!

فوتبال به زندگي نفوذ مي‌كند

روزي كه انگليسي‌ها اولين توپ فوتبال را در خاك كشورمان به چرخش درآوردند، يك‌سالي از امضاي فرمان مشروطيت مي‌گذشت.

13 مرداد 1285 كه مظفرالدين شاه در بستر بيماري فرمان به تاسيس مجلس شوراي ملي داد، نه او و نه قاطبه رعايايش خبر نداشتند كه آن اجنبي‌هاي مقيم جنوب در حال برنامه‌ريزي براي راه انداختن رشته ورزشي‌اي در «ممالك محروسه ايران» هستند كه در آينده مي‌تواند بسياري از برنامه‌هاي اجتماعي كشور را در ظل خود بازتعريف كند.

117 سال پيش دغدغه جامعه هشت، نه ميليوني ايران تاسيس عدالتخانه و مجلس شورا براي رسيدگي به اوضاع فلاكت‌بارشان بود و نه پرداختن به جزييات يك ورزش وارداتي. كسي برنامه‌اي نداشت كه براي عبور دادن يك توپ گرد از ميان دو ميله بلند، دقايق طولاني گرد زميني مستطيل شكل بدود و تازه معلوم هم نباشد كه آن توپ كذايي از بين ميله‌ها بگذرد يا نگذرد!

فكر و ذكر همه اين بود كه بالاخره شاه قاجار تن به تاسيس عدالتخانه و مجلس شورا مي‌دهد كه اوضاع‌شان كمي رو به راه‌تر شود؟ اين حرف روز بود و خواست عمومي. وقتي هم فرمان مشروطيت به تاريخ 14 مرداد 1285 رسما صادر شد، مشروطه‌خواهان نفسي به راحتي كشيدند كه بالاخره خواست تاريخي ملت توسط شاه قاجار پذيرفته شده و چه از اين بهتر. اين درست زماني بود كه ملوانان انگليسي در جنوب ايران در حال گستردن سفره فوتبال در بين ساكنان بومي شهرهاي خوزستان بودند.

مظفرالدين شاه نماند و نديد كه «اسپيرينگ رايس»، وزير مختار انگلستان در ايران تنها چند ماه بعد از مرگ شاه قاجار، اولين دوره رسمي مسابقات فوتبال را در ممالك محروسه به راه انداخت و ميخ «فوتبال» بازي كردن را در خاك ايران محكم بر زمين كوبيد. مظفرالدين شاه نديد، اما خيلي‌ها فهميدند كه اين ورزش مفرح و كم هزينه مي‌تواند ساعاتي از روزشان را به سرگرمي بسازد. اين شد كه رعاياي شاه جديد به تدريج فوتبال را در زندگي‌شان پذيرفتند. حالا سال 1286 شمسي بود و محمدعلي شاه، ششمين شاه از دودمان قجر سلطنت مي‌كرد.

2سرنوشت براي 2 پديده

در هم آميختگي «فوتبال» و «مشروطيت» و به ثمر نشستن هر دو آنها در مرداد ماه آنقدر است كه روزهاي آغازين ليگ ما يادآور شليك يك توپ ديگر نيز در همين ايام داغ تابستان باشد؛ درست 118 سال پيش‌تر در تيرماه 1287.

دو سال بعد از آنكه مظفرالدين شاه فرمان مشروطيت را امضا كرد و كشور صاحب مجلس شورا شد، فرزند ناخلفش محمدعلي شاه، همان مجلس را به دست قزاق‌هاي روسی به توپ بست. اگر چه كه توپ بازي اين يكي شاه قاجار ثمري براي بقاي عاملانش بر سرير سلطنت به همراه نياورد و چندي بعد هم دودمان قجر از ريشه بر باد رفت، اما بسط و گسترش توپ بازي ملوان‌هاي انگليسي و كارگران ايراني در جنوب به تدريج تا جايي پيش رفت كه امروز در هر چهار گوشه مملكت با توپ بازي مي‌كنند.

بيشتر از يك قرن بعد از همه آن ماجراها نيز امروز ايراني‌ها، هم مجلس دارند و هم عدالتخانه؛ در كنارش فوتبال هم دارند. حالا كار به جايي رسيده كه ايران به صادر‌كننده بازيكن تبديل شده و حتي به سرزمين خالقان و آورندگان اين رشته به كشورمان هم بازيكن صادر مي‌كند؛ يعني به جزيره انگلستان و حتي به سرزمين همان‌ها كه روزي مجلس‌مان را به توپ بستند؛ يعني به روسيه.

همه دنبال عدالت فوتبالي

تولد فوتبال و انقلاب مشروطه در ايران تقريبا همزمان است. هر دو با هم به دنيا آمدند، قد كشيدند، پستي‌ها و بلندي‌ها از سر گذراندند و رسيدند به جايي كه حالا هستند. انقلاب سياسي (مشروطه) در مركز به ثمر نشست و انقلاب ورزشي (فوتبال) از جنوب به راه افتاد و زيست اجتماعي مردم را دگرگون كرد. اما آيا شد آنكه بايد مي‌شد؟ آيا پرتو عدالت كه در تاسيس عدالتخانه و مجلس تبلور يافت، به زمين فوتبال هم رسيده است؟

حالا كه چند هفته ابتدايي ليگ برتر فوتبال سپري شده است، هم رسانه‌ها و هم مخاطبان فوتبال‌دوست، نك و نال را از وضع داوري و داوران آغاز كرده‌اند. از اين فراتر، مربيان و صاحبان باشگاه‌ها نيز كم از روزنامه‌ها و مردم نمي‌آورند و زمين و زمان را به هم مي‌دوزند تا ثابت كنند قاضيان ناعادل در فوتبال ما عدالت را پيش پاي سليقه سلاخي مي‌كنند. اين به رسم هر ساله است كه جامعه فوتبال عليه بي‌عدالتي در مستطيل سبز مي‌شورند و حق و ناحق در هم آميخته مي‌شود. جنجال، بگومگو، حرف و نقل؛ اين داستان فوتبال ما از ماه صدور فرمان مشروطيت است تا قريب يك‌سال بعدتر (و بلكه بيشتر) .

حلقه مفقوده‌اي به نام عدالتخانه

در روند نهضت مشروطه، درخواست تاسيس عدالتخانه از خواسته‌هاي كليدي به شمار مي‌رفت. اين خواسته بالاخره به ثمر نشست، اما مولود همزمان اين نهضت (فوتبال) در حسرت عدالت مانده است. از منظر باشگاه‌هاي فوتبال، ما همچنان در كش و قوس آوردن يك قاضي بي‌طرف براي يك قضاوت بي‌طرف در زمين فوتبال هستيم. هيچ باشگاهي قضاوت هيچ داور وطني را قبول ندارد. همه مي‌نالند. قهرمان مي‌نالد، نايب قهرمان مي‌نالد، آن كه به دسته پايين‌تر سقوط كرده مي‌نالد، آن هم كه سقوط نكرده مي‌نالد. درست و غلط، همه از ذبح عدالت در چمن سبز شاكي هستند. بزرگان مي‌گويند بايد به دامان VAR پناه برد تا حرف و نقل از سر فوتبال كم شود.

الان 6 سال است كه جهان با كمك داور ويديويي آشنا شده است. ما در ايران اما همچنان براي آوردن اين قاضي بي‌طرف به ليگ فوتبال‌مان، امروز و فردا مي‌كنيم. دليل اين مخالفت‌ها هم خيلي معلوم نيست. حتي وقتي به يمن حضور رونالدو و نيمار و تهديدهاي پيدا و پنهان «اي‌اف‌سي»‌نشين‌ها، 90 دقيقه از نعمت VAR در «آزادي» بهره برديم، بعد از آن به چشم بر هم زدني گفتند هر چه زودتر اين سيستم را جمع كنيد مبادا به ليگ داخلي برسد و جمع هم شد و به ليگ داخلي نرسيد.

راهي نداريم جز داور كمكي

تا امروز، 116 سال است كه ايراني‌ها با ورزش فوتبال آشنا شده‌اند. 22 دوره هم هست كه سطح فوتبال در كشور «حرفه‌اي» شده است. بماند كه بسيار كسان معتقدند به اين فوتبال همه صفتي مي‌چسبد الا حرفه‌اي بودن، اما فعلا كه عنوان رسمي ليگ برتر ما، يدك‌كش لقب «حرفه‌اي» است.

از اين دوره ليگ «حرفه‌اي» كه گذشت و VAR نيامد، اما يك چيز كاملا معلوم است اينكه تاريخ آغاز ليگ برتر را درست گذاشته‌اند در حدود سالگرد انقلاب مشروطه، خواه ناخواه عقل انسان به آن سو مي‌رود كه بپرسد آيا در فدراسيون جناب «تاج»، اراده‌اي در حد مظفرالدين شاه بيمار هست كه فرمان دهد عدالتخانه‌اي براي فوتبال تاسيس كنند كه حرف و حديث از سر اين ورزش كم شود؟ پر واضح است كه انوار انقلاب مشروطه بايد در فوتبال هم طلوع كند. اين هر دو با هم باليده‌اند و به اينجا رسيده‌اند، پس قرار نيست تفاوت بين اين دو مولود همسن و سال تا ابد جلوي چشم باشد.

امروزي‌ها عدالت در فوتبال را همانقدر مهم مي‌دانند كه مشروطه‌خواهان در117 سال پيش‌تر آن را از نان شب واجب‌تر مي‌پنداشتند. آنها تلاش كردند و عدالتخانه را بنيان گذاشتند و حالا نوبت به فرزندان‌شان و تصميم درباره مولود دوم رسيده است.

از دل فدراسيون تاج بايد عدالتخانه فوتبال بيرون بيايد؛ حالا شده با زور VAR يا به هر صورت ديگري. اصلا هر هفته يك فوق ستاره در حد رونالدو و نيمار به ايران دعوت كنيد تا از قِبل پريدن‌هاي آنها از روي چاله چوله‌هاي «آزادي» به «عدالت» دايمي در فوتبال برسيم!

چاره‌اي نيست؛ باور كنيد فوتبال ايران بدون عدالتخانه، يك چيز مهم كم دارد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون